سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با هرکه دوستی می کنید، در راه خدا دوستی کنید و با هرکه دشمنی می کنید، در راه خدا دشمنی کنید . [امام علی علیه السلام]
در ساحت اندیشه
 
تحلیلی از انتخابات دهم

به نام خدا

تحلیلی از انتخابات دهم

 

ماجرای انتخابات دهم از کجا شروع شد؟

ریشه این انتخابات را باید در انتخابات نهم جستجو کرد. آقای خاتمی در ماههای آخر دوره دوم ریاست جمهوری اش در سخنرانی هایش مرتب بیان می کرد که اصلاح طلبی تعطیل بردار نیست و هر کس که بیایید مجبور است که راه اصلاحات را پی بگیرد. جریان اصلاح طلبی همچنان معتقد بود که می تواند برنده انتخابات شود به همین دلیل هم چند تن از این جریان وارد عرصه انتخابات شدند. جریان اصولگرا هم در مقابل برای کسب کرسی ریاست با چند نامزد وارد عرصه شد. اما در این میان آمدن آقای هاشمی محاسبات را به هم ریخت. اصلاح طلبان که هشت سال قبل از آن تجربه ای در کسب قدرت داشتند با حملات شدید به آقای هاشمی دوباره سعی کرد نسخه هشت سال قبل را پیاده کند. اما با مشخص شدن نتیجه انتخابات و رفتن آقایان احمدی نژاد و هاشمی به دور دوم اصلاح طلبان که شوکه شده بودند و انتظار رای آوردن آقای احمدی نژاد را نداشتند، ابتدا بنا را بر ادعای تقلب گذاشتند. ادعایی که به نظر من مضحک بود. اما آنها با حمایت گسترده از آقای هاشمی نشان دادند که تخریبهای آنها علیه آقای هاشمی طی این سالها جنگی زرگری بود و ایشان با این کار برای خود جایگاهی بین مردم دست و پا کردند. اما نقطه عطف ماجرا پیروزی آقای احمدی نژاد بود، که محاسبات اصلاح طلبان را به هم ریخت و آنها با خشم تمام باز هم ادعای تقلب را سر دادند. اما در رقابتی که یک طرفش آقای هاشمی با تمام قدرت و نفوذش قرار دارد مگر می شود علیه او تقلبی صورت داد. پس از این بود که جریان اصلاح طلبان یا همان دوم خرداد با عصبانیت به مردم حمله کرده و فهم و شعور ملت را زیر سوال بردند. اما واقعیت این بود که مردم چهره های حاضر در رقابت انتخاباتی را کامل می شناختند از اینرو دنبال مردی از جنس دیگر و متفاوت از سیاستمداران قدیمی بودند. آنها با رای به احمدی نژاد دنبال سادگی و بی تکلفی مدیران بودند. آنها از فاصله ی نجومی مردم و مسئولین بیزار بودند. آنها همچنین بوی عدالت را از صحبتهای آقای احمدی نژاد استشمام کردند.

به هر حال آقای احمدی نژاد رئیس جمهور ایران شد و اصلاح طلبان که خود را حاکم مطلق و همیشگی می پنداشتند اکنون قدرت را از دست رفته می دیدند. آنها شاید برای هشت سال بعدی برنامه ها داشتند برنامه هایی تندتر و شدیدتر از هشت سال دوران خاتمی. اما حالا نقشه هایشان بر باد رفته بود. این مسئله به اینجا ختم نشد و در تمام انتخابات طی این جهار سال مردم روی خوش به آنها نشان ندادند. اما ایشان که هرگز دچار خودکم بینی (البته در مقابل مردم ، نه غرب) نمی شدند و همیشه خود را برتر و با فهم و شعور تر از عوام می پنداشتند برای دوره بعد نقشه ها داشتند. انتخابات دهم نزدیک بود و این گروه باید برنامه ی دقیقی برای کسب قدرت طرح ریزی می کرد. البته که هدف فقط قدرت است نه خدمت. اما دولت احمدی نژاد با تمام مشکلاتی که برایش به وجود آورده بودند همچنان محبوب ملت بود. در رقابت با آقای احمدی نژاد ، آقای خاتمی گرچه طرفدارانی داشت اما گزینه ای مطمئن نبود. لذا باید برای جبران کسری طرفداران خود دنبال کسی باشند که بتواند رای مخالفان اصلاحات را هم جمع کند. این شخص آقای موسوی بود. او گزینه ای بود که همانند خاتمی به علت دوری 20 ساله از عرصه سیاست برای مردم به ویژه جوانان ناشناخته می نمود و می توانست همانند خاتمی سال 76 نقش خود را به خوبی ایفا کند. این بار نباید اشتباه چهار سال پیش تکرار شود لذا خاتمی باید کنار برود. بهترین شناس آنها در این دوره حمایت آقای هاشمی بود که می توانست تضمینی برای آنها باشد. اما باز هم با همه ی این تمهیدات هنوز عرصه رقابت در دست رقیب بود. پس باید تخریب را با شدت تمام ادامه داد. از هاله ی نور گرفته ، تا سیب زمینی، از سفرهای استانی تا سهام عدالت، از تورم تا افزایش حقوق بازنشستگان. اما تخریب باید شدت می یافت. لذا سیل تهمت ، افترا، ناسزا، دشنام، فحاشی، دروغ علیه رئیس جمهور کشور تشدید شد. القاب دروغگو، رمال، خراف پرست، عوام گرا، سرازیر شد. اما کارهای دولت در حل مسئله هسته ای، مبارزه با صحیونیست، پیشرفتهای علمی و خدمات رسانی مشهود تر از آن بود که بشود کتمان کرد، لذا باید وارونه جلوه داده شوند.

همه ی این ترفندها هنوز پیروزی آنها را قطعی نکرده بود، هنوز خود را شکست خورده می دیدند. کسی هم باید برای شکستن رای احمدی نژاد به میان آید، پس آقای رضایی آمد. تبلیغات رسمی آغاز شد و جریان اصلاح طلب با حجم بسیار زیاد شروع به تبلیغ کرد. برای تبلیغ یک نماد بسیار مهم است و چه چیزی بهتر از استفاده از سیادت موسوی و استفاده از رنگ سبز. باز هم ، هم به دست آوردن آرای جوانان دوم خردادی و همفکران و هم در دست داشتن آرای مذهبیون. اصلا آقای موسی برای همین به میدان آورده شد. او که خود در برابر احمدی نژاد چیزی برای ارائه ندارد. دیگران باید برای او برنامه بسازند و تبلیغات کنند. پشتیبانان همگی وارد گود شدند. از خانواده آقای هاشمی تا تمام داشته های جریان اصلاح طلبی. طرفداران آقای احمدی نژاد به زودی متوجه شدند که جریان مقابل با در دست گرفتن فضای تبلیغاتی شهرها سعی در القای برتری خود دارد تا در صورت شکست با تکیه بر آن دست به اعتراض بزنند. اما مردم هوادار رئیس جمهور سریع دست به کار شدند تا با تبلیغات خود، نشان دهند که فضا دربست در اختیار جریان حامی آقای موسوی نیست.  در این دوره مناظره ها نقطه اوج رقابت نامزدهاست اما آنها خوب می دانند که آقای احمدی نژاد در مناظره قوی است و می تواند پیروز میدان باشد و همین طور هم شد پس آخرین ترفند به کار گرفته شد. ترفندی که از قبل هم روی آن مانور داده می شد ولی اکنون با شدت بیشتر سرعت گرفت. طرح " تقلب در انتخابات در صورت پیروزی آقای احمدی نژاد" طرحی بسیار ساده ، بچگانه و ابتدایی بود اما تنها گزینه ی آنها هم بود. این شعار به قدری غیر منطقی و ساده لوحانه بود که فعالان تبلیغاتی آقای احمدی نژاد کار چندانی برای مبارزه با آن انجام نداند.

انتخابات برگزار شد، با شکوه و عظمتی باورنکردنی . اما آقای موسوی در ست پس از پایان رای گیری خبر پیروزی خود را داد. چرا ؟ اگر مطمئن به پبروزی بود که چند ساعت هم صبر می کرد. اما خوب می دانست که رای نیاورده پس باید سناریوی بعدی را ادامه دهد. اعلام زودهنگام پیروزی و پس از اعلام نتایج ، مخالفت با آن و ادعای تقلب در انتخابات. البته برای این کار مسیر قانونی جوابگو نیست. چرا که اولا بی سرو صداست و نمی توان از آن بهره برداری کرد. دوم اینکه اصولا برای او کارساز نیست، چون که رای لازم را نیاورده است. سوم اینکه او با این کار در صورت عدم موفقیت نیروی لازم را برای بعدها فراهم کرده است.

اما از قضا سیاستهای جریان دوم خرداد و اصلاح طلبی با همراهی عده ای همراه شد و در این بین اغتشاشات داخلی هم به کمک این جریان آمد. این جریان در برپایی اغتشاش و جار و جنجال ید طولایی دارد. لذا بابرپایی این اغتشاشات راه را برای پیش بردن اهداف خود و اعمال نظرهایشان بر رهبری و نظام باز می شد. آنها که قبلا در نوشاندن جام زهر به رهبر ناموفق بودند این بار شانسشان را تکرار می کنند. طبق معمول هم اربابان غربی اصلاحات هم از آنان حمایت می کنند. شورش، تخریب، ضرب و شتم مردم، تعطیلی کسب و کار مردم، حمله به بسیج و سپاه، وادار کردن نظام به اقدامات قهرآمیز، همه ی اینها تاوان بی اقبالی مردم طی دو دوره به اصلاح طلبی بود. در این میان برخی مفسدین اقتصادی هم که در این چهار سال امنیت فسادشان به خطر افتاده بود اکنون امنیت نام و نشانشان هم به خطر افتاده می دیدند، پس پولها خرج شد تا این دولت ساقط شود یا اگر هم نشد با سرگرم شدن به این امور از پیگری پرونده های فساد اقتصادی بازبماند. البته باید رهبری را هم وارد بازی کرد و از ظرفیت ایشان هم برای رسیدن به اهداف خود بهره جست. باید توپ را در زمین رهبری انداخت و رهبری هم برا ی مصلحت انقلاب هم که شده تن به خواسته های نامشروع آنها بدهد. اما رهبری آب پاکی بر دستان ایشان ریخت.

اما اینکه این قضایا تا کجا و چگونه ادامه خواهد یافت، بایدماند و دید. اما چیزی که مسلم است صاحبان زر و زور که طی سالها منبع عظیمی برای مفت خواری های خود در دست داشتند ساکت نمی نشینند تا هر آنچه رشته بودند به دست عدالت پنبه شود. این گروه در طول تاریخ همیشه در مقابل عدلات ایستاده اند. آنها جنگ جمل و صفین را براه انداختند و هزاران مسلمان را در طمع سیری ناپذیر خود به کشتن دادند. برقراری عدالت  هزینه دارد. این گروه می خواهند بگویند که چرا باید مردم هزینه عدالت را بدهند. همانگونه که مردم کوفه حاضر نشدند هزینه عدالت را بپردازند، لذا سالها هزینه ظلم اموی را پرداختند.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 88/3/30:: 10:59 عصر     |     () نظر
درباره
صفحه‌های دیگر
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
جلوه او
جاءالحق و زهق الباطل
آیت الله خامنه ای
آکادمی مطالعات ایرانی
اسلامیکا
اطلاعات حکمت و معرفت
المیزان
اندیشکده یقین
انجمن ایرانی تاریخ
انجمن منطق ایران
انجمن علمی - پژوهشی تاریخ
انجمن جامعه شناسی ایران
انجمن مطالعات تاریخ شفاهی ایران
انجمن زنان پژوهشگر تاریخ
بانک اطلاعات نشریات کشور
بنیاد دکتر محمود افشار
بنیاد دکتر فردید
بنیاد حکمت اسلامی ملاصدرا
بنیاد دائره المعارف اسلامی
بنیاد بوعلی سینا
بنیاد پژوهشهای اسلامی
بنیاد اندیشه اسلامی
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
بنیاد دکتر افشار
بنیاد دکتر حسابی
پایگاه اطلاع رسانی نقشه راه
پایگاه تاریخی میر طاهر حسینی
پژوهشگاه علوم انسانی
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی
پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات
پژوهشکده تاریخ علم
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
پژوهشکده تحقیقات اسلامی
پژوهشکده باقرالعلوم(ع)
راهنمای فلسفه در اینترنت
دیوان شعرا
رضا داوری اردکانی
رحیم پور ازغدی
حجره طلبگی
دائره المعارف بزرگ اسلامی
کتابخانه تبیان
سایت علمی نخبگان جوان
دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
فلسفه نو
کتابخانه دیجیتال نور
مجلات تخصصی نور
مجمع عالی حکمت اسلامی
مجله سمات
هم اندیشی
علم دینی
وبلاگ نویسان ارزشی
سایت تخصصی تاریخ اسلام
فلسفه و عرفان اسلامی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
علوم اجتماعی اسلامی ایرانی
کانون اندیشه جوان
تاریخ نوشت(دکتر عبدالله ناصری طاهری)
ترجمان
دکتر ابراهیم دینانی
دبیرخانه انجمن های علمی حوزه
دانشگاه و فرهنگ
دکتر مهاجرنیا
مرکز تحقیقات امام علی(ع)
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
موسسه مطاعلات تاریخ معاصر ایران
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
مرکزتحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی
موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) روابط
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
عبرت پژوهی تاریخ
فرهنگ امروز
حکمت نوین اسلامی( خسروپناه)
علوم اجتماعی اسلامی ایرانی
فرهنگستان زبان و ادب پارسی
فرهنگستان علوم اسلامی قم
پژوهشگاه دانشهای بنیادین
طاقچه
چوک
فلسفه شریف
دکتر حسینعلی نوذری
دانشنامه جهان اسلام
بنیاد سمات
شورای گسترش زبان وادبیات فارسی
کنگره پیشگامان پیشرفت
فتوح اندیشه
فرزند ازادی
علی صفاری حائری
فلسفه علم هگل
کتابخانه ملی ایران
کتابخانه مجلس شورای اسلامی
مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی
موسسه شیعه شناسی
مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی
مرکز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی
مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما
معرفت
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
نقشه راه
Institute of Historical Research (IHR)
The Center for Teaching History with Technology
Islamicwisdom
socialhistory
social science reaserch network
jstor
ProQuest
آرشیو یادداشت‌ها