به نام خدا
حوادث پس از انتخابات که از آن با عنوان فتنه یاد می شود، یکی از پس از دیگری سپری شدند تا به امروز رسیدند. اینکه این جریانات تا کجا کشیده شده و بالاخره چه زمان تمام می شود. مشخص نیست. اما به هر حال این جریانات موضوعی ناب و مهم و عبرت آموزی برای محققین، نخبگان و آحاد مردم است. در پس این حوادث سوالاتی پیش می آید که باید محققین و مورخین به آنها درآینده پاسخ دهند، تا چراغ راهی برای همگان باشد.
1- همه می دانند که موسوی خود به تنهایی توانایی رهبری نه تنها این جریان بلکه هیچ جریان ، جنبش و حزبی را نداشته و ندارد. عمق تفکر و هدف موسوی از ادامه ی این بیانیه ها و حمایت از اغتشاشات که در نهایت کمترین چیزی که برایش می ماند کنار رفتن از عرصه های سیاسی و اجتماعی است، چه بوده است؟ یا به عبارت دیگر هدف موسوی از این انتهار سیاسی چه بوده؟ آیا واقعا هدفش سرنگونی ولایت فقیه بوده است؟
2- یکی از مجهولات مهم این جریانات موضع گیریهای برخی نخبگان حتی نخبگان موجه و انقلابی و مذهبی در برابر آن بود. آیا این نخبگان خطری را که به قول آنها عوام متوجه آن شده بودند، درک نکرده بودند؟ چطور شد که مردم عادی مانند راهشان را از این به اصطلاح نخبگان جدا کردند و این نخبگان مغرور در پی این عدم همراهی مردم با ایشان توهم تغلب جلوی دیدشان به سوی حقیقت را گرفت.
3- واکنش آقای هاشمی و خانواده ی اش در این ماجراها واقعا تأمل برانگیز است. همه می دانند و خود هاشمی بهتر از همه، که محبوبیت و اصلا موجودیت هاشمی بسته به این انقلاب و ولایت فقیه است. در سایه ی ولایت فقیه است که هاشمی از ابتدای انقلاب تا کنون در سیاست کشور حضور پررنگی داشته است. یعنی آقای هاشمی بدون این انقلاب و ولایت فقیه چه آینده ای برای خود متصور است که اینگونه وارد این جریانات شده است؟ اگر او عمق کار تا به این روزی که مخالفین در برابر اسلام، جمهوری اسلامی و ولایت فقیه ایستاده اند را نمی دید که باید در هوش و ذکاوت و سیاستی که همیشه برای او متصور بودیم شک کنیم. البته در این میان مسئله خانواده و فرزندان هاشمی به چشم می خورد که از یک روحانی و آیت الله؟! تربیت چنین فرزندانی بعید است. فرزندانی که تعطیلات تاسوعا و عاشورا را در ویلاهای شمال و در کنار دریا می گذرانند.
4- اما مهمترین و اصلی ترین سوال در این وقایع اخیر چه نتیجه ی اتخابات و چه حوادث پس از آن، حضور و درک توده ی مردم یا به قول آقایان روشن فکر؟! عوام الناس در متن حمایت از جمهوری اسلامی و ولایت فقیه است. در تاریخ معاصر ایران بارها پیش آمده که وقتی فضا غبار آلود بوده و فتنه انگیزان از هر طرف فتنه ها را بر سر این ملت روانه می کردند ، مردم فریب خورده و کارها همانگونه سران فتنه و اربابان غربیشان می خواستند پیش می رفت. فتنه هایی همانند بردار شدن شیخ فضل الله نوری، مشروطیت، کودتای 28 مرداد (که شباهت زیادی با جریانات اخبر دارد) و غیره در تمام این فتنه ها مردم فریب فتنه گران را خوردند و هر چه رشته بودند، پنبه شد. اما در این فتنه ی اخیر مردم هم در انتخابات و حوادث پس از آن فریب سران فتنه و اربابان چشم آبی شان را نخوردند و با حضور خود در صحنه چشم فتنه را کور کردند.
کلمات کلیدی: