انقلاب اسلامی ایران حاصل رهبری امام خمینی، تلاش نخبگان و متفکرین جامعه اعم از روحانی و غیر روحانی و مجاهدت مردم در سایه لطف و عنایت لایزال الهی بود. در این میان نه توان از میزان تاثیر رهبری امام کاست و نه از نقش مردم و تلاشهای آنها. همچنین است تلاش خردمندان و روشنفکران جامعه از مطهری گرفته تا شریعتی. اما باید جایگاه هر کدام را شناخت و با افراط و تفریط موجبات تضاد و تقابل این عناصر ایجاد نشود. و همچنین ماهیت اصلی انقلاب و انقلابیون و دلایل پیروزی انقلاب در گیرودارد رقابتهای حزبی و گروهی و سیاسی خدشه دار نشود. در ادامه بخشهایی از کتاب"ایران و انقلاب اسلامی" از حامدالگار که مجموعه ای از سخنرانیهای ایشان در مورد شریعتی را آورده شده است. هرچند ممکن است نظرات ایشان کامل و صائب نباشد اما می تواند انقلاب اسلامی را از دیدگاه یک خاورشناس مسلمان نشان دهد. البته بخشهای انتخاب شده رد مورد شریعتی و نقش او در انقلاب به طور اختصار است.
«اگر انقلاب در مجموع توسط علمای شیعه و در صف مقدم آنان آیت الله خمینی رهبری شده است که این قشر از جامعه ترادیسیونی را که از دیرباز در متن جامعه وجود داشته زنده نگه داشته اند، معهذا این حقیقت همچنان در جای خود محکم و استوار باقی میماند که تا حد وسیعی ایت تاثیر کتب و سخنرانی های دکتر علی شریعتی یوده است که تعداد زیادی از جوانان تحصیل کرده ایرانی را توان و جسارت بخشید از آیت الله خمینی پیروی کنند. اگر چه دکتر علی شریعتی در آثار متعدد خویش یندرت اشاره ای به مسائل و مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ورز ایران دارد واگر چه شهادت وی در ژوئیه 1677 در انگلیس قبل از انقلاب بوقوع پیوست، با این حال میبایست وی را به عنوان یکی از پره ه های برجسته انقلاب و حتی از نظر نقش آفرینی پس از آیت الله خمینی در صف دوم قرار داد. زمینه تاریخ جدید تفکر اسلامی در ایران نسبتا جوان است و به هیچ روی با ترادیسیون دیرپای علمای شیعه به عنوان یک نهاد و یک سنت در رهبری سیاسی ایران قابل قیاس نیست. در حقیقتمی توان گفت یکی از دلایل بزرگ معدود بودن و ادک بودن نسبی متفکرین جدید اسلامی در ایران دقیقا نتیجه آن است که رهبری توسط علمای تشیع صورت می گیرد، حال آنکه در دیگر کشورهای اسلامی طبقه علما بتدریج موضع و پایگاه اجتماعی و فکری خود را از دست داده و افراد دیگری از خارج از این طبقه پدیدار شدند تا وظیفه تجدیدبنای اسلام را به نوعی که سازگار با جهان امروز باشد بعهده گیرند اما در ایران این چنین شرایطی وجود نداشت.
دکتر علی شریعتی در سال 1933 در روستایی بنام مزینان واقع در شرق ایران آنجا که کویر خوانده می شود بدنیا آمد. وی در خانواده ای پای به عرصه حیات گذارد که پشت در پشت در پروردن و گسترش دادن علوم دینی کوشیده یودند. ایشان در یکی از کتب خود که با همان نثر شیوا و ادبی به نوشتار آمده از خاطرات سالهای نخست زندگی خویش در روستا و بخصوص از تاثیر و نفوذ اندیشه های شکل گرفته پدرش، آقای محمدتقی شریعتی که هنوز در قید حیات هستند سخن می گوید.
در سالهایی که علی شریعتی بسیار کم سن و سال بود مزینان را با پدرش به قصد مشهد ترک میگوید و مشهد شهری اشت که در آنجا پدر وظیفه تعالیم مذهبی فرزند را بعهده می گیرد. علی علاوه بر فراگیری علوم مذهبی در محضر پدر به آموزش های امروزی نیز می پردازد. ابتدا باز هم از پرتو پدر گرمای علم می گیرد و سپس از محاضر دیگر رهبران مذهبی در مشهد و زمانی بعدت در قم که دوومین شهر بزرگ مذهبی ایران است شود می جوید.
از همان ساله های نخست، وی نشان می داد که میکوشد تا از مرزهای ترادیسیدن ها بگذرد. بر بنیان استوار آموخته هائی که از پدر و دیگر مدرسین داشت، به دنبال ابعاد دیگر تفکر رفت تا با دانشها و کشفیات تازه ای آشنا شود. اولین ثمره علاقه و توجه او ترجمه متون عربی به فارسی بود. در حالی که سال های نوجوانی را می گذراند کتاب ابوذر غفاری را که نویسنده ای عرب بنام "عبروت السحار" قلم زده بود به فارسی برگرداند. در این کتاب ابوذر غفاری به عنوان مبارزی که علیه ارتداد و انحراف در اعتقادات اسلامی که توسط بنی امیه بوجود آمده بود می جنگید، معرفی شده بود. این مبارزه در فرهنگ تشیع به عنوان ستیز دائمی داد علیه بیداد نگریسته می شود.
جذبه ابوذر غفاری برای همیشه بر زندگی دکتر شریعتی باقی ماند و ابوذر غفاری به عنوان یک نمونه متکامل انسان مسلمان چهره نمود بدانگونه که همواره انعکاس اندیشه های ابوذر در کلام، سخنرانی ها و آثار دکتر شریعتی نمایان بود.
اگر قرار بود که اندیشه های دکتر شریعتی را در یک جمله خلاصه کنم، می گفتم که وی اسلام را نه به عنوان دینی که غربیها از آن استنباط دارند بلکه اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی معرفی میکند. وقتی میکوشیم تا اسلام را در چارچوب طبقه بندیهای افکار و زبان غربی تعریف کنیم، نتیجه بالضروره ناقص خواهد بود. بهمین ترتیب واژه دین قارد نیست مفهوم واقعی اسلام را برساند همچنانکه کلمه ایدئولوژی و ایده فاقد آن بار مفهومی است که بتواند تعریف جامعی از اسلام بدهد. هر یک از این کلمات ممکن است در اطلاق به اسلام درست باشد اما کافی و جامع و مانع نیست. اسلام لااقل برای ما مسلمانان پدیده ای است که در حقانیت آ« هیچ تردیدی نی توان داشت. بنابراین وقتی بهکلام دکتر شریعتی اسلام به عنوان یک ایدئولوژی خوانده می شود. بیان این کلمه در حقیقت به ان مفهومی نیست که معنای ایدئولوژی در اذهان عمومی نشسته است، آنچه که از این کلمهاراده می شود، آن است که اسلام جامعیت و کلیتی است که خود را صرفا به تصفیه و تزکیه اخلاقی و برقراری رابطه معنوی بین فرد و خداوند محدود نی کند. من فکر میکنم آنچه که از کلمه ایدئولوژی به کلام علی شریعتی می شود همان جامعیت نظرگاه های اسلامی در کلمه جنبه ها و زمینه های حیاتی است.
بدون تردید کوششهای تفرقه انگیز در ایران محکوم به شکستاست، زیرا اکثریت عظیمی از جوانان ایرانی بویژه کسانی که از انقلاب اسلامی در ایران حمایت می کنند همزمان هم از آیت الله خمینی و هم از دکتر شریعتی پیروی و حمایت می کنند. به هیچ روی مسئله انتخاب یکی از آن دو ویا تضاد بین انان وجود ندارد. می توان گفت که ایت الله خمینی به شیوه شجاعانه و بی همانند رهبری نظامی و سیاسی و نیز معنوی انقلاب را به عهده گرفتند و در مقابل دکتر شریعتی محتوای فکری و اندیشه های لازمه برای وفاداری به انقلاب را زمینه سازی و آماده ساخته است.
انتقاد مطهری از دکتر شریعتی بخاطر محکوم ساختن ملا محمدباقر مجلسی حتی از مرز ایران هم گشذت و زمانی که ایت الله خمینی در نجف حضور داشتند ایشان نیز از برخورد و تضاد بین آندو آگاه شدند. یکی از دوستان من پس از پیروزی انقلاب اسلامی از ایشان در مورد نقش دگتر شریعتی در انقلاب جویا شد و امام همانگونه که شیوه خردمندانه ایشان است ضمن سوالی از دوست من، بزرگترین عامل پیروزی انقلاب را مشیت الهی دانسته اند. دوست من از امام سوال کرد که آیا فکر نمی کنید دکتر شریعتی در این انقلاب سهم عظیمی داشته باشند؟ آیت الله خمینی در کمال صراحت و سادگی جواب دادند که آثار دکتر شریعتی و تعالیم وی مباحثات و جدلهای بسیاری را در میان علما برانگیخت و در عین حال تاثیر عظیمی بر جوانان روشنفکر ایرانی گذارده آنان را بسوی اسلام فراخواند. ایشان همچنین اضافه کردند که پیروان دکتر شریعتی می بایست مطالعات خود را فراتر از آنچه دکتر شریعتی اظهار داشته برده و در ترادیسیون تشیع مطالعه بیشتری بعمل آورند.
نگته ای که در رابطه با نقش و نفوذ دکتر شریعتی می باشد و میبایست بدان توجه داشت و بها داد، نفوذ عظیمی است که دکتر بخصوص در علمای جان گذارده است. وقتی به بعضی از نوارهایی که برروی آنها خطبه های ایراد شده توسطز علما در دروان انقلاب ضبط شده است، گوش فرا میدهیم بطور مداوم انعکاس و پژواکی از عقاید وحتی اصطلاحی را که دکتر شریعتی بکار یم گرفته است باز خواهیم یافت. بنابراین می توان گفت که اندیشه های دکتر شریعتی تاثیری عظیم بر طلاب جوان داشته است.
فکر می کنم این کمال بی انصافی و کمال نادیده انگاشتن حقایق است اگر بخواهیم مرحوم شریعتی را ضرآخوند و یا ضدقشر روحانیت معرفی کنیم. او برخی جنبه های مذهب حاکم و پای گرفته سنتی را مورد انتقاد قرار می داد و به عقیده من در بیشرت مواردی که وی بر روی آنها انگشت گذارده و محکوم ساخته است صاحب حق و محق بوده است. امام اینکه بگوئیم او با نهاد علما مخالفت ورزیده درست نیستو زیرا مخالفت ورزیدن با برخی از مسائل در دین سنتی متفاوت از مخالفت با قشر روحانی است. فکر نمی کنم در آثار دکتر بتوان مدارکی یافت که نشان دهد وی با روحانیت مخالفت ورزیده است. در حقیقت او بین عالم واقعی و آنکه صرفا معمم است ولی فاقد دانش لازمه م تعهد راستین به اسلام است تمایز و تفاوت قایل می شد. بلکه از آثار وی یم توان دریافت که او نسبت به عالم واقعی آمنده از حرمت و خاکساری است.
در اختلاف و تضاد بین دکتر مطهری و مرحوم شریعتی می بایست به نوع روابط نظر داشت. بین آن دو هیچگونه تجانسی وجود نداشت . بین علما و نفوذ دکتر شریعتی هیچگونه هماهنگی وجود نداشت ولی در حقیقت هر یک تاثیرگذاری آن دیگری را تکمیل می کردند. اما دشمنان خارجی می کوشند تا این اختلاف را بزرگتر نشان داده و آنرا یک مشکل حقیقی و مهم جلوه دهند و از این طریق یک اردوگاه خلق کند تحت عنوان ارد.گاه شریعتی ، بطوریکه طرفداران شریعتی یکسو و طرفداران خمینی یکطرف دیگر را بگیرند و رویاروی یکدیگر قرار گیرند. به هیچ روی تضاد و تعارضی وجود ندارد که یک نفر ضمن پیروی از امام خمینی ، شیفته شریعتی نیز باشد. اما وقتی در صحنه سیاست و مسایل اجتماعی پای می گذاریم باید بگویم که بین شریعتی و امام و یا روحانیت بطور کلی تعارضی وجودندارد.»
منبع: ایران و انقلاب اسلامی، حامد الگار، انشتارات سپاه پاسدران انقلاب اسلامی، گروه مترجمین سپاه پاسداران
کلمات کلیدی: