به نام خدا
مدرسه
دوران مدرسه دورانی است که هر چند در آن دوران آرزو می کنیم کاش زمانش کمتر بود و زمانی که مهر میشد دوباره غصه درس و مشق را می گرفتیم؛ اما در عین حال دورانی است که برای همیشه در خاطره ها می ماند. دوران شر و شور بچگی ، دوران درس و مشق، دوران ثلث اول، دوم و سوم، دوران فارسی، ریاضی ، دوران املاء وانشاء. این دوران از یاد کسی نمی رود. همچنین است مدرسه و معلمان و مدیر و ناظمهایش؛ اینها همه به یاد انسان می ماند. در این اولین روزهای آغازین سال جدید تحصیلی می خواهم ادای دینی کرده و از برخی بهترین معلمان دوران تحصیل خود تجلیلی کنم. هر جا که هستند خداوند حفظشان کند.
ابتدایی را در مدرسه (دبستان) پرستش واقع در خیابان طوس بعد از 21 متری جی در منطقه 9 گذراندم. مدرسه ای که چندسالی است متآسفانه متروکه شده است و شیشه هایش هدف بازی بچه ها گشته. از تعطیلی این مدرسه دلم گرفت شاید چون که خاطره های خوبی از آن به یاد دارم. هر چند روزهای اول مدرسهبا ترس همراه بود ترسی که برخی اولیای مدرسه و همچنین برخی بچه های بزرگتر که دوران ابتدایی خود را در آن مدرسه گذرانده بودند. اما دورانی بود که معلمان ما را با دنیا آشنا کردند. اولینمعلم من خانم رحمانیان بود، معلمی مهربان بر خلاف برخی معلمان همان مدرسه که به شدت دانش اموزان را تنبیه می کردند. در این میان آقای جعفری معلم کلاس پنجم و آقای جزایری مدیر مدرسه را هم فراموش نمی کنم. آقای رهایی ناظم مدرسه، با آن اسم شیک و سختی که داشت و همچنین ظاهر خوش تیپ و خوش پوشش همراه با حلقه و ساعت طلا که همیشه ساعتش را طوری می بست که صفحه ساعت به سمت کف دست قرار می گرفت( همانگونه که اکنون من می بندم).
دوره راهنمایی و مدرسه راهنمایی پسرانه سلمان فارسی رو به روی دانشگاه شریف و جنب آموزش و پرورش منطقه 9. این دوران و معلمانش بیشترین تأثیر را بر زندگی من گذاردند. مدرسه ای بزرگ و به یاد ماندنی با معلمان و ناظمانی متفاوت که هیچ وقت فراموششان نخواهم کرد. آقای دادفر مدیر همیشه و جدی مدرسه که در طول 3 سال شاید سه بار هم دانش آموزان لبخند بر لب او ندیدند، هر چند خودش هم چندان قابل رؤیت نبود. آقای فهیمی که بیشترین تأثیر را در زندگی من گذارد، او کسی بود که برای سادات احتراف وافری قائل بود و در عوض نسبت به بقیه دانش آموزان نسبت به ایشان سختگیرتر. وقتی علت را جویا شدیم گفت که سادات به علت موقعیتشان وظایف سنگینتری دارند. در دوران درسه از دو معلم یک سیلی خوردم که هر دو سراغاز دوستی با ایشان گردید و یکی از ایشان همین آقای فهیمی بود. او داستانهایی را سر کلاس و یا خصوصی برایم بازگو کرد که شاید آنها را در وبلاگ بنویسم. آقای نعیمی مسئول تربیتی مدرسه بعد از آقای فهیمی بیشترین تأثیر را در دوران مدرسه بر من داشت. او با کلاسهای طرح اسوه و جمع کردن عده ای از دانش آموزان علاقمند هفته ای یکبار برای ما از مباحث فلسفه، دین و مذهب و ... صحبت می کرد. فیلمهای ویدیویی ( در سالهای 67 و68) که در نمازخانه مدرسه برای مان نمایش می داد هنوز در ذهنم ماندگار است، شمشیر زن یک دست، پنجه های فولادی و ..... آقای کریمی معلم ریاضی که همیشه با بچه های فوتبالیست ، فوتبال بازی می کرد. آقای ابراهیمی معلم پیر ولی دلسوز حرفه و فن. آقای بروجردی معلم خلاق و خوش اخلاق تاریخ و جغرافیا که با شور و حرارت خاصی تاریخ رابیان می کرد که همه مجذوب این درس می شدیم. البته معلم زبان هم که هنوز از درسهای غلط او در رنجم و به سختی توانستم این اغلاط را از ذهنم دور کنم.
دوران دبیرستان را در دبیرستان بزرگ شهید بهشتی واقع در خیابان آزادی -خیابان دکتر هوشیار در منطقه 9 گذراندم. آن دوران هم دورانی با افت و خیز برای من بود. از سال اول و ناظمی که با شلنگ بچه ها را می زد و بعدها هم فهمیدیم برخی را فقط با همان شلنگ می توان کنترل کرد. و معلم زیست شناسی تازهکار که بچه ها اذیتش می کردند. و همین باعث شد که من برای همیشه فکر معلمی را از سرم بیرون کنم. معلم زیست شناسی سال دوم که به خاطر ضعف در زبان انگلیسی نتوانست برای ادامه تحثیل به خارج برود و این باعث شد که من درس زبان را جدی بگیرم، چرا که امیدوارم بودم برای ادامه تحصیل به خارج بروم.
سالهای بعد یعنی دوم ، سوم و چهارم معلمانی داشتم که هر کدام در آینده من به نحوی موثر بوده و دید مرا به زندگی جهت بخشیدند. آقای کراچی معلم زیست شناسی سال سوم و چهارم که به حق قبولی بسیاری از بچه ها در دانشگاه مدیون زحمات او بودند. او درس زیست شناسی را با سبک و شیوه ای خاص به بچه ها یادمی داد که البته نتیجه بیش از سی سال تجربه معلمی او بود. هیچ وقت او و کلاسهایش را فراموش نخوام کرد. آقای کاتوزیان معلم مسلط وبا سواد در فیزیک بود و علاقه ام را به فیزیک بیش از پیش کرد. آقای کریمی معلم جبر و مثلثات و همچنین معلم ریاضیات جدید که هر چند در درس دادن به ما ضعفهایی داشت و موجب نارضایتی دانش آموزان را ایجاد کرده بود ولی به هر حال معلم بود و محترم. آقای پرچمی معلم زیست شناسی هم هر چند سعی می کرد با بچه ها نزدیک و خودمانی باشد ولی در آخر کار با کاری کرد بچه ها از دستش دلگیر شدند اما به هر حال معلمی بود دوست داشتنی.
این مطلب را فقط جهت اظهار ارادت به معلمان دوران تحصیلم نوشتم . امیدوارم که هر جا هستند موفق و موید باشند.