به نام خدا
حسن عباسی را آزاد نکنید:
تا دشمنان راحت بخوابند.
تا بانکها راحت به تاراج پول مردم بپردازند.
تا غربزده ها راحت اوهام خود را به خورد مردم بدهند.
تا برجام ها به ترفه العینی مملکت را در اختیار غربیان بگذارند.
تا...
.
.
.
کلمات کلیدی:
به نام خدا
ابیاتی از کتاب شیخ صنعان و دختر ترسا- نوشته وحدت هندی- مقدمه و تصحیح محمد خواجوندی
الهی گرچه حسنت عالم آراست دل ما در حجاب حب دنیاست
دل از بار گنه فارغ از این است که یارم رحمه للعالمین است
چه باک از گری بازار محشر که دل بستیم در سودای حیدر
ص16: زلال علم آب زندگانی است...
پس آهنگ سرای جاودان کرد ز شوق روی جانان ترک جان کرد
حقیقت از مجاز آمد هویدا که معنی می شود از لفظ پیدا
که من از جلوه خورشید داغم کجا از ره برد شمع و چرا غم
تو ای بیدل کجا دیدی جمالم که داری روز و شب شوق وصالم
مکن از عشق منع جان شیدا سمندر را ز آتش نیست پروا
بود در عاشقی این رسم دیرین که باید ترک جان گام نخستین
نگار لاله رخسار سمن بر بت مه پیکر و خورشید منظر
منم آشفته زلف سیاهت دل از کف داده ی روی چو ماهت
دلکش دلربا زیبا نگارا
جهان را ز حسن عالم آرا چو خورشید قیامت کرد احیا
گذشتن از صراط آسان بود نیز که دارد زلف ساقی دست آویز
مده ساقی دگر ساغر به دستم که من از گردش چشم تو مستم
به گلشن گر نبودی خنده ی گل کجا گستاخ می گردید بلبل
جهان تو جان تو و جانان من تو دلم تو دین تو ایمان من تو
ولی خواهم که گویندم در افواه که هست این از خریداران آن ماه
چو باشم از خریداران دلبر از اینم فخر باشد به محشر
جهان شد تیره بی رخسار دلبر شب آمد شد نهان خورشید انور
نزیبد در دیار آشنایی کسی را جز تو لاف کبریایی
که عشق از غیر دارد بی نیازی چه نسبت عقل را با عشقبازی
طبیب تن چه داند چاره ی دل که باشد درد دل را چاره مشکل
به من هجران آن دلبر همان کرد که ترک جان به جسم ناتوان کرد
نکو بنگر که با این چشم فانی نشاید دید حسن جاودانی
کلمات کلیدی:
به نام خدا
نکاتی از کتاب "1984"
نوشته جورج اورول. ترجمه حمید رضا بلوچ. انتشارات گهبد. چاپ نهم. 1393
مقدمه اریک فروم:
ص9:
رمان "1984" در واقع در مورد غرب است.
این جمله در مقدمه ی کتاب نشان می دهد که نویسنده گرچه در اوج مارکسیسم نگاشته شده اما منظورش تنها حکومتهای ظاهرا دیکتاتوری و تک حزبی همانند کشورهای کمونیستی نیست. بلکه هشداری به خود غرب داده است. با گذشت سالها از نگارش کتاب و توجه به اوضاع و احوال کنونی جهان می توان تحقق برخی از این هشدارها را دید.
هر چه که حزب حقیقت بداند، حقیقت است.
این حقیقتی است که در کشورهایی که احزاب بر شئون جامعه تسلط دارند نمایان است. همه چیز را در حزب و اهداف حزب می بینند. حداقل اعضای حزب هدفشان تنها اهداف حزب است و هر کس که هدفی بالاتر از آن داشته باشد در حزب جایگاهی نخواهد داشت.
ص10:
آلن هارینگتون در "زندگی در کریستال پالاس" "حقیقت متغیر" را به تصویر کشیده است. اگر موسسه ای که در آن کار می کنم ادعا کند که محصولاتش بهترین هستند این ادعا برای من تا وقتی که در آن موسسه کار می کنم حقیقت دارد.
حقیقت متغیر از دل نسبی گرایی بیرون می آید. غرب هم به جایگاهی رسیده که به حقیقت متغیر رسیده است و این همان سیاست یک بام و دو هوای غرب در برخورد با مسائل سیاسی جهان است.
ص11:
در نظامی که توجه به مفهوم حقیقت همچون یک حکم عینی مرتبط با واقعیت، منسوخ شده است، کسی که در اقلیت قرار می گیرد باید بپذیرد که دیوانه است.
دوگانه باوری: به این معناست که فرد به طور همزمان ، در یک مورد خاص، دو عقیده ی متضاد داشته باشد و هر دو را نیز بپذیرد.
ما در غرب صحبت از "دنیای آزاد" می کنیم هم شامل نظامهای متکی به آزادی و هم نظامهای دیکتاتوری همسو با ما می شود.
این دقیقا سیاست غرب است.
ص13:
ما جامعه ی خود را به گونه ای معرفی می کنیم که گویی در آن ، ابتکار عمل، فردگرایی و آرمانخواهی آزاد است، ولی در واقع تمام اینها فقط حرف است. ما جامعه ای صنعتی با مدیریت متمرکز هستیم که عمدتا ماهیت بوروکراتیک دارد و آرمان و انگیزه اصلی آنرا مادیات و پول تشکیل می دهد که با علایق مذهبی یا معنوی تلطیف شده است.
ص14:
1984 ما را از خطری آگاه می کند که تمام انسانها با آن رو به رو هستند. خطر جامعه ای با آدمهای ماشینی که کوچکترین نشانی از فردیت ، عشق و افکار نقادانه در آنها باقی نمانده است، ولی به دلیل دوگانه باوری از وضعیت خود آگاه نیستند. خودبینی است که این کتاب را صرفا داستانی درباره خشونت استالینی ارزیابی کنیم و اشاره ی آن به جامعه ی امروزی ما را درنیابیم.
فرهنگ غرب به دنبال همین جامعه است. شاید شیوه اش با آنچه در کتاب آمده متفاوت باشد اما هدفش همان است.
ص19:
صفحه ی سخنگو همه مردم را تمام وقت کنترل می کند.
دنیای دیجیتال امروز همینگونه رفتار می کند و دیگر حریم خصوص برای کسی وجود ندارد. این پیش بینی از شگفتیهای رمان اورول است.
ص20:
جنگ، صلح است.
آزادی، بردگی است.
نادانی، توانایی است.
غرب می جنگد و می گوید که برای صلح می جنگد. جنایتکاران جنگی صهیونیست را برندگان صلح نوبل اعلام می کند.
غرب به بهانه آزادی دادن به انسانها آنها را برده ی هواهای نفسانی خود می کند.
گرچه انسان از نظر علمی و فن آوری تواناتر شده است اما نادانی او بیشتر هم شده است. به گونه ای که دیگر برای عقل ارزشی قائل نیست.
ص27:
دشمن مردم
غرب با دشمن تراشی از اسلام و ترساندن مردم غرب سعی دارد اسلام را دشمن مردم معرفی کند.
ص29:
مراسم ابراز تنفر
کاری که رسانه های غربی انجام می دهند و علیه اسلام تبلیغات فراوان انجام می دهند همان مراسم ابراز تنفر است.
ص41:
عصر یکسانی و عدم تفاوت، دوران انزوا، عصر برادر بزرگ، عصر دوگانه باوری
غرب با پروژه جهانی سازی و ایجاد دهکده جهانی و نیز با ابزارهای دیجیتال و اینترنت به دنبال یکسان سازی فرهنگهاست.
ص47:
هرکس گذشته را در دست بگیرد، آینده را در دست دارد، هر کس حال را در دست گیرد، گذشته را در دست دارد.
غرب با تحریف تاریخ به دنبال همین هدف است. غرب با قدرتی که یافت همه گذشته را تغییر داد و حال را در دست خود گرفت.
ص63:
تنها هدف زبان نوین محدود کردن عرصه تفکر است. در نهایت ما امکان وقوع جرایم فکری را ناممکن می کنیم. چون دیگر کلمه ای برای ابراز آنها وجود ندارد.
ص76:
حزب سعی در نابودی غرایز جنسی داشت و در صورت عدم موفقیت سعی می کرد آنرا عملی پلید و کثیف جلوه دهد.
در غرب غرایز جنسی نابود نمی شود ولی به انحراف کشیده شده است تا هدف اصلی آن که تدوام نسل می باشد از مسیر خود خارج شود.
ص80:
آنها تا به آگاهی نرسند، طغیان نخواهند کرد، و تا طغیان نکنند به آگاهی نخواهند رسید.
این یک دور باطل است. برای به آگاهی رسیدن طغیان لازم نیست.
ص82:
سرمایه داران مالک همه چیز بودند و دیگران برده ی آنها محسوب می شدند. تمام زمینها، خانه ها، کارخانه ها، و پولها به آنها تعلق داشت.
اکنون نظام سرمایه داری مالک همه چیز است. جنبش 99درصدی موید همین مطلب است.
ص88:
می فهمم چگونه ولی نمی فهمم چرا؟
ص89:
آزادی آن است که بتوانیم آزادانه بگوییم دو بعلاوه دو می شود چهار. اگر این اصل پذیرفته شود، بقیه اصول به دنبال آن می آیند.
نظر قرآن این است که هر کس حرف حقی دارد بی واهمه و با شجاعت بگوید.
ص157:
بمبهایی که هر روز نقاطی از لندن را به آتش می کشیدند، توسط خود دولت اوشنیا و فقط به منظور تداوم ترس و وحشت در مردم بر سر آنان ریخته می شود.
این شیوه است که غرب در حادثه 11سپتامبر و اخیرا در حادثه شارلی ابدو دنبال کرد تا اسلام را خطری برای جهان معرفی کند.
ص174:
کارهای مخالفان: فدا کردن زندگی- کشتن- عملیات خرابکاری- تسلیم کشور به قدرتهای خارجی- تقلب- جعل- فساد افکار کودکان- مواد مخدر- رواج فحشا- شیوع بیماری های آمیزشی جهت تضعیف حکومت- اسید پاشی- خودکشی- طلاق
ص188:
مردم خاورمیانه برده هستند.
دید غربیان در قبل از انقلاب که عده ای آن دوران را دوران عزت ایرانیان می دانند اینگونه بوده است.
ص199:
جنگ در این دوران مانند جنگ حیواناتی است که نحوه قرار گرفتن شاخهایشان به آنها امکان صدمه زدن به یکدیگر را نمی دهد. چنین جنگی ذخایر کالاهای مصرفی را می کاهد و فضای فکری جامعه را به گونه ای که جامعه طبقاتی به آن نیاز دارد حفظ می کند.
جنگهایی که غرب در افغانستان و عراق و دیگر مناطق جهان راه می اندازد جنگهایی است تا به وسیله ی آن موقعیت برتر خود را حفظ کنند.
ص201:
مردم جهان به سه طبقه تقسیم می شوند: قوی- متوسط- ضعیف
هدف گروه قوی: حفظ موقعیت فعلی خویش
هدف گروه متوسط: عوض کردن جای خود با طبقه ی قوی
هدف گروه ضعیف: محو هر گونه تمایز و ایجاد جامعه ای که همه ی انسانها برابر باشند
ص209:
کارگران اگر به حال خود باشند نسل به نسل کار می کنند، بچه دار می شوند و می میرند بدون آنکه نیازی به طغیان در خود احساس کنند.
این در مورد اغلب مردم جهان حتی غربیان صدق می کند.
ص213:
اگر کسی می خواهد حکومت کند باید بتواند معنای واقعیت را برهم بزند. راز حکومت کردن این است که بتوان اعتقاد به خطاناپذیری خود را با توانایی درس گرفتن از اشتباهات گذشته در هم آمیخت.
غرب همیشه خود را برحق می داند و اجازه صدای مخالف را نمی دهد.
ص215:
اگر طبقه ممتاز قرار است موقعیت خود را همیشه حفظ کند باید شرایط ذهنی حاکم یک جور حماقت کنترل شده باشد.
این شیوه نظام سرمایه داری صهیونیست می باشد.
ص216:
سلامت عقل جنبه آماری ندارد. در اقلیت بودن موجب نمی شود خود را دیوانه بپنداری.
عقل و حق همینگونه هستند یعنی ثابت هستند و اکثریت و اقلیت در آن تغییری ایجاد نمی کند. ممکن است اکثریت ناحقی را حق بپندارند و یا کاری عقلانی را غیر عقلانی بدانند. این در اصل موضوع تغییری ایجاد نمی کند.
ص258:
قدرت وسیله نیست هدف است.
هیچکس یک حکومت دیکتاتوری را برای محافظت از یک انقلاب به وجود نمی آورد؛ بلکه انقلاب می کند تا یک حکومت دیکتاتوری ایجاد کند.
در اسلام عکس این است و قدرت تنها وسیله است. اگر انقلاب دیکتاتوری است انقلاب فرانسه هم همینگونه بوده است و به دیکتاتوری دموکراسی رسیده است.
ص261:
قدرت به معنی متلاشی کردن ذهن انسان و شکل دادن مجدد آن در قالب مورد نظر خودت است.
رسانه های غربی دقیقا در حال همین کار هستند.
ص262:
پیشرفت در دنیای ما رفتن به سوی درد بیشتر است. در دنیای ما تنها عواطفی که وجود دارند ترس، خشم، پیروزی و ذلت است. ما پیوندهای بین فرزند و والدین، مرد با مردم و مرد با زن را از بین برده ایم.
شیوه ای که غرب در پیش گرفته است.
ص270:
تنها چیزی که یاد می گیری تفکر به روش حزب است.
رسانه های غربی به دنبال این هستند که مردم دنیا همگی به شیوه ای که آنها می خواند فکر کنند.
کلمات کلیدی:
به نام خدا
نکاتی چند از گلستان سعدی
زن بد در سرای مرد نکو هم درین عالمست دوزخ او
زینهار از قرین بد زنهار و قنا ربنا عذاب النار
*****************
ای بار خدای عالم آرای بر بنده ی خود ببخشای
****************
نه ما را در میان عهد و وفا بود جفا کردی و بد عهدی نمودی
بیکبار از جهان دل در تو بستم ندانستم که برگردی بزودی
هنوزت گر سر صلحست باز آی کز آن مقبول تر باشی که بودی
*************
تا توانم دلت بدست آرم ور بیازاریم نیازارم
ور چو طوطی شکر بود خورشت جان شیرین فدای پرورشت
*************
سالها بر تو بگذرد که گذار نکنی سوی تربت پدرت
تو بجای پدر چه کردی خیر تا همان چشم داری از پسرت
**************
خر عیسی گرش بمکه برند چون بیاید هنوز خر باشد
*****************
بلوغ در حقیقت یک نشان دارد و بس آنکه دربند رضای حق جل و علا بیش از آن باشی که در بند حظ نفس خویش و هر آنکه درو این صفت موجود نیست نزد محققان بالغ نشمارندش
****************
تا ندانی که سخن عین صوابست مگوی و آنچه دانی که نه نیکوش جوابست مگوی
**************
دونان چو گلیم خویش بیرون برند گویند چه غم گر همه عالم مردند
**************
اگر ز دست بلا بر فلک رود بدخوی ز دست خوی بد خویش در بلا باشد
**************
دشمن چو از همه حیلتی فرو ماند سلسله دوستی بجنباند پس آنکه به دوستی کارهائی کند که هیچ دشمن نتواند
**************
بی هنران هنرمند را نتوانند که ببینند
*************
حکیمان دیر خورند عابدان نیم سیر و زاهدان سد رمق و جوانان تا طبق برگیرند و پیرات تا عرق بکنند اما قلندران چندانکه در معده جای نفس نماند و بر سر سفره روزی کس
*************
هر که در زندگی نانش نخورند چون بمیرند نامش نبرند
*************
صیاد بی روزی در دجله نگیرد و ماهی بی اجل در خشکی نمیرد
***************
سرکه از دسترنج خویش و تره بهتر زنان دهخدا و بره
***************
دشمن ب ملاطفت دوست نگردد بلکه طمع زیادت کند
**************
یکی را که عادت بود راستی خطائی رود در گذراند ازو
و گرنامور شد بقول دروغ دگر راست باور ندارند ازو
***************
درویشی به مناجات در میگفت یا رب بر بدان رحمت کن که بر نیکان خود رحمت کرده ای که مرایشان را نیک آفریده ای
کلمات کلیدی:
بسم الله الرحمن الرحیم
خواست جمعی:
در جبههی جنگ علیه خدا «سمت خدا» باشیم
میدان جنگ نیمهسخت اقتصادی بین دو جبههی حق و باطل، عجین با تاریخ انسانیت است. آنجایی که معیشت و تأمین معاش، میدان زورآزمایی است، سختترین امتحانهای الهی شکل میگیرد؛ آنجایی که صداقت انسان در اعتماد و توکل بر خدا به معنای واقعی کلمه سنجیده میشود. جهان امروز، جهان جنگ اقتصادی است. شیطان در این مبارزهی تاریخی با بسط «پول» به مثابه خون در رگهای جامعه، و تأسیس قبلهگاه بانک و مَطاف بورس، انسان را به بردهگی خود برده است. امروزه قدم به قدم معیشت مردم با پول گره خورده است. فرهنگ، وامدار پول است، سیاست، وامدار پول است، آموزش، وامدار پول است، تربیت، وامدار پول است، هر چیزی وامدار پول است. پول، هرگز نمیخوابد! پول، خداست! اگر اراده کند، میشود، و اگر نخواهد هرگز!
پول برادر کوچک رباست؛ و«ربا» ذات بانک است. بیش از هفت قرن نیست که ربا، برج و باروی بانک را پناهگاه خود کرده است تا در تار و پود زندگی مردم بخزد و با وامدار کردن همهچیز، بندگی شیطان را تسرّی دهد. ربای فردی، در قالب بانک، به ربای جمعی و سیستماتیک تبدیل شده است. بانک قبلهگاه مردم گردیده و سجده بر آن واجب است! بدهی بر روی بدهی؛ بیش از 50 هزار میلیارد دلار بدهی جهان نتیجهی چنین ساز و کاری است. امروز، ثروتمندترین کشورهای جهان، بدهکارترین کشورهای جهان هستند.توسعهیافتگیِ امروز، مساوق با بدهکاری و وامداری شده است. رفاه، عجین با ربا گردیده است. و اما «طمع» دروازهی ورود تهدید رباست که از درون، انسان را بردهی این بت مدرن کرده است.
«طمع»، موتور محرک نفس انسان برای توسعهی دنیوی و تکبعدی در مال و معاش اوست. طمع، ربا را بسط میدهد و ربا، طمع را. اگر طمع از درون، انسان را به حرص فرانخواند، شیطان با ابزار ربا از بیرون هیچ نمیتواند بکند. ربا جنگ با خداست. در جنگ با خدا، طمع و ربا ابزار شیطان برای آلوده کردن سفرهها و لقمههای مردم به حرام است. و از آن بدتر، تبلیغ طمع و رباست. و باز هم از آن بدتر، کار فرهنگی انجام دادن در جمهوری اسلامی با تبلیغ طمع و رباست! این، تضادی ساختیافته در ساز و کار نظام فرهنگی و رسانهای ایران شده است.
«حمایت از مدیران انقلابی برای زدودن فرهنگ سرمایهداری» جنبشی اجتماعی است که انزجار و دشمنی خود را با نظام اقتصاد لیبرالیِ پولمحور اعلام میکند و مؤمنین را بر اتحاد و اقدام علیه چنین نظامی فرامیخواند. انقلاب اسلامی، «لیبرالیسم سیاسی» را میشناسد و در سه دهه عمر خود توانسته تا حد زیادی آن را پیشانیسفید کند.
تشت بیآبرویی «لیبرالیسم فرهنگی» نیز بر زمین فرو افتاده و تا حد زیادی مرز آن با انقلاب اسلامی روشن شده است. اما آنچه از شقوق لیبرالیسم در نسوج جامعه رسوخ کرده و همچنان چموشی میکند و چونان درندهای گرگصفت، جانهای انسانها و ایمان ایشان را میدرد، «لیبرالیسم اقتصادی و مالی» است.
جنبش مردمی حمایت از خدا در جبههی جنگ علیه خدا، با امام زمان(عج) و زعمای بر حق او امام خامنهای و امام خمینی کبیر(ره)، عهد بسته است که با بلای فراگیر امروز جهان در لیبرالیسم اقتصادی و مالی، با تمام مکاتب آن از کلاسیک تا نئوکلاسیک، از کینزیها تا نئوکینزیها تا فریدمنیها مبارزه کند و در این زمینه تمام همّ و تلاش خود را به کار گیرد. اعضای این تجمع اعلام میدارند تبلیغ ربا و طمع، مانع تعمیق انقلاب اسلامی شده و «ایمانزدا» است. در این راستا، عموم مردم را به تقوای الهی دعوت کرده و ایشان را به «روزهداری مالی» توصیه میکند. صدقه، زکات، خمس، قرضالحسنه، و انفاق، از جمله ابزارهای مالی اسلام در چهارچوب اقتصاد اسلامی هستند که احیای آنها بین مردم فریضه است.
این جنبش، استادان دانشگاه و نخبگان فکری را به نظریهپردازی در این زمینه فرامیخواند و امر امام خامنهای به نخبگان حوزوی در شهریور ماه 1392 در دیدار با اعضای خبرگان رهبری را یادآور میشود که کرسیهای نظریهپردازی برای بانکداری بدون ربا را جدی بگیرند. درست در شرایطی که اقتصاد جهان فروپاشیده، اقتصاددانان مطرح و آزاده در جهان، از این سیستم اقتصادی و مالی برگشته و اعلام انزجار کردهاند؛ و جنبش «توابین اقتصاد» را به راه انداختهاند.در این اوضاع پر هیاهو، سکوت قاطبهی نخبگان اقتصادی در ایران، حیرت و تأسف انسانهای آزاده را برمیانگیزد. این، اثبات شده است که امروزه «اقتصاد» نیست که سقوط کرده، بلکه این «علم اقتصاد» است که سقوط کرده است. این تجمع ، محلی است برای اعلام انزجار از علم اقتصاد لیبرال، و در این راستا، استادان و دانشجویان اقتصاد را به توبه و بازگشت از این علم توصیه میکند.
اعضای این جنبش در چهارچوب امر به معروف و نهی از منکر، مدیران جامعه را به تقوای الهی توصیه کرده و تبرّی ایشان از این ساختار بیمار اقتصادی را طلب میکند. فرض این جنبش بر متدین بودن و معتقد بودن مدیران محترم نظام به ارزشهای اساسی انقلاب اسلامی است. بر همین اساس، از هرگونه تلاش ایشان برای زدودن ربا، و بساط طماعی شیاطین، و بسط و تعمیق اقتصاد اسلامی حمایت میکند. این تجمع، خواستار قطع تمام تبلیغات بانکی و غیربانکی (نظیر تبلیغات سخیف چهارشنبه پولی و ...) که مروج طمع و پولمحوری در زندگی مردم هستند، است. امروزه فرهنگ مردم توسط شرکتهای بازرگانی خصوصی و دولتی شکل میگیرد نه توسط نظام آموزش و پرورش رسمی یا حتی غیررسمی. همچنین اعضای این تجمع، تلاش مدیران برای ترویج کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی در این زمینه را تاکنون ناچیز دانسته و از شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم، و مدیریت حوزههای علمیه مطالبه میکند. اعضای این جنبش، همهی مدیران سازمانها و بنگاههای خصوصی و دولتی را به بهرهگیری از هر میزان دانش تولید شده در چهارچوب اقتصاد اسلامی توصیه میکند، و هر گونه اهمال در این امر را بازی در زمین دشمن دانسته و مقوم حرکت شیطان در اغوای انسانها.
ای مؤمنان الهی به یاری دین خدا بیایید و از قیل و قالهای شیاطین انسی و جنی نترسید: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اصْبِرِواْ وَ صَابِرُواْ وَ رَابِطُواْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ(آل عمران، 200)». جنگ امروز، جنگ اقتصادی است؛ جنگ معاش است. تروریسم، در گستردهترین شکل ممکن، در قالب تروریسم اقتصادی و تروریسم مالی ظهور پیدا کرده است. شیطان، تمامقد در جنگ علیه خدا به میدان آمده و کجایند مردان الهی که بر عهد و میثاق الهی خود مسئول بوده و وعدهی الهی را تصدیق کنند و از درندگی شیاطین نترسند که «الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَ قَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ(آل عمران، 173)» و با گامهای استوار خود، پیکر پوسیدهی لیبرالیسم اقتصادی و مالی را لگدمال کنند که «یا أَیّها الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ قُولُواْ قَوْلًا سَدِیدًا(الاحزاب، 70)».
و السلام علی من اتّبع الهدی
اعضای تجمع حمایت از مدیران انقلابی برای زدودن فرهنگ سرمایهداری
http://hemayat.reba.ir/
کلمات کلیدی: اقتصاد
به نام خدا
الطاف خفیه الهی حوادث سال 1388
انتخابات سال 1388 خسارات زیادی بر کشور و جامعه ما زد. در حالی که این انتخابت می توانست ما را چندین سال جلو بیاندازد، دست اندازی در راه انقلاب ایجاد کرد. اما همانطور که امام خمینی(ره) اعتقاد داشت که جنگ از الطاف خفیه خداوند است ؛ این جریانات سال 88 هم علی رغم خساراتش برکاتی داشت ، علاوه بر ریزشها رویشهای بسیاری هم در پی داشت. دو نمونه از این رویشها و برکات و به قول رهبر کبیر انقلاب الطاف خفیه خداوندی پدیده حضور پررنگ معتقدان به انقلاب و جمهوری اسلامی در عرصه هنر می باشد که در طی سی سال پس از انقلاب همچنان تحت حکومت دیکتاتورمابانه روشنفکران جدا از ملت بود. جشنواره عمار از نمودهای بارز این حضور می باشد که اگر در مسیر خود پیش برود می تواند هنر واقعی انسانی و اسلامی را به جهانیان نشان دهد. از دیگر نمونه های روشن حضور انقلابی هنرمندان ظهور خواننده ای مانند حامد زمانی و شعرهای انقلابی اش البته با سبک نوین و جوان پسند می باشد. سالهاست که هنرمندان انقلابی دهه شصت یا به گوشه عزلت خیزده اند و یا در گرداب روشنفکری غرق گشته اند و چهره های جدید هم غرق در این فضا متولد شدند.
باید این رویشها و الطاف خفیه خدایی را قدر دانست و شکر نعمت به جای آورد و به آن کمک کرد تا به اهداف جهانی خویش دست یابد. در این راه نمی توان به دولتیها و قوانین دست و پاگیر دل بست. حالا وقت آن رسیده که در عرصه هنر نیز بسیجی وار وارد عرصه شویم که البته مدتی است شروع شده است. نکته جالب در این حضور همان حضور مردمی و بسیجی وار می باشد. امیدواریم این راه تا رسیدن به حضرت یار ادامه یابد.
کلمات کلیدی: انتخابات88، الطاف الهی، هنر
به نام خدا
"شازده حمام"
کتاب "شازده حمام" نوشته آقای "دکتر محمد حسین پاپلی یزدی" کتابی است که می توان آنرا در حوزه های مختلف بررسی کرد. جامعه شناسی، زندگی نامه، تاریخ شفاهی ، خاظره نویسی و غیره از جمله حوزه های مطعاتی است که این کتاب می تواند در ذیل آنها مطالعه شود. این کتاب دارای متنی جذاب و گیراست که خواننده را درگیر خود می کند. نویسنده در این کتاب خاطرات خود را از دوران بچگی در یزد تعریف می کند و طی آن به تحلیل اوضاع و شرایط تاریخی می پردازد. البته شرایط تاریخی اشاره شده در این کتاب نیز شرایط ویژه ای بود. دوران گذر از سنت به مدرنیته.
1- در این کتاب علاقه شدید نویسنده به مدرنیته برجسته است. البته با توجه به شرایط سخت دوران کودکی نویسنده و ورود تکنولوژی و مظاهر مدرنیته و آسان نمودن ظاهری زندگی می تواند قابل قبول باشد. اما با گذشت این سالها و و برملا شدن باطن مدرنیته اینگونه تمجید از مدرنیته می تواند نشان از علاقه ی شدید نویسنده ناشی شود. هر چند با ورود فن آوریهای نوین زندگی سنتی دستخوش تغییر شد اما تمام این تغییرات سود آور نبود و اکنون مشکلات دیگری را به وجود آورده که گریبان بشریت و به ویژه جوامع غیر غربی را گرفته است.
2- یکی از نکات سوال برانگیز این کتاب دقت نویسنده در بیان اتفاقات حتی در حد اعلام دقیق ارقام و آمارهای مربوط به اتفاقات می باشد. با توجه به شرایط آن دوران و بی سوادی مردم و عدم ثبت دقیق وقایع و نیز شاید عدم سنت خاطره نویسی اینگونه اعداد وارقام دقیق برای انسان جای سوال باقی می گذارد.
3- از نکات مثبت این کتاب اشاره به عاقبت شخصیتهای خاطراتش می باشد. این مطالب می تواند به کسب تجربه از سرگذشت دیگر انسانها بیافزاید. همچنین جذابیت ویژه ای به نوشته می دهد که کتاب را پرکشش می کند.
4- تحلیل نویسنده از اتفاقات دوران کودکی اش هم مطلبی است که به غنای این مجموعه می افزاید و آنرا از بیان صرف و خشک خاطرات خارج می کند.
5- از نکات برجسته این کتاب نثر شیوا و ساده ی آن می باشد که خواننده را در هر سطحی از سواد جذب خود می کند.
در نهایت کتاب "شازده حمام" کتاب جذاب و خواندنی است که می تواند نوعی منبع تاریخ شفاهی هم به شمار آید. چه خوب است که نویسندگان دیگری هم همانند نویسنده این کتاب به نوشتن خاطرات خود از تحول ایران و زمینه های گذار کشور از دوره سنت به مدرنتیه و با تحلیل های دقیق دست بزنند. اگر چنین کتابهایی از تمام شهرهای کشور جمع آوری گردد می تواند در کنار اسناد و مدارک رسمی و تاریخ نگاری دانشگاهی به ثبت تاریخ کشورمان کمک شایانی نماید. خواندن این کتاب را به همه کتاب دوستان و نیز علاقمندان به تاریخ کشور توصیه می کنم.
کلمات کلیدی: زبان فارسی، داستان، تاریخ
به نام خدا
خوشا انانکه با دلی پاک رفتند
با ضمیر شاد و امیدوار رفتند
خوشا آن عاشقان تن صد چاک
رو سوی معشوق بی سر و پا رفتند
خوشا آندم که سر بر دامان یار
عشاق جان داده و جانان گرفتند
در این بازارچه ی جان فروشی
همگی مس داده و زر گرفتند
خوشا آن می ناب که ریخت ساقی
در جام دل و یاران جان گرفتند
کلمات کلیدی: شعر
به نام خدا
همایش روزجهانی فلسفه 1392 با عنوان «فلسفه و شناخت طبیعت» 27 آبانماه از ساعت 14 در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه برگزار خواهد شد.
سخنران افتتاحیه این همایش دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی است که با موضوع «فلسفه طبیعت» سخنرانی خواهند کرد. در این همایش حجتالاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه؛ رئیس موسسه در موضوع ضرورت ارتباط فلسفه و شناخت طبیعت، به ارائه بحث خواهند پرداخت و در ادامه همایش در دو بخش فلسفه و انواع شناخت طبیعت، فلسفه و سلامت ادامه پیدا خواهد کرد.
در قسمت اول همایش دکتر سیدمصطفی محقق داماد با موضوع الهیات محیط زیست، و دکتر حسین میانداری با موضوع نقش اخلاق در انواع شناخت طبیعت سخنرانی خواهند کرد.
در قسمت دوم همایش، دکتر مصطفی قانعی با موضوع تعریف سلامت و ارتباط آن با جهانبینی، و دکتر احمدرضا همتی مقدم با موضوع هستیشناسی پزشکی: سلامت و بیماری و مبانی پیدایش و تکامل پزشکی با موضوع دکتر سیدمحمود طباطبایی سخنرانی خواهند کرد.