به نام خدا
شرق شناسی از موضوعاتی است که سالهاست در غرب مورد مطالعه قرار گرفته ولی در ایران تا حدودی با غفلت مواجه شده است. یعنی اینکه ما خودمان و تاریخمان را بیشتر از کارها و آثار غربیان می شناسیم تا تلاش خودمان برای بازشناخت خودمان.
در مجله اطلاعات حکمت و معرفت شماره خرداد ماه با عنوان دفتر شرق شناسی مقاله ای از بنده چاپ شده با عنوان " اسلام در نظر خانم شیمل" امیدوارم از آن استفاده نمایید. بخش کوچکی از این مقاله در زیر می آید.
"
آنه ماری شیمل، 7 آوریل 1922 در شهر فورت آلمان متولد شد. او در 16 سالگی و پس از اتمام دوره دبیرستان، در کلاسهای تاریخ هنر اسلامی" ارنست کونل" شرکت کرد و همزمان از " والز بیرکمن" زبان عربی را آموخت. وی در 19 سالگی (1941) رساله اش را با عنوان " خلیه و قاضی در مصر در اواخر قرون وسطی" به راهنمایی " ریچارد هارتمان" به پایان رساند و از دانشگاه برلین فارغ التحصیل شد. (وایدنر/ 20) بخشی از دوران زندگی خانم شیمل همزمان با جنگ جهانی دوم بود. او تا پایان جنگ ، مترجم وزارت خارجه آلمان بود. پس از خاتمه جنگ و اشغال شهر زاکس، خانم شیمل به مدت پنج ماه و نیم در شهر ماربورگ همراه دیگر نازی ها و اسیران آلمانی به زندان افتاد. همچنان که خود می نویسد در سالهای پر خوف و بیم و دهشت بار جنگ و بمبارانهای ویرانگر متفقین به مثنوی مولانا پناه برد و با خواندن مثنوی ، خود را از غم هر روزه می رهانید. (وایدنر/ 21)
او پس از آزادی و درسن 23 سالگی به بخش شرق شناسی دانشگاه ماربورگ پیوست. سپس در سال 1949 به دانشگاه اوپسالا رفت و درسال 1951 به دریافت دکترای "تاریخ ادیان" نائل امد. در سال 1952 به ترکیه سفر کرد. پس از مدتی در دانشگاههای ترکیه مشغول به تحصیل شد. انگیزهای درونی و علاقه به اسلام شناسی و عرفان اسلامی دلیلی شد بر اینکه شیمل زبان فارسی را مانند زبانهای اردو، ترکی و عربی فراگیرد. (وایدنر/ 22)
خانم شیمل در سال 1966 عهده دار کرسی فرهنگ اسلامی هند در دانشگاه هاروارد شد. در سالهای 1963- 73 سردبیر نشریه فکر و فن شد و دهها مقاله عالمانه منتشر کرد. در سال 1981 ریاست انجمن جهانی علوم دینی را پذیرفت. از سال 1986 ریاست مرکز بین المللی تاریخ ادیان را برعهده گرفت . در اول فوریه 2003- 12 بهمن 1381 چشم از جهان فروبست. (وایدنر/ 23)
خانم شیمل کتابش "زندگی غربی شرقی من"را عنوان زندگی زنی تنها شروع می کند. این مطلب علاوه بر مجرد بودن ایشان تا آخر عمر از تنهایی اش در میان دانشمندان اروپا حتی کشور خودش حکایت دارد. فون شونبورن در کتاب "بازتاب اسلام" که گفتگویی است با شیمل درباره او می نویسد: " آنه ماری شمیل زنی است که هم تحسین شده و هم دشنام شنیده است. در مناطقی از جهان اسلام همانند قدیسه ای مورد تکریم قرار گرفته، در سرزمین خودی اما به سبب اظهارات بی مهابایش در مورد سلمان رشدی همانند ساحره ای مطرود ، تحت رنج و فشار قرار گرفته است. "
در راهی که شیمل جوان برای مطالعه در حوزه شرق انتخاب کرد نباید از محیط خانوادگی به سادگی گذشت. گرچه خانواده اش دانشگاهی و تحصیلکرده نبودند اما راهی که انتخاب کرده بود همراهی و کمکش کردند. همچنین محیطی مملو از شعر و موسیقی پرورش دهنده روح عرفانی خانم شیمل بود. او در مورد محیط خانوادگی اش می گوید:" به خانه ما فقط موسیقی راه نیافته بود، بلکه فضای خانه آکنده از طنین شعر و ادبیات بود." (شیمل/ زندگی غربی شرقی من/ 47)
لینک متن کامل مقاله:
http://www.ettelaathekmatvamarefat.com/new/index.php?option=com_content&view=article&id=524:1391-04-06-10-34-56&catid=31:mag-3&Itemid=40
کلمات کلیدی: