طلحه و زبیرها
تاریخ همیشه پندآموز و الهام دهنده است، و برای ما مسلمانان تاریخ اسلام از این لحاظ اهمیت ویژه ای پیدا می کند. از نکات برجسته تاریخ اسلام و تشیع، وجود طلحه و زبیرهاست. طلحه و زبیر دو تن از اصحاب نزدیک حضرت پیامبر (ص) بودند و حتی زبیر آنقدر در راه اسلام مجاهدت کرد که سیف الاسلام لقب گرفت. در کنار این مسئله زبیر از دوستان نزدیک حضرت علی(ع) هم بود که در زمانی که مدینه برای خلافت ابوبکر هم داستان شده و به خانه علی(ع) و فاطمه(س) حمله کردند، زبیر در آن خانه و برای حامیت از ایشان شمشیر برکشید. اما همین زبیر کارش به جایی می رسد که در جنگ جمل رو در روی امام (ع) می ایستد. براستی چه چیز موجب این تغییر رفتار طی سالیان متمادی گردید. نه تنها طلحه و زبیر بلکه بسیاری از اصحاب پیامبر (ص) و مجاهدان اسلام وقتی درهای کشورهای ثروتمند به لطف خدا به رویشان گشوده شد و ثروت بی حسابی وارد دنیای اسلام گردید و با سیاستهای نادرست اقتصادی خلفای دوم و سوم طبقه ای ثروتمند را تشکیل دادند. این مسلمانان پیشتاز و مجاهد به تدریج با شدن دارائیهایشان نه تنها در داخل کوفه بلکه در کشورهای دیگر، از نیت خالص و جهادشان در راه خدا کم می شد. کار به جایی رسید که دیگر جهاد با کفار با هدف گسترش دین خدا انجام نمی گرفت بلکه لا اقل عده ی زیادی برای به دست آوردن غنیمت و ثروت وارد این معرکه می شدند. همین عوض شدن ارزشهای اسلامی و الهی با ارزشهای دنیوی و مادی بود که این طبقه مرفه را تشکیل داد. در کنار این طبقه مرفه هم البته طبقات فقر و فرودست ایجاد شدند که بیشتر از موالی و نو مسلمانان بودند. این شکاف در دوران امویان و با سیاستهای ضد اسلامی و تبعیض آمیز آنان بسیار گسترش یافت به طوری که می توان از دلایل سقوط این دولت را همین تبعیضها بین عرب و غیرعرب دانست.
انقلاب ما هم همانند دیگر انقلابها و حرکتهای اجتماعی خود را با این خطر بزرگ طلحه و زبیرها مواجه می بیند. همانگونه که متاسفانه طی سالهای پس از انقلاب و به خصوص پس از پایان دوران دفاع مقدس، و با شروع سازندگی این خطر هر چه بیشتر جامعه ما را تهدید کرد. اما در کنار این خطر بالقوه نباید از سیاستهای طرفدار سرمایه داری در درون دولتهای سازندگی و اصلاحات غافل بود. این سیاست که سیاستی مخالف با آموزه های اسلام و اهداف انقلاب بود وجود این طبقه مرفه را تقویت کرد. باید دانست که همین طبقه موجبات شکست سپاه حضرت علی (ع) در جنگ صفین و تحمیل صلح به امام حسن(ع) و همچنین بروز واقعه کربلا را محیا کردند.
امروز پاشنه آشیل یا به عبارت دیگر نقطه ای که می تواند به انقلاب آسیب وارد سازد همین موضوع است. شاید برخی دشمنان هم درک کرده باشند که راه شکست انقلاب نه حمله نظامی و نه تحریمهای جورواجور است، بلکه تنها راه شکست این انقلاب گسترش ارزشهای سرمایه داری و با ایجاد طبقات مرفه ، گسترش فاصله طبقات محروم و مرفه و در نتیجه گسترش بی عدالتی است. ما نباید از طلحه و زبیرهای انقلاب غافل شویم . باید جلوی این طبقه را گرفت و با بی عدالتی مبارزه کرد. اما ابتدا باید تفکر و ارزش های سرمایه داری که لازمه ی آن مصرف گرایی و اسراف و تبذیر است تغییر دهیم.