به نام خدا
دوران هشت ساله اصلاحات و البته دوره و البته دوره سازندگی دوران سیاست تنش زدایی نام داشت. نتایج این سیاست تنش زدایی برای کشور ما چه بود؟ چه چیزهایی به ارمغان آورد. آیا در این هشت سال که برخی دولتمردان حتی به التماس ودریوزگی غرب هم افتاده بودند، توانستند یک هواپیمای مسافربری بخرند؟! آیا این دوران هشت ساله تنش زدایی توانست حقوق هسته ای ما را حفظ کند؟! آیا حتی از ساخت و پرتاب ماهواره هم پشیمان نشدیم و به بهانه هزینه آنرا رها نکردیم؟! آیا تحدیدها علیه ما کم شد؟! مگر در همان دوران نبود که جناب بوش هوس حمله به ایران پس ازافغانستان و عراق را داشت و اگر نبود مشکلاتشان در این دو کشور این کار را هم کرده بودند. گرچه ابتدا از سخنان اصلاحاتی این قشر من هم ابتدا فریب خوردم اما به زودی مشخص شد که این اصلاحات نهایتی نخواهد داشت مگر نابودی انقلاب و جمهوری اسلامی. اما ببینید سیاست رئیس دوران سازندگی را که در دوران ریاستش کسی جرات نقد نداشت، پس از او عده ای با تخریب بسیار چهره ی جناب ایشان وارد میدان شدند و بیشترین رای را هم با همین تخریب کسب کردند و در انتخابات سال 84 هم با همین شیوه قصد رای آوردن داشتند که دیگر دستشان برای ملت رو شده بود. اما پس از آن این دو رفیق گرمابه و گلستان شدند. چرا ؟ برای اینکه آن تخریب هم یک سیاه بازی بیشتر نبود برای کسب رای.
اما در دوران ریاست یک بسیجی کاری و مخلص، وضعیت ما چگونه است؟ انرژی هسته ای که روزی باید مدارس و دانشگاه های مرتبط با آنرا هم تعطیل می کریدم، امروز کامل در دست ماست. تهدید ها گرچه هنوز هم باقی است اما در حد حرفهای مفت بیشتر نیست. غرب از گفتگوی انتقادی یک طرفه که ما از پیش محکوم بودیم به یک گفتگوی چندجانبه پایاپی و هم سطح رسیده است. ما به انرژی هسته ای و به پرتاب ماهواره رسیدیم بدون اینکه حتی خونی از دماغ کسی در این رابطه ریخته شود. این است سیاست اقتدار گرایی. آیا اگر ما در راه خدا استقامت کنیم و از تهدیدها نهراسیم و حتی تا پای شهادت بایستیم خداوند با کمترین هزینه درهای فتح و پیروزی را بر روی ما نمی گشاید؟ آیا فتح مکه بدون جنگ نتیجه استقامت و شهادت طلبی مسلمانان در سالهای گذشته نبود؟ در راه برپایی حکومت اسلامی در مدینه النبی چند نفر به شهادت رسیدند؟ آیا هیچ حکومتی با این تعداد تلفات در تاریخ توانسته به قدرت برسد حتی در دوران به اصطلاح مدرن بشر امروز؟ آیا انقلاب با در برابر با دیگر انقلابات کمترین هزینه های ممکنه را نپرداخت؟ آیا هزینه های ما در انقلاب بیشتر بود یا در دوران اشغال در طی جنگ جهانی دوم توسط بیگانگان؟
غربیان که می گویند ما به شما سوخت می دهیم دروغی بیش نیست و این اثبات شده است، آنها اگر قرار بود به ما چیزی بدهند چرا هواپیما که خیر حتی قطعات هواپیماهای مسافربری هم نمی دهند؟ چرا به ما داروهای نایاب را نمی دهند؟ چرا به محصولات زیستی نمی دهند؟ اینها که با جان انسانها در ارتباط است.
اعتبار ایران در جهان امروزه بیشتر است یا روزی که حتی فلسطینیها هم به ما در سیاست دوم خردادی خرده می گرفتند. خدا را بارها شکر می کنم که فتنه ی دوم خرداد از سر ما برداشته شد. گرچه این هم نعمتی بود تا عده ای چهره ی خود را بی پرده بنمایانند. و البته چهره دیگران هم در سوم تیر 84 و پس از آن مشخص شد. عده ای که با ظاهر اصولگرایی به میدان آمدند اما روی طلحه و زبیرها را سفید کردند. جامعه ما باید به طلحه و زبیرها بسیار توجه داشته باشند که موجب و باعث شکست جبهه حق همین ها هستند. و همین ها هستند که در نهایت کار را به دست امویان و یزیدیان می سپارند تا حسین(ع) را سرببرند. بریدن سر حسین(ع) یعنی بریدن سر علی(ع) و بریدن سر علی(ع) یعنی بریدن سر عدالت، انسانیت، آزادگی، شهامت و شهادت و تمام فضایل انسانی.
کلمات کلیدی: تنش زدایی