سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسی مؤمن که در جستجوی دانش از خانه اش بیرون شد و جز آمرزیده بازنگشت [امام علی علیه السلام]
در ساحت اندیشه
 
عکسهایی برای کسانی که کورند

به نام خدا

کسانی که کور بودند و حضور مردم را در این روز ندیدند ببینند. بی شمی و بی حایی هم حدی دارد که برخی این همه مردم را نبیند و فقط خود را ببیند.

 

 

 

 

 


کلمات کلیدی: انتخابات 88، عکس، مردم، پیروزی

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 88/11/29:: 10:34 صبح     |     () نظر
 
حماسه

  به نام خدا

این هم عکسهایی از 22 بهمن البته هشدار به سبزیها که استفاده ی فتوشاپی از این عکسها منع شرعی دارد

 

 

 

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 88/11/29:: 9:23 صبح     |     () نظر
 
موضعگیریهای رهبری

به نام خدا

سوالاتی در مورد موضع گیریهای رهبر به گوشم خورده است کهدر حد توان، آگاهی و سواد خودم پاسخ می دهم.

 

1-      می گویند که چرا رهبر در ایام انتخابات در کردستان از آقای احمدی نژاد حمایت کرد؟

رهبر در آن سخنرانی مشخصه های یک رئیس جمهور شایسته ی انقلاب اسلامی را بیان کردند. در این میان مقصر احمدی نژاد است که دارای ویژگیهایی بود که مطابق گفته های امام و رهبری است.

 

2-       می گویند چرا در طول دولت نهم رهبر از دولت حمایت می کرد؟

رهبر از دولتهای هاشمی و خاتمی هم حمایت می کرد. دولتهایی که چه خونها به دل او و این مردم کردند. چرا که حمایت از دولت منتخب مردم را وظیفه ی خود می دانست. البته در این میان انتقاداتش را هم ببان می کرد. در ضمن چرا نباید از شخصی که برای اعتلای کشور و انقلاب و خدمت به مردم تلاش می کند حمایت نکند. شاید باید از کسانی که می خواهند این کشور را دودستی تحویل آمریکا و انگلیس بدهند حمایت کند.

 

3-      می گویند رهبر باید رهبر همه ی مردم باشد نه یک گروه خاص؟

رهبر یعنی راهبر یعنی کسی که باید جلو بیافتد و مردم پشت سر او. اما اینها جای رهبر را اشتباه گرفته اند. حالا دیگر رهبر باید به دنبال اشخاص و احزاب راه بیافتد و اگر یکی از این طرف تعریف کرد یکی هم از طرف دیگر تعریف کند. به جای اینکه این اشخاص و احزاب و گروه ها خود رابا رهبر هماهنگ کنند هر کدام می خواهند رهبر را به سمت خود کشیده و از آنها حمایت کند. این سخنان اشتباهی است که می گیوند. اینها خود را محور می دانند و همه باید بر اساس آنها جهت گیریهای خود را انتخاب کنند.

 

4-      می گویند چرا رهبری در نماز جمعه آنگونه صحبت کرده و به قولی دستور قتل مردم را داده؟

اینکه عده ای بیایند در خیابان اتوبوس آتش بزنند در میان مردم رعب و وحشت ایجاد کنند. موتورسیکلت آتش بزنند، مسجد آتش بزنند، ناامنی در شهر ایجاد بکنند کار درستی است ولی پلیس حق ندارد واکنشی نشان دهد و از مردم دفااع کند. این یک حرف غیر منطقی است. رهبر فقط دستور داد که این اغتشاشگران که امنیت شهر را بر هم می زنند باید جمع آوری شوند. اما این انسانهای غیر منطقی هیچ صحبتی از کشته های بسیج و نیروی انتظامی نمی کنند ولی کشته هایی از میان خود و یا مردم عادی را صرف نظر از اینکه تعدادی از اینها را هم خودشان کشتند تا گردن نظام بیاندازند را با سروصدای زیاد بیان می کنند.

  

 

 

 


کلمات کلیدی: فتنه، رهبری

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 88/11/23:: 3:0 عصر     |     () نظر
 
چرا نیروی انتظامی با اغتشاشات برخورد کرد؟

به نام خدا

مخاطب این پاسخ، همان دسته از مسلمانان و مؤمنین هستند، اگر چه برای دیگران نیز می‌تواند مفید باشد:

صحنه‌ها و مونتاژها در CD مورد نظر که در سطح گسترده نیز توزیع شده است، به دقت و بارها مورد بازدید قرار گرفت و نظر شما را به نکات ذیل جلب می‌نماییم:

الف هیچ کس مدعی نیست که در برخورد با اغتشاشگران، هیچ تخلفی صورت نپذیرفته است که چنین مدینه‌ی فاضله‌ای محال است. درگیری (صرف نظر از مواضع طرفین)، درگیری است و احیاناً فقط امیرالمؤمنین علیه‌السلام (معصوم و نوادر مؤمنین) هستند که می‌توانند در درگیری با دشمن، خشم خود را کاملاً فرو برده و سپس با اخلاص کامل و برای خدا دشمن را از پای درآورند. که البته ایشان (جضرت علی علیه‌السلام در جنگ با عبدود) نیز در نهایت سر دشمن را از تنش جدا می‌کنند.

لذا این ترفندی بسیار شیطانی و القایی بسیار غلطی است که فقط صحنه‌های مقابله با اعتشاش کنار هم مونتاژ شود و از طرف آنان فقط پلاکاردهای «سکوت» به نمایش درآید و از این طرف حمله، باتوم و دستگیری(؟!) البته خدا را شکر می‌کنیم که در تهران زندگی می‌کردیم و شاهد همه‌ی «سکوت‌ها» در تظاهرات‌های به اصطلاح آرام و حتی سکوت بیشتر در شب‌ها و در خیابان‌ها، میادین و کوچه‌های خلوت نیز بودیم.

البته اگر تخلفی از برخی افراد نیروی انتظامی یا هر کس دیگری صورت پذیرفته باشد، موجه نیست. خلاف، خلاف است. ولی باید توجه داشت که در تظاهرات اغتشاش‌گرانه برای فروپاشی یک نظام، آن هم نظام اسلامی، قرار نیست که دشمن هر چه می‌خواهد انجام دهد و در مقابل نیروی انتظامی، بسیج یا مردم، با دست گل و شیرینی به استقبال روند! و احیاناً نامش را «اخلاق اسلامی» یا «دمکراسی غربی» بگذارند! هر چند که این دمکراسی فقط به ملت‌هایی که قصد جان و مالشان را کرده‌اند دیکته می‌شود و در غرب از این خبرها نیست و مردم با کمترین اعتراضی قلع و قمع می‌شوند. (رجوع شود به عکس‌های مندرج در گالری و برخورد پلیس آمریکا و اروپا).

مسلمان باید «بصیر» باشد و بداند که بین تخلف، ضعف یا اشتباه، با خیانت خیلی فرق است و ضمن محکوم نمودن و اصلاح تخلف، هم شرایط را درست درک و تحلیل نماید و هم دچار احساسات نشده و اصل را قربانی فرع ننماید. ما (شیعیان) نتیجه‌ی این مظلوم‌نمایی‌ها از یک سو و به نام دین، تقدس، تشرع و ... اسیر احساسات شدن، فریب خوردن و تغییر موضع بر علیه «ولایت» از سوی دیگر را در صفین‌های تاریخ بسیار تجربه کرده‌ایم. و اکنون قرار نیست که جنایات بی‌شمار مانند: خدشه‌دار نمودن انتخابات رسمی و سالم کشور، لطمه به نظام اسلامی، دشمنی با اصل نظام، پایمال‌نمودن ارزش‌ها و مقدسات اسلامی، لطمه به امنیت عمومی کشور، تضعیف موقعیت بین‌المللی ایران، لطمات اقتصادی، قتل‌ عام بی‌گناهان و ... را رها کنیم و بررسی کنیم آیا فلان مأمور نیروی انتظامی در مقابله با دشمن خوب و کاملاً اسلامی عمل کرده است یا خیر؟ این فریب دشمن است.

ادامه در سایت شبهه

http://www.x-shobhe.ir/main.php?sid=106

 

 

پاسخ زیبای سردار عزیز حاج سعید قاسمی به سوالی درباره ی عملکرد نیروی انتظامی در حوادث بعد از انتخابات و مسئله ی کهریزک.

حتما گوش کنید..

?.?? مگابایت
دانلود تکه سخنرانی (حدود ?? دقیقه)
غیر مستقیم

مطلب فوق جواب سایت شبهه به این سوال است. اما وقتی با برخی از این دوستان منتقد صحبت می کنم . آنها در عین اینکه خود را روشنفکر و منطقی می دانند و غرب را الگوی همه ی دنیا و آخرت؛ می گویند اگر در فلان کشور اروپایی برخورد می شود پلیس حق دارد چون همه مردم حقشان را گرفته اند و دیگری دلیلی برای اغتشاش ندارند ولی در اینجا چون دولت حق مردم را ندارند آنها حق دارند همه چیز را حتی خانه و مغازه مردم و مسجد را به آتش بکشند و پلیس هم حق ندارد به آنها چیزی بگوید.

اینکه این حق و حقوق از کجا پیدا شده نمی دانم ولی به هر حال پای استدلال این اساتید فرهیخته می لنگد. یک بام دو هوا همانند رهبران غربیشان . گرچه برخی از ضد و خوردها هم درشان بوی توطئه می اید و اینکه عده ای قصد بدنام کردن سپاه بسیج و درکل نظام را داشته اند. این دروغ بازیها هم شگردشان است. البته پای درس معاویه نشسته اند.


کلمات کلیدی: انتخابات 88، سبز، حق

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 88/11/17:: 9:20 صبح     |     () نظر
 
نسکافه بنوشید

به نام خدا

 


کلمات کلیدی: دشمن

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 88/11/13:: 10:18 صبح     |     () نظر
 
قتل ندا

به نام خدا

سناریوی ساختگی قتل ندا آقا سلطان (که خود فریبکار با خیانت همکارنش به وی کشته می شود):


 

35،2 مگابایت/با فرمت wmv


 

دانلود کلیپ تصویری


 

مستقیم یا غیر مستقیم  


 

8،9 مگابایت/ با فرمت 3gp


 

مستقیم یا غیر مستقیم 


 

                                         فیلم با کیفیت: 


 

97 مگابایت/ با فرمت mpg


 

دانلود کلیپ تصویری


 

غیر مستقیم


 


کلمات کلیدی: انتخابات 88، فیلم، غرب وحشی

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 88/11/7:: 11:18 صبح     |     () نظر
 
کتاب موبایل: فتنه

به نام خدا

دانلود کتاب فتنه از سایت جلوه

دانلود کتاب مخصوص موبایل با فورمت جار به نام کتاب فتنه 2


 

«کتاب فتنه2 » با فورمت جار مخصوص مطالعه در گوشی موبایل حاوی مطالب زیر آماده دانلود شد:


 

 ازاینجــــــــا دانلود کنید

 

لینک دانلود:


 


http://www.4shared.com/file/204724101/903e02ab/FetnehBookV2.html

 


کلمات کلیدی: انتخابات 88

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 88/11/4:: 12:38 عصر     |     () نظر
 
چند سوال تاریخی

به نام خدا

حوادث پس از انتخابات که از آن با عنوان فتنه یاد می شود، یکی از پس از دیگری سپری شدند تا به امروز رسیدند. اینکه این جریانات تا کجا کشیده شده و بالاخره چه زمان تمام می شود. مشخص نیست. اما به هر حال این جریانات موضوعی ناب و مهم و عبرت آموزی برای محققین، نخبگان و آحاد مردم است. در پس این حوادث سوالاتی پیش می آید که باید محققین و مورخین به آنها درآینده پاسخ دهند، تا چراغ راهی برای همگان باشد.

1-      همه می دانند که موسوی خود به تنهایی توانایی رهبری نه تنها این جریان بلکه هیچ جریان ، جنبش و حزبی را نداشته و ندارد. عمق تفکر و هدف موسوی از ادامه ی این بیانیه ها و حمایت از اغتشاشات که در نهایت کمترین چیزی که برایش می ماند کنار رفتن از عرصه های سیاسی و اجتماعی است، چه بوده است؟ یا به عبارت دیگر هدف موسوی از این انتهار سیاسی چه بوده؟ آیا واقعا هدفش سرنگونی ولایت فقیه بوده است؟

2-      یکی از مجهولات مهم این جریانات موضع گیریهای برخی نخبگان حتی نخبگان موجه و انقلابی و مذهبی در برابر آن بود. آیا این نخبگان خطری را که به قول آنها عوام متوجه آن شده بودند، درک نکرده بودند؟ چطور شد که مردم عادی مانند راهشان را از این به اصطلاح نخبگان جدا کردند و این نخبگان مغرور در پی این عدم همراهی مردم با ایشان توهم تغلب جلوی دیدشان به سوی حقیقت را گرفت.

3-      واکنش آقای هاشمی و خانواده ی اش در این ماجراها واقعا تأمل برانگیز است. همه می دانند و خود هاشمی بهتر از همه، که محبوبیت و اصلا موجودیت هاشمی بسته به این انقلاب و ولایت فقیه است. در سایه ی ولایت فقیه است که هاشمی از ابتدای انقلاب تا کنون در سیاست کشور حضور پررنگی داشته است. یعنی آقای هاشمی بدون این انقلاب و ولایت فقیه چه آینده ای برای خود متصور است که اینگونه وارد این جریانات شده است؟ اگر او عمق کار تا به این روزی که مخالفین در برابر اسلام، جمهوری اسلامی و ولایت فقیه ایستاده اند را نمی دید که باید در هوش و ذکاوت و سیاستی که همیشه برای او متصور بودیم شک کنیم. البته در این میان مسئله خانواده و فرزندان هاشمی به چشم می خورد که از یک روحانی و آیت الله؟! تربیت چنین فرزندانی بعید است. فرزندانی که تعطیلات تاسوعا و عاشورا را در ویلاهای شمال و در کنار دریا می گذرانند.

4-      اما مهمترین و اصلی ترین سوال در این وقایع اخیر چه نتیجه ی اتخابات و چه حوادث پس از آن، حضور و درک توده ی مردم یا به قول آقایان روشن فکر؟! عوام الناس در متن حمایت از جمهوری اسلامی و ولایت فقیه است. در تاریخ معاصر ایران بارها پیش آمده که وقتی فضا غبار آلود بوده و فتنه انگیزان از هر طرف فتنه ها را بر سر این ملت روانه می کردند ، مردم فریب خورده و کارها همانگونه سران فتنه و اربابان غربیشان می خواستند پیش می رفت. فتنه هایی همانند بردار شدن شیخ فضل الله نوری، مشروطیت، کودتای 28 مرداد (که شباهت زیادی با جریانات اخبر دارد) و غیره در تمام این فتنه ها مردم فریب فتنه گران را خوردند و هر چه رشته بودند، پنبه شد. اما در این فتنه ی اخیر مردم هم در انتخابات و حوادث پس از آن فریب سران فتنه و اربابان چشم آبی شان را نخوردند و با حضور خود در صحنه چشم فتنه را کور کردند.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 88/10/19:: 8:29 صبح     |     () نظر
 
حوادث روز عاشورا

به نام خدا

حوادث روز عاشورا در تهران قابل پیش بینی بود، هر چند آرزو می کردیم قبل از اینکه به این مرحله برسد ، قائله خاتمه یابد، اما موسوی و کروبی و بقیه ی کسانی که در این حوادث همراه این دو بودند، با ادامه ی لجبازیهای کودکانه یا ابلحانه ی خود کار را به این مرحله رساندند. آقایان چشمتان روشن، همین را می خواستید؟ اما این ره که شما می روید به ترکستان است. شما رقابت انتخاباتی را باختید، لشکر کشی خیابانی را باختید، اخلاق را باختید، سابقه ی خود را باختید، امروز هم دینتان را باختید. گرچه شما همانروز که به دروغ سی دی های ضد دروغگویی ساختید همه چیزتان را باختید. این آقای موسوی از اولین روزی که وارد معرکه شد دنیا و آخرت خود را باخت. آقای کروبی هم گویا کم کم نیاز پیدا می کند در امیرآباد یابیمارستان 506 ارتش یاشاید بیمارستان روانپزشکی آزادی بستری شود، البته اگرهمچنان پا برجا باشد.

متاسفانه عده ای برای دنیای نداشته ی عده ای دیگر ، دین و دنیای خود را می بازند. اما کسانی که کنار نشسته اند که ما نمی توانیم حق را تشخیص دهیم، یا هوی و هوس و نفس اماره است که نمی گذارد حق را تشخیص دهند یا با لجبازی نمی خواهند از حق طرفداری کنند. به هر ترتیب عدم تشخیص حق دلیل موجهی در پیشگاه خداوند نیست. مردم کوفه هم نتوانستند حق را تشخیص دهند یا نخواستند یا برای یاری حق برنخاستند که علی (ع) تنها ماند حسن (ع) بی یاور و مظلوم و حسین (ع) در کربلا شهید شد. در حدیثی آمده است که در هنگام ظهور پرچمهای زیادی باعنوان مهدویت بلند می شود که همه گمراه کننده اند و مردم را به اشتباه می اندازد. گرچه در همان زمان پرچم هدایت مهدی موعود(عج) در میان این پرچمهای باطل همانند خورشید روشن و واضح است ، البته برای کسانی که دنبال حق باشند. این فتنه هم همانند دیگر فتنه هاست که غافلین را در خود می بلعد. به کسانی که به ضدیت با ولایت فقیه می پردازند بایدگفت که چه خوشتان بیاید و چه نیاید عبادات شما بی ولایت بی ارزش است. حال هر چه قدر هم برای دلخوشی خود دلیل و منطق بیاورید. دین نیزد خداوند اسلام است و اسلام هم بدون ولایت علی (ع) کامل نیست و ولایت مهدی موعود(عج) هم ادامه ولایت علی (ع) است و بنا بر گفته ی صریح امام زمان (ع) ولایت فقیه عادل ادامه ی همین ولایت است.

اما سوالی از مخالفان ولایت فقیه:

آیا شما مخالف اسلام هستید یا موافق؟ اگر مخالفید و خود را مسلمان نمی دانید که هیچ اما اگر موافقید؛ آیا باید احکام اسلام پیدا شود یا خیر؟ اگر مخالف پیدا شدن احکام اسلام هستید که باید در مسلمانیتان تجدید نظر کنید. اما اگر موافقید، چه کسی باید این احکام را پیاده کند؟ کسی که عالم به تمام احکام اسلام است یا کسی که بی اطلاع؟ اگر شخص بی اطلاعی بخواهد کاری انجام دهد این کار را از او می پذیرید یا باید حتمادر کاری که انجام می دهد دانش و تبحر داشته باشد. پس فقیه و مجتهد به عنوان کسی که عالم به احکام اسلام است مجری پیاده کردن احکام اسلام است. اما حال چگونه باید این احکام اجرا شود؟ بدون حکومت می توان احکام اسلام را پیاده کرد؟ پس حکومت اسلامی باید وجود داشته باشد و امروز ولی فقیه به عنوان مجری احکام دین و جمهور ی اسلامی به عنوان بستر حکومتی این عمل شناخته می شود. اگر شما راه حل دیگری دارید بفرمایید، ما گوش می دهیم؟

بعد از تمام این جریانات برخی که خودخواهی ، حسادت و لجاجت جلوی دیدشان را گرفته با آنکه داعیه ی مذهبی هم دارند با وقاحت تمام حوادث روز عاشورا را تایید و حمایت می کنند. اینها کسانی اند که حاضر به رفتن زیر بار حرف حق نیستند. سرانجام کار این افراد هم کاملا مشخص و هویداست، نیازی به گفتنن نیست. اما جوابی هم برای روز ظهور و برای شب اول قبر کنار بگذارید. تضعیف ولایت فقیه و جمهوری اسلامی ، تضعیف اسلام است و شما باید جوابگوی این ضرباتتان به دین باشید. می دانم با خشم تمام می گویید که اینها ولایت فقیه را مساوی با اسلام می دانند. باشد شما راه حلی برای دفاع از اسلام در برابر کفار بدون ولایت فقیه بیاورید ما سراپا گوشیم.

اما چیزی که در تمام این مخالفین در هر حدی از مخالفت وجود دارد حب غرب است. غرب یعنی دنیا و حب غرب یعنی حب دنیا و حب الدنیا راس کل الخطیئة. من از خودم می گویم جاییکه از فرهنگ و تمدن غرب خوشم می آید به وضوح وسوسه های شیطانی را می بینم. تکنولوژی غرب تمام قد در مسیر دنیوی است و اثری از معنویت در آن نیست و اگر این تکنولوژی چشم ما را کور کند در حقیقت حب دنیاست که ما را به خود مشغول داشته است. وقتی از سینما و ادبیات غرب با وجد و خوشحالی یاد می کنیم از دنیاپرستی و خداگریزی به وجد می آییم. به قول دوستی هر گونه مخالفت با نظام و ولایت فقیه از نفس اماره برمی آید. خوب در خود کنکاش کنید اگر ذره ای خدا را در این مخالفت یافتید ، مسئول هستید که آنرا ابراز نکنید. برای مثال در تمام این حوادث بعد از انتخابات آیامخالفان ذره ای از اسلام و قرآن حمایت کردند و به اعتراضاتشان رنگ خدایی داشت؟ اگر داشت به ما هم بگویید تا بدانیم. در میان تمام مخالفان جمهوری اسلامی آیا کسی یافت می شود که به خاطر اسلام و دین حق با آن مخالفت کند.

حرف آخر اینکه کمی با خود خلوت کنید؛ ببینید در این راهتان تا چه اندازه خدا معیار قرار داده اید؟ این را هم بدانید که اگر خدا را در نظر گرفتید؛ بی دلیل نمی توانید تهمت بزنید، نمی توانید عیب جویی کنید، نمی توانید حرف دروغ بگویید، نمی توانید بی انصافی کنید و کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک نشان دهید.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 88/10/9:: 8:11 صبح     |     () نظر
 
یک مقایسه ی تاریخی

به نام خدا

مدتی بود که مطلبی در رابطه با حوادث روز ننوشته بودم ، چرا که احساس می کردم این اقلیت دیکتاتور که علم مخالفت با نظام را به دستور اربابان صهیونیست خود بالا گرفته اند به هیچ صراطی مستقیم نیستند. اکنون هم می دانم که عده ای در این میانشان هستند که برنامه های دیگری دارند. از آنجاییکه آشنایی با عده ای از اینگونه مخالفان داشتم می دانستم که از اول هدفشان از این اغتشاشات همانطور که خود گفته بودند فقط نظام و ولایت فقیه است و تقلب و حمایت از موسوی پوششی برای آن است. بدبخت موسوی و کروبی که دل به حمایت کسانی بسته اند که اصلا قبولشان ندارند. اگر هم شعار می سازند نه از روی اعتقاد که فقط به جهت جور درآمدن قافیه ی آن است. زمانی که موسوی و کروبی مخالفتهای خود را شروع کردند هم توهین به امام و هم اهانتها و بی حرمتیهای امروز این جماعت نسبت به روز عاشورا و اظهار شعف و شادی در روزیکه برای بنی امیه روز شادی است برایم قابل پیش بینی بود.

پس از عزاداری روز عاشورا در بین دو نماز، امام جماعت از تاریخ غدیر و عاشورا و عبرتهای آنها گفت و شرایط امروز ما را به شرایط آنزمان تشبیه کرد. این امر به مذاق عده ای خوش نیامد و محل نماز را ترک کردند. با آن دوست که صحبت می کردم شروع به فحاشی کرد که آخوند .... ، فلانی را با امام علی (ع) مقایسه می کند و همچنین دوباره ضمن فحاشی صفت قاتل را هم به رهبرمان وارد کرد. با این وضعیت یکسان بودن شرایط امروزمان با آن دوران را بیشتر درک کردم. همچنانکه قبلا هم با برخی از این دوستان هرگاه صحبت از درس گرفتن از تاریخ می کردم شروع به انتقاد می کرد که تاریخ متعلق به گذشته است و ربطی به امروز ندارد و این هم به علت ضعف منطق این عزیزان دارد.

معاویه در مبارزه با حضرت امیرالمومنین علی (ع) با بهانه قرار دادن خون عثمانی که اطرافیان خودش در آن مظنون بودند و خودش حداقل در پشتیبانی نکردن از عثمان به مرگ او راضی بود ، مردم را علیه حضرت بسیج کرد. امروز هم می بینیم که دشمنان خواستار خون کسانی شده اند که خود کشته اند (نداآقاسلطان).

معروف است که معاویه سیاستی را دنبال کرد که دستور داد روزها به کودکان بره ای هدیه دهند و بگویند معاویه داده است و شبها آنها را بدزدند و بگویند علی دزدیده است. گذشته از صحت و سقم این مطلب، این روزگار ما هم اینگونه است که طی سالهای بعد از جنگ هزاران مشکلات اقتصادی ، فرهنگی ، امنیتی وغیره را در کشور ایجاد کردند و به گردن نظام انداختند. (مسئله حجاب و کم توجهی به امور دینی را متوجه جمهوری اسلامی می کنند در صورتیکه این دروغ است و این مسائل را کسانی دامن زدند که اکنون جلوی نظام ایستاده اند. همچنین مسئله کوی دانشگاه و قتلهای زنجیره ای که این هم برنامه ای از پیش طرح ریزی شده برای ضربه زدن به نظام بوده است. شاید مسئله کهریزک هم روزی اینگونه برملا شود؟!)

همچنین معاویه با رسیدن به قدرت دستور داد تا در منابع حضرت علی(ع) را سب و لعن کنند. این سنت تا زمان عمر بن عبدالعزیز برپا بود که او آنرا منع کرد. کار به جایی رسیده بود که اگر کسی در خطبه اش این عمل را انجام نمی داد مردم خود به او گوشزد کرده و او را توبیخ می کردند. امروز هم وقتی با مخالفین رهبری و نظام صحبت می کنی، توهین، دشنام ، و تهمت از مهمترین دلایل آنها و جزء اصلی عقایدشان است.

معاویه برای مبارزه با فکر و راه امام علی (ع) و برای وجه سازی برای خود دستور به جلع حدیث داد تا جاییکه می بینیم برخی احادیثی که ما در فضیلت حضرت امیرالمومنین داریم، آنها تنها با پاک کردن نام حضرت، نام شخص مورد نظر خود را قرار داده اند تا اینگونه معاویه خلافت نحس خود را مشروع جلوه دهد. این روزها هم مخالفین به تاسی از موسوی برای فریب مردم و مذهبی جلوه دادن شعارهای تاریخی و مذهبی ملت ایران در دوران انقلاب و دفاع مقدس را دستکاری کرده (جعل شعر) و با آن علیه نظام شعار می دهند.

معاویه در مبارزه با امام علی(ع) بهانه حمایت ایشان از قاتلین عثمان را بهانه قرار داد ، در حالیکه امروزه برخی با متهم کردن دولت به کشتن مخالفان ، رهبری را متهم به حمایت از قاتل مردم می کنند.

قضیه ی قرآنها بر سر نیزه که دیگر شهره ی خاص و عام است و موسوی هم با دزدین رنگ سبز علوی و با استفاده از سیادت خود بار دیگر قرآن ها را بر نیزه کرده و عده ای را فریب داده است. هر چند خط سرخ حسینی و ائمه معصومین (ع) و انقلاب ما به تبع آن اسیر رنگ و رنگ بازی نبوده اند ولی اینان با این رنگها و سمبلها بازیچه ای برای دنیای خود درست کرده اند.

در تاریخ عده ای از فرزندان ائمه (حتی پیامبران) بوده اند که در مخالفت با ائمه به کمک و همراهی دشمنان اقدام کرده اند. شاید مشهورترین این افراد جعفر کذاب عموی حضرت حجت (ع) باشد. متاسفانه امروزه هم می بینیم برخی منسوبین امام راحل به هر علتی آب در آسیاب دشمن امام خمینی می ریزند.

آن روزها یهود و نصارا کمک عمده چه از نظر سیاسی و چه علمی و فرهنگی در بسط حکومت بنی امیه کردند. امروزه هم صهیونیزم جهانی (چه یهودی و چه مسیحی) از حرکت این آقایان بر ضد نظام اسلامی حمایت کرده و در طول سی سال بارها دشمنی خود را با نظام نشان داده اند. اما این بار این دشمنان اسلام شیوه ای را دنبال کرده اند که ملت ما را به خود مشغول کند و نظام اسلامی و در حقیقت اسلام را دشمن مردم ایران معرفی کند. اینان می خواهند تا حافظه ی ملت ما از سالها تجاوز و تعدی به حقوق ملت و فجایع و آدمکشی های دولتمردان غربی از جمله انگلیس و آمریکا پاک شود و جای آن ولایت فقیه را متجاوز به حقوق ملت و قاتل مردم معرفی کند.

اما شیوه ی دیگری که درمراجع علمی در پیش گرفته اند مبارزه با فقه و ناکارآمد جلوه دادن آن است. اگر بتوانند فقه را غیر علمی و قدیمی و ناکارآمد جلوه دهند در حقیقت زیرآب ولایت فقیه را زده اند. این است که امروزه به مبارزه علیه فقه و مبانی آن باروشهای مختلف دست زده اند. در آن روزگار هم خلفا برای اینکه نه تنهادلیلی برای خلافت خود نداشتندبلکه بارها آیاتی از قرآن کریم و همچنین سخنان رسول گرامی (ص) در مذمت ایشان بیان شده بود. لذا با ممنوع کردن نقل حدیث و همچنین محدود کردن قرآن به آیات و حذف شرح نزول آیات و با بی اعتنایی به قرآنی که حضرت علی جمع آوری نموده بود، سعی کتمان حقیقت و موجه جلوه دادن خود بودند.

معاویه و به دنبالش بنی امیه با ترویج تفکر جبرگرایی به دنبال تثبیت موقعیت خود بوده تا به این ترتیب فکر مبارزه را علیه خود از ذهن مردم دور کنند. آنها بابیان اینکه حکومت ما خواست خدا بوده و شما هم باید به آن تن دردهید به ترویج تفکر جبرگرایی دامن می زدند. امروز هم غرب با فلسفه بافی های مختلف به دنبال باوراندن برتری خود و فکر خود در جهان است و اینکه راه دیگری غیر از راه غرب وجود ندارد. و لیبرالیسم انتهای تاریخ است و مردم دنیا باید تسلط و برتری غرب را بپذیرند و راهی برای مبارزه نیست.

 


نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 88/10/9:: 8:6 صبح     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره
صفحه‌های دیگر
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
جلوه او
جاءالحق و زهق الباطل
آیت الله خامنه ای
آکادمی مطالعات ایرانی
اسلامیکا
اطلاعات حکمت و معرفت
المیزان
اندیشکده یقین
انجمن ایرانی تاریخ
انجمن منطق ایران
انجمن علمی - پژوهشی تاریخ
انجمن جامعه شناسی ایران
انجمن مطالعات تاریخ شفاهی ایران
انجمن زنان پژوهشگر تاریخ
بانک اطلاعات نشریات کشور
بنیاد دکتر محمود افشار
بنیاد دکتر فردید
بنیاد حکمت اسلامی ملاصدرا
بنیاد دائره المعارف اسلامی
بنیاد بوعلی سینا
بنیاد پژوهشهای اسلامی
بنیاد اندیشه اسلامی
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
بنیاد دکتر افشار
بنیاد دکتر حسابی
پایگاه اطلاع رسانی نقشه راه
پایگاه تاریخی میر طاهر حسینی
پژوهشگاه علوم انسانی
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی
پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات
پژوهشکده تاریخ علم
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
پژوهشکده تحقیقات اسلامی
پژوهشکده باقرالعلوم(ع)
راهنمای فلسفه در اینترنت
دیوان شعرا
رضا داوری اردکانی
رحیم پور ازغدی
حجره طلبگی
دائره المعارف بزرگ اسلامی
کتابخانه تبیان
سایت علمی نخبگان جوان
دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
فلسفه نو
کتابخانه دیجیتال نور
مجلات تخصصی نور
مجمع عالی حکمت اسلامی
مجله سمات
هم اندیشی
علم دینی
وبلاگ نویسان ارزشی
سایت تخصصی تاریخ اسلام
فلسفه و عرفان اسلامی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
علوم اجتماعی اسلامی ایرانی
کانون اندیشه جوان
تاریخ نوشت(دکتر عبدالله ناصری طاهری)
ترجمان
دکتر ابراهیم دینانی
دبیرخانه انجمن های علمی حوزه
دانشگاه و فرهنگ
دکتر مهاجرنیا
مرکز تحقیقات امام علی(ع)
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
موسسه مطاعلات تاریخ معاصر ایران
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
مرکزتحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی
موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) روابط
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
عبرت پژوهی تاریخ
فرهنگ امروز
حکمت نوین اسلامی( خسروپناه)
علوم اجتماعی اسلامی ایرانی
فرهنگستان زبان و ادب پارسی
فرهنگستان علوم اسلامی قم
پژوهشگاه دانشهای بنیادین
طاقچه
چوک
فلسفه شریف
دکتر حسینعلی نوذری
دانشنامه جهان اسلام
بنیاد سمات
شورای گسترش زبان وادبیات فارسی
کنگره پیشگامان پیشرفت
فتوح اندیشه
فرزند ازادی
علی صفاری حائری
فلسفه علم هگل
کتابخانه ملی ایران
کتابخانه مجلس شورای اسلامی
مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی
موسسه شیعه شناسی
مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی
مرکز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی
مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما
معرفت
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
نقشه راه
Institute of Historical Research (IHR)
The Center for Teaching History with Technology
Islamicwisdom
socialhistory
social science reaserch network
jstor
ProQuest
آرشیو یادداشت‌ها