به نام خدا

این روزها ماجرای پرتاب لنگه کفش الزیدی دست مایه و سوژه بسیاری از رسانه گشته است. این عمل عمق نفرت مردم عراق از بوش و عملکردش را نشان می دهد. این عمل مایه الهام هایی در سراسر دنیا گشته تا با هجمه عظیم رسانه ها مردم دنیا هم به طریقی عمق انزجار خود را از اعمال بوش به نمایش بگذارند. حتی در داخل آمریکا هم این کار الزیدی با بازتابهایی روبه رو بوده است. و برخی با تقلید این عمل و پرتاب کفش سوی آدمک بوش به برگزاری نمادین این کار الزیدی می پردازند.

من با نفس این عمل و اعتقاد و باورهای پشت آن و نیز وسعت پخش و تاثیر گذاری اش و علت این تاثیر گذاری در جهان ندارم. اما جای تعجب است که رسانه های دنیا اینگونه با این حجم وسیع به بازتاب این ماجرا و حواشی آن می پردازند.! در این روزها که غزه آماج حملات صهیونیستهاست چرا رسانه های دنیا با پخش چندین باره این ماجرا آنرا اینقدر کش داده و موضوع روز رسانه های خود کرده اند. اگر رسانه ها حتی رسانه های ما به همین اندازه که نه حتی نصف این میزان به نسل کشی نرم صهیونیستها در غزه اشاره داشتند، امروز این فجایع در غزه متوقف شده بود.  اگر مسلمانان دنیا به همین میزان در مقابل جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین و به خصوص اکنون در غزه واکنش نشان می داند آیا باز هم وضعیت در غزه اینگونه بود؟

ای مسلمانان بیدار شوید؟ ای سران عرب به خود آیید؟ ای رسانه های جهان اسلام چرا چشم باز نمی کنید؟ چرا قدری هم به مردم مظلوم غزه نمی پردازید؟ چرا گرفتار بازی رسانه ای صهیونیستها شدید؟ این رسانه ها با بزرگنمایی این ماجرا و کشدار کردن آن سعی در فراموشی وضعیت بحرانی مردم غزه در اذهان و افکار جامعه جهانی دارند تا با یورشهای خود مردم بی دفاع غزه را که در محاصره چنیدن ماهه تا مرز مرگ هم پیش رفته اند اما تسلیم نشده اند نابود کنند.

در این هیاهوی رسانه ای علیه بوش نباید مردم غزه فراموش گردند. اما متاسفانه باز هم مسلمانان فریب رسانه های فریب کار غرب را خورده اند. و باز این مردم فلسطین هستند که تاوان این فریب را پس می دهند. دولت مصر در این روزهای اخیر نسبت به اعتراض سیاستمدران ایران به ایشان در عدم کمک رسانی به مردم غزه اعتراض کرده است. این دولت آیا شرم و حیا ندارد؟ آیا اصلا او مسلمان است یا یک صهیونیست است؟ لقب مسلمان صهیونیست لایق و برازنده ایشان است. باید در مسلمان بودن آنها نیز شک کرد. آنها همانطور که بارها برخی علمایشان فتوا داده اند، دشمن شماره یک آنها اسرائیل نیست،! بلکه شیعیان هستند. اما در اینکه چرا آنها شیعیان را دشمن خود معرفی می کنند، تحقیق عمیقی باید صورت بگیرد تا باریشه یابی علتهای آن به پاسخگویی و مبارزه با این رسوخ این تفکر در جهان اسلام پرداخت. اما برخی از این دلایل را می توان به صورتهای زیر بیان کرد:

الف- سیاست قدیمی و کهنه اما موثر تفرقه در تمام جوامع و به خصوص جوامع اسلامی همچنان از طرف دشمنان اسلام( صهیونیستها، آمریکا، انگلیس و دنیای مدرن و غالب غرب) پیگیری می شود. متاسفانه این سیاست با وجود چند قرن جامعه اسلامی همچنان موثر واقع می شود و برخی علما و روشنفکران و اندیشمندان اسلام هم یا بی تفاوت و یا با دامن زدن به آن باعث کارایی بیشتر این سیاست می شوند.

ب- ترس حاکمان این کشورها از نفوذ تفکر انقلابی شیعه و قیام مردم و جوانان اسلام علیه این حکومتهای فاسد و وابسته و از دست دادن حکومت دنیوی از دیگر دلایل این دشمنی است. اما این حکومتها باید بدانند که اگر به آغوش اسلام و ملت مسلمان بازگردند و جای وابستگی به دشمنان به پشتیبانی ملت خود و اسلام امیدوار باشند، خداوند هم حکومت دنیوی را برای خدمت ایشان به اسلام تداوم می بشخد. ولی با نفاق و خیانت لاجرم با پستی و حقارت باید مسند حکومت را به دیگری واگذارند.

ج- دشمنی صهیونیستها و به تبع آن غرب با شیعه که ناشی از دیدگاه انقلابی آن در جهان است موجب مقابله ایشان با شیعه گردیده و این مقابله را به جبهه دنیای اسلام هم کشانده اند. آنها دیدگاه انقلابی و ظلم ستیزی و بیدارگرانه این انقلاب را برنمی تابند و علاوه بر دشمنیهای مستقیم با شیعه به تحریک اهل سنت پرداخته و متاسفانه برخی جهال و یا وابسته و منافق فریب این تبلیغات را خورده و به دشمنی با شیعه می پردازند. آنها غافل از این نکته هستند که اول اینکه شیعه هم جزئی از اسلام است و اینرا دشمنان به خوبی درک می کنند و نیز غافل از این هستند که دشمنی دشمنان با تمامیت اسلام است، نه فقط شیعه.

د- دشمن با فرقه سازیهای خود در درون جامعه اسلامی به اختلافات دامن می زند. این فرقه سازی از سالها غرب در میان شیعه و سنی آغاز شده است. ایجاد وهابیت در میان اهل سنت و بهایی گری در میان شیعیان از نمونه های بارز این فرقه سازی اند که متاسفانه هم اکنون نیز برای ایشان مفید بوده و جوابگوی نیازشان است. نمونه اش استقرار بهائیت در سرزمینهای اشغالی و سالها حمایت آمریکا از وهابیت و طالبان است.

ر- افزایش میزان علاقه مسلمانان اهل سنت به شیعه و ائمه اهل بیت حضرت رسول اکرم(ص) و نیز آرمانهای مترقی و آزادیخواهانه امام خمینی(ره) و آیت الله خانه ای رهبر کنونی انقلاب از دلایل ترس حکام عرب کشورهای اسلامی و مقابله ایشان با شیعه و به خصوص ایران گشته است.

ز- در اینمیان نباید از موضوع صهیونیستهای مسلمان به آسانی گذشت. اینان کسانی اند در ظاهر مسلمان هستند ولی دل در گزو اسرائیل دارند و یا برای بقای خود حاضر به هرگونه معامله با دشمنان هستند. آنها برای مبارزه با آرمان شیعه حتی حاضر به همکاری و تحریک صهیونیستها در جنگ 33روزه شدند. گرچه با پیروزی حزب الله و محبوبیت روزافزون سید حسن نصرالله و آرمانها حزب الله در دفاع از کیان و تمام سرزمینهای اسلامی در میان جوانان مومن و پرشور اسلام نقشه های ایشان همه نقش بر آب شد.

س- موقعیت ژئوپولتیک ایران و رقابتهای اقتصادی و تجاری در منطقه هم می تواند از این دلایل باشد.

ش- اما به نظر من دلیل اصلی که درتمام طول تاریخ باعث شده نسبت به شیعه نارواییها رود و ائمه ما همگی مورد ظلم واقع شوند ، این است که بسیاری از علما و بزرگان اهل سنت و حتی خلفای اموی و عباسی هم به این موضوع وقوف داشتند که در طول تاریخ حق با شیعه بوده و در روز غدیر پیامبر اکرم(ص) حضرت علی(ع) را به جانشینی خود انتخاب کرده و گذشته از آن در تمام دوران دعوت خود او را جانشین خود معرفی کرده بود. و با سقیفه امت برخلاف دستور پیامبر عمل کرد و خلافت را به دیگران سپردند. بسیاری ازآنها بر صحت ادعای شیعه وقوف دارند و همچنین از میزان بالای ارادت بسیاری از اهل سنت به اهل بیت پیامبر آگاه اند ولی برا ی جلوگیری از نفوذ شیعه و آگاهی مسلمانان از حقیقت ماجرا با دشمنیهای خود سعی در تهییج افکار و عواطف مسلمانان اهل سنت نسبت به شیعه دارند.

ن- از عوامل مهم دیگر متاسفانه همانطور که رهبر انقلاب هم در سخنرانی خود فرمودند، دفاع بد برخی شیعیان از شیعه است. با هتک حرمت و ناسزاگویی نمی توان از شیعه دفاع کرد. دلایل شیعه به اندازه کافی متقن و روشن است که می توان نسبت به دفاعاز شیعه از راه برهانهای عقلی و نقلی استفاده کرد، همانگونه که قرنها علمای شیعه استفاده کرده اند. با بد و بیراه گفتن و اعمال ناشایست نسبت به اهل سنت فقط چهره ائمه را خراب می کنیم. همانطور که ائمه معصومین همگی در دستورات خود به شیعیان آنها را به اخلاق نیکو و پسندیده امر می فرمودند و خود نیز هر کدام در زمان خود نشانه و اسوه تقوا ، علم و خلق خوش و پیامبرگونه بودند.

و- شاید بتوان از موقعیت ایران و ایرانیان در پیشبرد اسلام و به خصوص احادیث نبوی بسیاری در تعریف و تمجید از ایشان را هم بخشی از دلایل این دشمنی دانست. و اینکه ایرانیان حتی اهل سنت آن هم چندان از خلفا اموی و عباسی حکومت آنها بر خودشان راضی نبودند و این دلیل بود که در بیشتر دوران خلافت ایران دارای حکومتهای مستقل یا نیمه مستقل بود.

اینها برخی دلایلی بود که می توان از آن به عنوان دلایل دشمنی برخی حکام و علمای اهل سنت و به ویژه برخی دولتهای عربی با شیعه دانست.

والسلام