سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هان! خردمند کسی است که با اندیشه ای درست و نگاهی دوراندیش، از آرای گوناگون استقبال کند . [امام علی علیه السلام]
در ساحت اندیشه
 
آیا احمدی نژاد اولین خاکریز است؟

احمدی نژاد،اولین خاکریز


 


بسمه تعالی



با عرض سلام خدمت استاد گرامی بنده مسئول واحد سیاسی پایگاه بسیج .... هستم و در این پستی که قرار گرفته‌ام یک سالی است که فعالیت دارم و گاهی اوقات با سوالات دوستان درباره‌ی اوضاع سیاسی کشور روبرو می‌شوم و الحمدلله پاسخ‌هایی تقریبا قانع کننده دارم. دو سوال دارم که خواهشمندم تفسیر خودتان را از این دو سوال به طور جداگانه بیان فرمایید: قبل از این که سوالاتم را بپرسم یک مقدمه‌ای کوتاه خدمتتان عرض می‌کنم: دیدی که در قبال سیاست دکتر احمدی نژاد این روزها برای بعضی از طرفداران ایشان به وجود آمده، از ایشان در اذهانِ دوستان فردی ساخته شده که نسبت به ریاست جمهوری 4 سال قبل چرخش 180 درجه‌ای پیدا کرده است. به گونه‌ای که من از دوستان ایشان بودم حال چنان نظرم نسبت به ایشان عوض شده که اگر بار دیگر کاندیدای ریاست جمهوری شود به ایشان رأی نخواهم داد. بنابراین با پاسخ به سوالات زیر کمک بزرگی به من و امثال هم‌فکر و هم‌نظر بنده نموده‌اید. و اما سوالات: 1- چند ماه، شاید هم چند سالی است که قضیه‌ی گروه انحرافی در صحنه‌ی سیاسی کشور به خصوص در سایت‌ها رونق گرفته، موضع گیری‌های عجیب دکتر احمدی نژاد در قبال افراد این گروه انحرافی مثل جمله‌ای که ایشان درباره‌ی آقای مشایی بیان کردند: "من آقای مشایی را 25 سال است که می‌شناسم و ایشان فردی باتقوا و پرهیزگار است". اگر آقای مشایی پرهیزگار و باتقواست صحبت‌هایی که می‌کند مثل دوستی با مردم اسرائیل، فرهنگ ایرانی و... نمی‌تواند صحبت‌های یک انسان باتقوا باشد. نظرتان در قبال این گروه انحرافی و صحبت‌های دکتر درباره‌ی این گروه را بیان فرمایید.
 2- قانون گریزی‌های دکتر در طول پیدایش گروه انحرافی و در طول این دو سال ریاست جمهوریِ جدید مثل عدم انتخاب وزیر برای بعضی وزارت خانه‌ها, مدیریت وزارت خانه‌ها به طور شخصی که طبق قانون مجلس، رییس جمهور خود نمی‌تواند مدیریت وزارت خانه را بر عهده بگیرد و موظف است طبق زمانی مشخص، وزیر برای وزارت خانه‌ی مذکور معرفی کند، عدم اجرای سریع حکم حکومتی امام خامنه‌ای پیرامون برکناری مشایی از معاون اولی و اجرای این حکم پس از یک هفته، رها کردن کشور به مدت 10 روز و خانه نشینی ایشان و ... . نظرتان را هم در این مورد بیان فرمایید. با تشکر فراوان از استاد


علیکم السلام


 باسمه تعالی



با این‌که از موضوعی سؤال می‌فرمایید که برای تبیین همه‌ی اضلاع آن فرصتی زیاد نیاز است سعی می‌کنم با طرح کُدهایی که به نظرم کمک می‌کند تا موضوع درست تحلیل شود، عرایضی عرض کنم.



1- بهترین راهنما در این موارد مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» هستند ملاحظه کنید درست چند روز است که آقای احمدی‌نژاد خانه‌نشینی را پیشه کرده است ولی رهبری در تاریخ 3/2/1390 در دیداری که با مردم فارس داشتند، می‌فرمایند: «مسئولین دولتی هم حقاً و انصافاً دارند تلاش می‌کنند، هم اعضای دولت، هم به‌خصوص خود رئیس جمهور، این‌ها شب و روز ندارند، من می‌بینم، من از نزدیک شاهدم، این‌ها دائم مشغول کارند، مشغول خدمت و تلاشند، خب این‌ها برای کشور خیلی با ارزش است». آیا از این جملات بوی قدردانی می‌آید یا بوی انتقاد. راستی اگر مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» از حرکات  آقای احمدی‌نژاد تقابل با خودشان و با ولایت فقیه را استنباط می‌کردند این طور شخصیت رئیس جمهور را تأیید می‌نمودند؟ آیا درست است که حرکت آقای احمدی‌نژاد را که از رهبری سؤال می‌کنند: «اگر نتوانم کار کنم می‌توانم استعفا بدهم» را باید حمل بر مقابله با ولیّ فقیه کرد؟ مگر ما در قرآن نداریم اگر کسی نتوانست روزه بگیرد برای او گناهی نیست. آیا اگر رئیس جمهور احساس کرد جریان‌های سیاسی کشور و از جمله مجلس طوری برای دولت تنگنا درست کرده‌اند که نمی‌تواند کار را ادامه دهد و از آقا بخواهد مدتی به او فرصت دهند تا در مورد ادامه ی کار فکر کند, این مقابله با ولایت فقیه است؟ در ولایتمداری آقای احمدی نژاد همین بس که وقتی در یازدهمین روز خانه نشینی‌اش رهبر انقلاب (روز شنبه 10 اردیبهشت) فرمودند: «هرگونه اقدامی که موجب خوشحالی و جنجال دشمنان و ناراحتی دوستان شود مذموم است و باید از آن پرهیز شود» روز یکشنبه در جلسه‌ی هیئت دولت حاضر می‌شوند.



2- مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در دیداری که در 8/3/1390 با نمایندگان مجلس داشتند فرمودند: «نگویید فلان ضعف و فلان ضعف وجود دارد، بنده به ضعف‌ها آگاهم. شاید بنده بعضی از ضعف‌ها را هم بدانم که خیلی‌های دیگر ندانند، با وجود این ضعف‌ها، آن چیزی که امروز در قوه‌ی مجریه وجود دارد، یک شاکله‌ی خوب و مطلوب است». ملاحظه کنید آقا علاوه بر این‌که می‌فرمایند شاکله‌ی دولت خوب است، می‌فرمایند: مطلوب است. این نشان می‌دهد مقام معظم رهبری از دولت راضی هستند، چون می‌توانستند فقط با واژه‌ی «خوب» است مسئله را تمام کنند تا فقط دولت را به عنوان یک نهادِ نظامِ اسلامی تأیید کرده باشند، ولی با گفتن «مطلوب» دارند به حزب الله کُد می‌دهند که فریب جوّ موجود که عمدتاً سیاسی است را نخورند. در همین جلسه فرمودند در کشور دارد کار انجام می‌گیرد و به مجلس توصیه کردند: «انسان نگاه کند ببیند دولت چه طوری می‌تواند عمل کند، چه جوری بهتر می‌تواند عمل کند، قانون را تنظیم کند». از این جمله‌ی مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» استفاده می‌شود که بعضی از قوانینی که مجلس تصویب می‌کند قابل اجراء نیست و بعد هم به اسم این‌که قانون است و دولت باید آن را اجرا کند چماق قانون‌گریزی بر سر دولت کوبیده می‌شود که اگر دنبال کنید نمونه‌های فراوانی هست از جمله موضوع وزرات ورزش بود که از یک طرف دولت باید وزیر معرفی کند از طرف دیگر تا شرح وظایف وزارت‌خانه‌ی جدید معلوم نشود و مورد تصویب مجلس قرار نگیرد معلوم نیست دولت آن وزیر را بر اساس کدام شرح وظایف به مجلس معرفی نماید.


3- بنا به فرمایش آیت‌الله حائری شیرازی در روز سه‌شنبه 5/5/90 در جمع دانشجویان «طرحِ ولایت» در دانشگاه اصفهان «از روح سخنان رهبری هرگز موضوع ضد ولایت فقیه‌بودن آقای احمدی‌نژاد بر نمی‌آید. این یک نقشه است که با خطاکار جلوه‌دادن آقای احمدی‌نژاد، رهبری را زیر سؤال ببرند، که از اول احمدی‌نژاد خطاکار بود و رهبر اشتباه کرده که او را تأیید کرده، پس رهبری نمی‌تواند ادامه‌ی کار بدهد» بر همین اساس می‌خواهم عرض کنم آلوده‌ترین اتهام به آقای احمدی‌نژاد ضد ولایت فقیه‌بودن ایشان است. به گفته‌ی آقای احمدی‌نژاد: «هدف آن‌ها این است که خاک‌ریز را بزنند و بعد از ریختن خاک‌ریز به سراغ حضرت آقا بروند ولی بنده کوتاه نخواهم آمد چون این‌جا بحث احمدی‌نژاد نیست بلکه هدف نهایی آن‌ها، خود آقا است».(سایت آفتاب نیوز، شنبه 10 اردیبهشت 90)



4- عنایت بفرمایید که طرح «جریان انحرافی» اسم رمز عملیات روانی و جنگ نرم علیه دولت آقای احمدی‌نژاد است با یک محور فرضی که ذهن‌ها برود روی آقای مشایی. نمی‌توان نامه‌ی آقای هاشمی قبل از انتخابات به رهبری را که آقای احمدی‌نژاد را همان بنی‌صدر می‌داند فراموش کرد در حالی که مقام معظم رهبری باره‌ها از دولت آقای احمدی‌نژاد و شخص رئیس جمهور تأیید کرده بودند که انقلاب را به مسیر اصلی‌اش برگرداند. جای پای طرح «جریان انحرافی» و نسبت آن به دولت احمدی‌نژاد را اولین بار در سخنان آقای هاشمی و سایت ایشان می‌توان پیدا کرد. سایت ایشان در 3/12/89 می‌نویسد: «هشدارهای آیت‌الله هاشمی در سال 87 از ظهور جریان انحرافی» آقای هاشمی در 11/12/89 می‌گوید: «اسلام ایرانی هم امام زمانش دروغ است هم کورش کبیرش». در 16/1/90 می‌گوید: «اگر به جریان انحرافی فرصت بدهیم کشوری غرق در تفرقه و اختلافِ داخلی همچون سودان و یمن می سازند». سایت آقای هاشمی می کوشد تا جبهه‌ی مخالفان دولت را ذیل عنوان مخالفت با جریان انحرافیِ معتقد به مکتب ایرانی جمع‌آوری و سازماندهی کند، در حالی‌که مقام معظم رهبری در جمع اعضای جامعه‌ی مدرسین که آن‌ها بحث مشایی را پیش می‌کشند می‌فرمایند: «دولتمردان فعلی حرف حق و حرف نظام و حرف انقلاب را می‌زنند و جای نگرانی نیست ... برداشتم این نیست که منظور آن‌ها در طرح مکتب ایرانی، مقابل قراردادن ایرانیت در مقابل اسلامیت باشد» عجیب این است که نیروهای حزب الله تحت تأثیر جریان آقای هاشمی قرار می‌گیرند. از یک طرف آقای هاشمی می‌گوید: «دست بهائی‌ها پشت فتنه‌ی اسلام ایرانی است»، از طرف دیگر حاج منصور ارضی در مراسم شب قدر مسجد ارک تهران می‌گوید: «تفکر مشایی تفکر بهائیت و یهودیت است».
صحبت مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در نماز جمعه‌ 29 خرداد سال 88 ریشه‌ی بسیاری از مسائل امروز جامعه‌ی ما را روشن می‌کند. ایشان در آن سخنرانی فرمودند:     «من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلاف نظر داریم، که طبیعی هم هست... بین ایشان و بین آقای رئیس جمهور [آقای احمدی‌نژاد] از همان انتخاب سال 84  تا امروز اختلاف نظر بود، الآن هم هست، هم در زمینه‌ی مسائل خارجی اختلاف نظر دارند، هم در زمینه‌ی نحوه‌ی اجرای عدالت اجتماعی، اختلاف نظر دارند، هم در برخی مسائل فرهنگی اختلاف نظر دارند، و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیک‌تر است». ملاحظه کنید از یک طرف آقا دولت آقای احمدی‌نژاد را به شکل‌های مختلف تأیید می‌کنند و آقای هاشمی هم از طرف دیگر بر خلاف نظر آقا، دولت را به شکل‌های مختلف تخریب می‌کند.


5- از نوع شایعه‌هایی که نسبت به آقای احمدی‌نژاد پراکنده می‌شود و از دروغ‌بودن آن می‌توان متوجه شد که جریان تخریب دولت به بهانه‌ی آقای مشایی شدیداً سیاسی است و اصول‌گرایی حزبی بنا دارد او را به عنوان یک رقیب سیاسی از صحنه‌ی سیاسی کشور خارج کند. اصول‌گرایی حزبی با نفوذی که در بین مذهبی‌ها دارد کار خود را ادامه می‌دهد و آن‌قدر در این مورد صورت حق به جانب و مذهبی‌بودن به خود می‌گیرد که شخص محترمی مثل آیت‌الله نمازی امام جمعه‌ی کاشان با این تصور که آنچه توسط افرادِ به ظاهر موثق گفته می‌شود قابل اعتماد است، ایشان در درس خود به استناد آن اخبار، سخنی را مطرح کردند که دفتر مقام معظم رهبری و سپاه پاسداران مجبور شدند آن را تکذیب کنند. حال حساب کنید بقیه‌ی مذهبی‌های ما در چه شرایطی قرار دارند که هیچ احتیاطی در پذیرش شایعات و نقل آن‌ها ندارند.


6- جریان اصول‌گرایی حزبی به امید طرح همین شایعات و همه‌گیرکردن آن‌ها و پذیرش آن شایعات توسط حزب الله، موضوع قانون‌گریزی دولت را و موضوع عدم تمکین رئیس جمهور از  رهبری در مورد آقای مشایی را مطرح کردند و آنقدر تکرار نمودند تا در اذهان عمومی جای‌گیر شود در حالی‌که هیچ موردی اثبات نشده که دولت به طور مشخص قانونی را زیر پا گذارده. در موردی که اشاره کرده‌اید شکل قانون طوری است که جایی برای عملی که رئیس جمهور انجام دادند گذارده بود و تا حال هم پیش نیامده بود تا لازم باشد از شورای نگهبان استفسار کنند. دولت معتقد بود از آن‌جایی که قانون این حق را به رئیس جمهور می‌دهد تا برای مدت سه ماه برای وزارتخانه‌ای سرپرست تعیین کند، پس شخص رئیس دولت خودش می‌تواند سرپرستی وزراتخانه‌ای را به عهده گیرد و بعد هم که شورای نگهبان مشخص نمود برداشت آن‌ها  از قانون آن است که باید دولت سرپرست تعیین کند و شخص رئیس دولت خودش نمی‌تواند سرپرست باشد، آقای رئیس جمهور سرپرست تعیین کردند. اگر تمام مواردی را که تحت عنوان قانون‌گریزی دولت مطرح شده درست کالبدشکافی کنید ملاحظه می‌فرمایید پشت قضایای اتهام قانون‌گریزی انگیزه‌ی سیاسی نهفته است و ای کاش فرصت بود تا یک‌یک موضوعات تبیین می‌گشت تا معلوم شود بی‌انصافی از حدّ گذشته است و جریان اصول‌گرایی حزبیِ مجلس و اصلاح‌طلبان مجلس دست در دست هم داده‌اند تا اراده‌ای را تخریب کند که می‌خواهد انقلاب را از فضایی که آقای هاشمی و خاتمی پیش آورده‌اند برهاند حتماً می‌دانید که بعد از عدم رأی اعتماد به وزارت آقای سجادی به عنوان وزیر ورزش بعضی از نمایندگان دیداری با مقام معظم رهبری داشتند. حضرت آقا فرمودند: حادثه‌ی مجلس، مرا ناراحت کرد، من به خدا پناه می‌برم، صریح و روشن در این جلسه به رئیس جمهور اهانت شد؛ بالاخره ایشان نفر دوم کشور است، سابقه نداشته است. این یک ظلم است. مجلسی که عصاره‌ی فضائل ملت است، باید این‌طور رئیس جمهور مملکت را هو کنند؟ این چه عصاره‌ی فضائلی است؟! بعد اشاره فرمودند: قبلاً هم چند بار به آقای لاریجانی تذکر داده‌ام که نگذارید رابطه‌ی مجلس و دولت به تنش کشیده بشود... آقای لاریجانی و هیئت رئیسه مقصر این قضایا هستند... مخالفت با مسئولان عیب ندارد. دو نوع است: منطقی و مثبت، یک روش آن است که بیایید نظر کارشناسی خود را بدهید و رد بکنید؛ نوع دوم آن، کینه‌جویانه است – که در این‌جا تعریضی به آقای توکلی داشتند که – آقای توکلی! انتقادهای شما از نوع دوم و کینه‌جویانه است. بعد، استیضاح آقای صالحی را مثال می‌زنند و به آقای توکلی انتقاد می‌کنند، بعد به آقای لاریجانی می‌فرمایند: آقای لاریجانی! این بساط هوچی‌گری را در مجلس جمع کنید. آقای حسینیان نماینده‌ی شیراز در سخنرانی خود در شیراز این جمله را اضافه می‌کند که« من رهبری را هیچ وقت به این ناراحتی ندیده بودم ایشان فرمودند:مجلس رذالت نشان داد.».



7- در موضوع توصیه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای«حفظه‌الله» نسبت به عدم به‌کارگیری آقای مشایی به عنوان معاون اولی همین قدر به اطلاع جنابعالی می‌رسانم که جناب آقای احمدی‌نژاد پس از آن‌که آقای مشایی را از معاونت اولی برداشتند با چهار تشکل دانشجویی چندین ساعت صحبت کردند و برای همه روشن نمودند که نه از طرف رهبری حکم، حکمِ ولایتی بوده و نه از طرف آقای احمدی‌نژاد عدم تمکین صورت گرفته، زیرا بعد از آن‌که مجمع روحانیون مجلس خدمت آقا می‌رسند و از انتصاب آقای مشایی به عنوان معاونت اول رئیس جمهور ابراز ناراحتی می‌کنند، حضرت آقا در یک برگه یادداشتِ محرمانه به  آقای احمدی‌نژاد می‌نویسند که این کار موجب دلسردی دوستان می‌شود. آقای احمدی‌نژاد در جمع تشکل‌های دانشجویی شرح دادند که این معمول بود که آقا یادداشت‌ها و توصیه‌هایی می‌فرمودند و ما در جلسه‌ی هفتگی که خدمت آقا داشتیم مسئله را شرح می‌دادیم و اگر پس از آن، نظرِ آقا همان بود که فرموده  بودند عمل می‌کردیم. ولی متأسفانه روزنامه‌‌ها و سایت آقای احمد توکلی موضوع را شکل دیگر مطرح کردند. نباید از خود بپرسیم مگر آقا حکم حکومتی را در یک یادداشت و به صورت محرمانه به رئیس جمهور می‌دهند و یا حکم حکومتی به صورت رسمی و توسط دفتر رهبری اعلام می‌شود؟
هنر ما در همه‌ی این موارد آن است که نگذاریم موضوعات با قرائت جریان اصول گرایی حزبی به ما برسد در مورد دوستی با مردم اسرائیل که آقای مشایی اظهار کرد و نظرش آن بود که مردم آن کشور غیر دولت آن کشور است، مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در عین آن‌که در خطبه‌ی نماز جمعه ی شهریورماه 87 برای یهودیان و مسیحیان فلسطین اشغالی حق قائل شدند سخن آقای مشایی را حرف غلطی دانستند ولی نه به این معنا که حالا آقای مشایی طرفدار فلسطین اشغالی شده باشد به همین جهت در ادامه فرمودند: آن را وسیله‌ای قرار ندهند و مسئله‌ سراسر کشور بشود.


8- اگر موضوع طرح جریان انحرافی را دنبال کنید بهتر متوجه می‌شوید موضوع سیاسی است چون بالاخره معلوم نشد انحراف این جریان ساختگی، مالی است یا سیاسی و یا عقیدتی و یا امنیتی. آقای دکتر عبدالرضا داوری (معاون سابق خبر سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی ) می‌گفتند من خودم ازآقای مشایی شنیدم که گفت: من 15 سال پیش در یک جلسه‌ای بودم که بعد فهمیدم یکی از حاضران آن جلسه عباس غفاری مشهور بوده که می‌گویند جن‌گیر و رمّال است و گفته بود من اصلاً آقای یعقوبی را که می‌گویند استاد بنده است در پیش‌گویی‌ها، نمی‌شناسم. وقتی سوء ظن بنده در سیاسی‌بودن جریان طرح جریان انحرافی بیشتر شد که فیلمی از سخنان آقای مشایی پخش کردند که آقای مشایی در آن می‌گوید: دوره‌ی اسلام مثل دوره‌ی اسب تمام شده. به صورتی منقطع و درست با گفتن همین جمله شروع می‌شود،تا کسی در فضای قبلی صحبت قرار نگیرد در حالی‌که جهت قضاوت بینندگان شایسته بود لااقل چند دقیقه قبل از آن جمله در معرض دید بینندگان قرار گیرد تا بتوانند درست قضاوت کنند. این ها همه سخن آفای احمدی نژاد را تایید می کند که می فرمایند «این اتهامات و پرونده ها سیاسی است»
  با دقت روی سخنان آقای احمدی‌نژاد به‌خصوص سخنان روز چهارشنبه 8/4/90 که از هیئت دولت بیرون آمدند و در مورد بعثت پیامبر«صلواة‌الله‌علیه» صحبت کردند بر می‌آید از عمق معرفتی و عقلی بالایی برخوردارند و نسبت به حقایق کلی در عالم غیب فهم و حضور خوبی دارند. آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله» می‌فرمودند: شیطان نمی‌تواند از حدّ خیال انسان‌ها بالاتر بیاید و به عقل انسان‌ها دست‌درازی کند و جادوگران به کمک شیطان می‌توانند در خیال افراد تصرف کنند. پس از شنیدن صحبت های آقای احمدی‌نژاد به دوستان عرض کردم آیا می‌توان گفت چنین کسی که تا این  حدّ  در مرتبه‌ی تعقل و تفکر است، تحت تأثیر رمّال و جادوگر باشد؟.
آقای احمدی‌نژاد زاییده‌ی تفکر بی‌اعتنایی به چپ و راست و حاصل فکر توده‌ی مردم ولایی و معتقد به امام و رهبری و جریان زنده‌ی عدالت است و آنچه این روزها بر سر او می‌آید انتقامی است که به جهت مواضع ضدِ غربی‌اش از اوگرفته می‌شود. آیا کسانی‌که طعم تلخ روزهای حاکمیت حزب کارگزاران و حزب مشارکت را چشیده‌اند می‌توانند ناظر زمین‌خوردنِ خدمت‌گذاری از فرزند ملت باشند که با طرح سؤالاتی در مورد هولوکاست زلزله در ارکان جهان غرب انداخت و ثابت کرد ریشه‌ی پایه‌گذاری اسرائیل در خاور میانه در کدام سیاست قرار دارد؟
  عنایت داشته باشید در فضایی قرار داریم که در یک طرف سخن ها و شایعات فراوان در میان است و در طرف دیگر با سکوت آقای احمدی نژاد روبروئیم . اگر آقای احمدی نژاد علت برکناری مثلا آقای صفار هرندی را بگوید ممکن است به شخصیت آقای صفار به عنوان یکی از نیروهای انقلاب ضربه بخورد و لذا تقوی اقتضا می کند که سکوت کند و در همین راستا تقوا اقتضا می کند که ما نیز هیچ قضاوتی ننمائیم زیرا سخن دو طرف را نشنیده ایم.
حرف بسیار است و هر حرفی هم حرف‌ها‌ در پی خود دارد. به نظر بنده بهترین کار آن است که سخت متوجه رهبری باشیم و از سخنان ایشان و روحی که در فضای سخنان ایشان حاکم است استفاده کنیم.
بنده حضورِ جبهه‌ی پایداری با عضویت بهترین نیروهای ارزشی انقلاب که متوجه شده‌اند جریان سوم تیرماه سال 1384 را باید حفظ کنند و ادامه دهند، به فال نیک می‌گیرم وآن را نشانه‌ی هوشیاری آن عزیزان می دانم که متوجه اند سوم تیرماه سال 84 نه جریان اصلاح‌طلبِ التقاطی است و نه جریان اصول‌گرایی حزبی. ولی عزیزان باید متذکر باشند همان‌طور که تئوری ولایت فقیه قبل از حضرت امام نیز مطرح بود ولی شخصیتی که آن را به حیات اجتماعی ما وارد کرد حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بود و مسلّم با سرداری امام خمینی بود که این اندیشه‌ی بزرگ حیات اجتماعی به خود گرفت و اجتماع را جلو برد و نیز همان‌طور که فتنه‌ی سال 88 که از بیست سال قبل برای هدم نظام اسلامی طراحی شد و با رهبری حکیمانه‌ی مقام معظم رهبری خنثی گشت و اگر سرداری ایشان نبود معلوم نبود عزم ملت حزب الله به‌تنهایی می‌توانست این فتنه را خاموش کند، و همان‌طور که اگر در مقابل آقای موسوی، آقای احمدی‌نژاد نبود هیچ‌یک از نیروهای مطرحِ اصول‌گرا توانایی مقابله با حیله‌های موسوی را نداشتند و او رأی ملت را به نفع خود مصادره می‌کرد و کشور را چهارسال با انواع بحران‌ها مواجه می‌نمود، و همان طور که جبهه سوم تیرماه برای عبوردادن انقلاب از جریان‌های چپ و راست که انقلاب را بین خود تقسیم کرده بودند و غرب‌زدگی را در رگ و پوست انقلاب  جاری کرده بودند بدون حضور آقای احمدی‌نژاد ممکن نبود. بر اساس آن‌که علت محدِثه همان علت مُبقیه است، باید تمام سعی‌مان را به‌کار گیریم تا سردارِ سوم تیرماه سال 84 به میان آید وگرنه جبهه‌ی پایداری به مقاصد عالیه‌ای که در احیای انقلاب مدّ نظر دارد نایل نمی شود. عنایت داشته باشید اگر سردارِ سوم تیرماه 84 به صحنه آید نتیجه ده برابر آن  می شود که عزیزان می‌خواهند منهای آقای احمدی‌نژاد به آن برسند. در آن صورت است که می توان امید داشت در انتخاباتی که در پیش داریم  بر تفکر آقای هاشمی که در بسیاری از امور نفوز کرده است  غالب شد. یقین بدانید شخص آقای احمدی‌نژاد و تفکری که بر او می‌گذرد به اندازه‌ی یک بند انگشت از آقای احمدی‌نژاد سال 84 تغییر نکرده است. سعی شود موضوع را ماوراء جوّی که ساخته شده است بنگرید و دیدبان را در میانه آورید.
آیت الله حائری شیرازی که به دلیل کسالت در بیمارستان نمازی شیراز بستری هستند در نامه‌ای که اخیرا (تاریخ: 13 مرداد 1390)  به آقای مشایی از جامع نبودن نگاه‌ها و دیدگاه‌های وی نسبت به مسائل مختلف انتقاد کردند، در مقدمه آن نامه می نویسند. «کسانی که به رئیس جمهور هتک حرمت می کنند گمان نکنند از رئیس جمهور عبور کرده اند آنها از رهبری عبور کرده اند».  ( پایگاه تحلیلی خبری 598  سیزده مرداد سال 1390) 


 موفق باشید 

منبع:گروه فرهنگی المیزان

http://lobolmizan.ir/index.php?action=show_news&news_id=457


کلمات کلیدی: انتخابات 88، فتنه، رهبری، ایران

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 90/5/24:: 11:1 صبح     |     () نظر
 
به کدامین گناه؟

 

به نام خدا

 

سایت ظهور نزدیک است به کلی غیر فعال شد!!!!

این عکس صفحه نخست این سایت است!

 چرا باید اینگونه رفتار کنیم. اینها به کدامین گناه  مجازات می شوند.

 

انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا


کلمات کلیدی: شیعه، فتنه، آزادی بیان

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 90/2/7:: 9:55 صبح     |     () نظر
 
درد دل نامه

به نام خداوند یگانه

 

روزگار غریبی است جبهه ی اهل حق از مدعیان دو آتشه این جبهه باید ضربه بخورد هم از دشمنان. به فرموده امیرالمومنین(ع) جبهه باطل بر باطل خودشان متحدند و جبهه اهل حق در بین خود متفرق. این روزها موارد متعددی پیش آمده که دیگر نتوانستم زبان در کام گیرم و دم بر نیاورم. آه جگر سوخته ام دیگر در سینه نمی ماند و بغضم در گلو. فریاد برآروم از این همه مدعیان پر ادعا که آن همه ادعایشان را جبهه حق ثمری نیست. فریاد برآرم از دوستانی که دشمن شاد کن شده اند و از دشمنانی که بی هیچ انصاف و ترسی هر چه لایق خودشان است نثار نظام می کنند. و هزاران اسف از دوستانی که خود طلایه دار هجمه دشمنان گشته اند. واقعا نمی دانم از کجا شروع کنم و از کدامین غم بسرایم.

1-                   از احمدی نژاد شروع می کنم که وقتی در سال 84 آمد تنها بود و طی چهار سال خیلیها سعی کردند خود را به او بچسبانند و با نام او مقامها گرفتند و مجالسی راه یافتند اما در سال 88 باز وی را تنها گذاشتند و باز حمایتهای رهبری و شعور مردم عوام الناس کوچه و بازار و پابرهنگان پاپتی اروپا نرفته ی آمریکا ندیده به او رای دادند و او را دوباره رئیس جمهور کردند اما سیاستبازان دودوزه که در تصور باطل خود بسر می بردند یا با کودتاچیان (موسوی و کروبی و اعوان و انصارشان) همراهی کردند و یا خیلی متانت به خرج دادند و منت سر ملت و نظام و مقام ولایت گذاردند ، سکوت پیشه کردند. باز بسیج و خود مردم بودند که 8 ماه بار تهمت و افترا و دروغ و ضرب و شتم را به جان خریدند تا انقلاب زنده بماند. اما آقایان پر مدعا تا 9 دی و اتمام حجت مردم با آنها تماشاگر شدند و برخی تا همین 25 بهمن گذشته خود را آفتابی نکردند. پس از فروکش نمودن این فتنه آمدند و گفتند که فتنه ی بعدی سهمگینتر از این فتنه است و کسانی که کنار می کشند که انتظارش نمی رود. اما این فتنه ی جدید خیلی زود آغاز شد. کسانی که در سال 88 در وسط میدان حمایت از احمدی نژاد بودند کم کم از وی روی گردان شدند، آن هم با این بهانه که وی از راهش منحرف شده است. این مسئله به این قسمت از مختار نامه شباهت دارد که رفاعه بن شداد به علت سکوت چند صباحه مختار از وی به دلیل منحرف شدنش از اهداف کناره گیری کرده و در کنار شمر در برابر مختار قرار گرفت. کسانی که پشیمان شده اید، این قسمت مختار نامه را باردیگر ببینید. بلکه عبرتی باشد برای ادامه راه زندگی. کسانی که به علت فقدان دید استراتژیک و اینکه جلوتر از دماغشان را نمی بینند همه ی همت خود را صرف مبارزه با مشایی نموده اند. آن هم در این دوره ای که مردم منطقه بیدار شده و علیه سردمداران فاسدشان قیام نمودند. این مردم باید پس از دفاع مقدس به امروز خود می رسیدند و گناه 20 سال تاخیر گردن دولتهای سازندگی و اصلاحات است که در صدد نابودی تفکر امام بودند. حال که با وجود احمدی نژاد و فریادهای انقلابی اش در مجامع بین المللی و قلب دنیای کفر هم عزت ما را برگرداند و هم آرمانهای امام را جهانی کرد و هم یاد و نام امام زمان (عج) در سراسر جهان زنده نمود. حال عده ای با بزرگنمایی مشایی تیشه به ریشه این همه زحمات دکتر می زنند. البته هزاران بار تاسف که این همه از مدعیان ولایتمداری است که گرچه خود اوامر رهبر را نادیده می گیرند ولی زبانشان در انتقاد از دولت در گوش به فرمان رهبر بودن دراز است. این در حالی است کهاگر تمام افتخارات این آقایان مدعی را در یک کفه ترازو بگذاریم به اندازه سخنرانی احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا ارزش ندارد، چه رسد به باقی ماجرا. حرف در این مورد زیاد است اما بگذاریم و بگذریم.

 

2-                   موضوع بعدی که این روزها دوباره نقل مجالس و سایتهای همین قشر گردیده مستندی است به نام "ظهور بسیار نزدیک است" . در اینکه مباحث این مستند باید اینگونه وارد جامعه گردد من نیز مخالف بودم. اما این امر دلیلی نیست بر سیل اتهامات و حملات قشری که با سطحی نگری مسائل اول کشور و جهان را وا نهاده اند و به تلاش چند جوان در معرفی امام زمان(عج) متمرکز شده و از علما و مراجع هم بیانیه هایی علیه این سی دی منتشر کردند. این کم بصیرتی برخی از این سایتها از قبل هم مشهود بود اما تعجبم از علما و دانشمندانی است که با حمله به افراد سازنده این فیلم و دارندگان سایتشان با عنوان ضعیف بودن سند و علل مختلف این احادیث را زیر سوال می برند. سوالی که از علما دارم این است که همین احادیث به کار رفته در این سی دی را ما سالها از دهان شما و حتا مداحان شنیده ایم و یا در کتابهایتان خوانده ایم . چطور در آن موقع صحبتی از سند و ضعف و قوت آنها به میان نمی آوردید ولی حالا که این جوانان این احادیث را می خوانند تکذیب می کنید و منابع و مآخذ آنها را زیر سوال می برید؟ آقای کورانی به عنوان مثال در کتابش سالها قبل از این احادیث استفاده کرده و تطبیقهایی هم داده اند چطور است که اکنون که این جوانان دست به تطبیق و مصداق یابی زده اند منکر شده اید؟ در مورد سید خراسانی بودن رهبر عزیزمان و وعده هایی نسبت به وقوع ظهور در زمان زعامت ایشان از سوی برخی علما، ما قبل از خواندن در سایت این برادران و یا مستندشان در سخنان برخی از شما علمای عزیز شنیده ایم چطور است که حالا منکر می شوید؟ همین سایت موعود با توجه به ارادتی که نسبت به ایشان دارم مگر بارها در مطالبشان از عنوان کردن فراماسونری به عنوان دجال یاد نکرده اند، آیا این مصداق یابی نیست؟ در ضمن سوال دیگری که مطرح می شود این است که اگر مصداق یابی و تطبیق نادرست است پس ما چگونه می توانیم امر ظهور را تشخیص داده و یا به دعوت امام زمان(عج) ایمان بیاوریم؟ چون با همین استدلال می توان علائم حتمی ظهور و حتا خود حضرت را منکر شد. حال با همه ی این احوال آیا جرم این برادران و خواهران همتای جرم تولید کنندگان آثار مستهجن است که اینگونه آنها را دستگیر کرده و با افتخار هم بیان می دارید و پای آنها را به دادگاه می کشانید؟ چرا در یک مناظره واقعی نمی نشینید و حرفهای آنها را گوش نمی دهید و به سوالاتشان پاسخ نداده و یا ادعاهایشان را جواب نمی گویید؟ جایی خواندم که کسی گفته بود این افراد ادعا کرده اند و باید دلیل بیاورند من که هر چه در این مستند و سایتشان دیدم اکثرمنابعشان مطالبی بود که از دیگران نقل کرده بودند. حل که برخی گفته خود را هم منکر می شوند چه باید گفت؟ اصلا اینها همه اشتباه است آیا این مسئله در این اوضاع و احوال دنیا اینقدر مهم است که باید اینگونه بی مهابا از همه طرف به ایشان حمله ور شد؟ این مطالب را قبل از این گروه کسان دیگری هم عنوان کرده بودند چرا آن موقع بیانیه ندادید تا کار به اینجا نکشد؟ خلاصه در این مورد هم سوال بسیار است و هم درد. اما با این روندی که برخی از معمتدمین و علما از سال 88 در پیش گرفته اند نتیجه ای جز کمرنگ شدن اعتماد مردم به ایشان در انتظار نخواهد بود.

درد دل بسیار است اما بگذاریم و بگذریم که بیش از این مجال نوشتن نیست. اما اگر کسی بتواند به این سوالها جواب دهد خوشحال می شوم که بشنوم.

 

 

ما ز یاران چشم یاری داشتیم               

             خود غلط بود آنچه می پنداشتیم


کلمات کلیدی: شیعه، انتخابات 88، فتنه

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 90/1/30:: 9:54 عصر     |     () نظر
 
غرب دوستی و ادعاهای واهی

به نام خدا

بحث فتنه سال 88 فقط بحث انتخابات و پیروزی یک شخص نبود. گرچه عده ای نام شورش اشرافیت علیه جمهوریت را بر آن نهادند ولی باز هم فراتر از این حرفها بود. این فتنه شورش غربگرایان علیه همه ی اسلامیت و ایرانیت ما بود. افراد موافق این فتنه همگی دل در گرو غرب داشتند. برای آنها غرب و فرهنگ غربی حتا نه تنها بر اسلام که برخلاف ادعاهای پوچشان بر فرهنگ ایرانی هم ار جحیت دارد. کسانی که در میان اینان ادعای وطن پرستی و ملی گرایی دارند همگی در واقعیت عاشق غربند و ایران را هم برای تمدن غرب می خواهند. وقتی سخن از قرنها استثمار و کشتارها و جنایات این تمدن علیه بشریت به میان می آید پاسخ می دهند که غرب برای مردم خودش این کارها را می کند. اما باید به این عاشقان غرب گفت اول اینکه غرب این جنایات را نه برای مردم خودش که برای ثروتمندان و صاحب منصبان این همه جنایات را انجام می دهد و مردم قشر متوسط و فقیر در این کشورها هم قربانی فزون خواهی مستکبرین و ثروتمندان کشورهای خود شده اند. دوم اینکه شما مدعیان وطن پرستی چرا برای پر شدن جیب این ظالمان و متجاوزان تلاش می کنید؟ اگر کار آنها برای کشور خودشان صحیح است ، شما چه قدمی برای عظمت کشور خود و رهایی از چنگال این وحشیان غربی انجام داده اید؟ از اینرو تمام ادعاهای این افراد چه دینی و چه وطن پرستی دروغی بیش نیست. اینان چونان اربابان غربی خود جز ادعاهای دروغ بر زبان نمی رانند.

موضعگیریهای غرب در این ماه های اخیر در مقابل قیامهای مردمی کشورهای عربی و همچنین رفتار آنها در فتنه سال 88 در ایران دروغهای این مدعیان تمدن و دموکراسی را به رخ جهانیان کشید. اما می دانم عاشقان غرب چشم خود را بر همه ی این دروغهای غرب می بندند و تمام حرکتهای این تمدن منحوس در نابودی بشیرت را عین حق و راه راست می پندارند. وقتی با یکی از همین عاشقان غرب در مورد حضور مردم در 9 دی بحث می کردم به کلی منکر بود که اینها جزو مردم این سرزمین هستند. آنها در خیال واهی، خود را اکثریت می پندارند و علی رغم اینکه هر ساله خلاف این مطلب برایشان اثبات می شود همچنان خود را بیشمار می پندارند حتا اگر در اقلیت باشند چون در نظر آنها و اربابانشان دموکراسی یعنی رای به تمدن غربی چه با رای اکثریت چه با دیکتاتوری و هر نتیجه ای که بر خلاف خواست آنها باشد عین دیکتاتوری است حتا اگر با رای مستقیم و قاطع مردم به دست آید.

نکته دیگر که در تفکر غرب و عاشقان آن به وضوح دیده می شود این است که هدف وسیله را توجیه می کند. حال اگر این وسیله دروغ باشد، قتل باشد ، ترور باشد و یا لشکر کشی و جنگ باشد. اگر در انگلیس دولت را به علت دروغهایش در مورد جنگ عراق بازخواست می کنند نه برای این است که چرا دروغ گفته است بلکه برای این است که چرا نتوانسته از این جنگ غنیمت مناسبی به دست آورد. پایه و اساس تمدن غرب بر دروغ و استحمار و استثمار است. اگر غرب می خواست بر مدار صداقت پیش رود هیچگاه چنین جایگاه برتری نسبت به بقیه پیدا نمی کرد.

در آخر اینکه اگر ما در دل ذره ای به تمدن غرب رشک ببریم و آرزوی زندگی و تنفس در آن هوا را داشته باشیم نمی توانیم به دین و میهن خود کامل وفادار بمانیم. اینرا می توان در سرنوشت کسانی که روزگاری در جبهه خودی بودند و اکنون وارد اردوگاه غرب شده اند به وضوح دید.


کلمات کلیدی: تمدن غرب، انتخابات 88، فتنه

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 90/1/26:: 4:30 عصر     |     () نظر
 
برخرود با فتنه گران

به نام خدا امروز روز فریاد علیه فتنه گرانی است که بیش از 8 ماه کشور را در التهاب و آشوب قرار دادند و پس از ناکامیهایشان در سال گذشته دوباره سر از آخور خویش بیرون آورده و عروده می کشند. این فتنه گران ظارها زندگی و حیات خود در این بیش از یک سال را مرهون قدرت خود و حامیان آمریکایی و اسرائیلی شان و نیز ترس نظام مقدس جمهوری اسلامی از برخورد با ایشان می دانند. آنها همچنان با وقاحت تمام خود را بیشمار می خوانند و جمعیت اوباش روز 25 بهمن را بیش از جمعیت مردمی 22 بهمن تصور می کنند. اما ان شاءالله به فضل خداوند دوران این فتنه نیز به سر آمده است، گرچه فتنه گر همچنان باقی است و اسلام عزیز و به تبع آن جمهور اسلامی عزیز تا برقرار حکومت عدل مهدوی همچنان با دشمنان خارجی و داخلی دست به گریبان است. باید بدانیم که اگر ما با دشمنان کاری نداشته باشیم آنها با ما کار دارند. زیرا که اساس دین و به ویژه اسلام بر نفی مستکبران است. مستکبران هم حاضر نیستند دنیای خود را رها کنند و در برابر حق سر فرود آورند و خداوند نیز وعده داده است که مستکبران را به خاک مذلت بکشاند. خداوندا چقدر مشتاقم بودم روزی را که مستکبران و گردنکشان و ظالمین چگونه تحقیر شده و به خاک مذلت کشیده می شوند. خداوندا ترا سپاس می گویم که چنین روزهایی را به من نشان دادی. این سران فتنه بدانند عمر فتنه آنها به سر آمده است و باید به مجازات اعمالشان برسند. کاس می شد با اجازه رهبر عزیزمان مقام عظمای ولایت این فتنه گران را به دست مردم بسپارند که خود مردم می دانند با این اراذل و اوباش چگونه برخورد کنند. آنقدر می زنیم و می خوریم تا این فتنه به پایان برسد. اینگونه برخورد با این افراد به حساب نیروی انتظامی و نظام هم نوشته نمی شود. اما گرچه می دانم این راه حل در خود فتنه های دیگری دارد. اما به هر حال ما تا محاکمه و مجازات سران فتنه از پا نخواهیم نشست. اما نباید فراموش کرد که تمام مصیبتهایی که پس از دفاع مقدس کشیدیم و تمام هزینه هایی که انقلاب داد و تمام محرومیتهایی که اقشار مردم در این دوران متحمل شدند زیر سر شخصی است که همچنان با سخنان دویهلو و کنایه آمیز بر طبل اختلاف می کوید. آقای هاشمی می توانست برای پیشبرد انقلاب بسیار سودمند باشد. اما صد افسوس که خود سدی در برابر اهداف انقلاب شده است. من کمترین به آقای هاشمی نصیحت می کنم که به انقلاب بازگردد و دست در دست مردم انقلابی بدهد تا همانند گذشتگانی که خود بهتر می شناسد دنیا و آخرتش بر باد نرود. سخنانی که فرزندان هاشمی در جریان فتنه سال گذشته زدند و رفتار آقای هاشمی نشان از عمق منیتها و حسادت ایشان به مقام ولایت دارد و اینکه آرزو می کرد نفر اول مملکت باشد. او در جایگاه مصلحت که آنرا هم رهبر بنا بر مصلحت به ایشان واگذار کردند به دنبال مصلحت خود و عشیره اش است. کیست که نداند پشت فتنه گران در طول سالهای پس از رحلت امام(ره) به ایشان گرم بوده است؟ کیست که نداند سیاستهای دولت ایشان فقر را در کشور توسعه داد؟ کیست که نداند به مدد دولت ایشان رفاه طلبی و تجمل گرایی در تمام زوایای پنهان و آشکرا کشور و مردم رسوخ کرد؟ کیست که نداند این گروه برای رسیدن به متامع دنیوی خود طی سالهایی که قدرت در دستشان بود سعی در زدودن افکار بسیجی و انقلابی از میان مردم و جوانان و کشیدن آنها به مشغولیان غربی داشتند؟ انتخابات سال 84 واقعا شوکی بود که هیچ کس منتظر آن نبود زیرا که برنامه های این گروه حساب شده بود و از بین بردن جمهوری اسلامی و یا تهی کردن این نظام از روح انقلابی و اسلامی و ساقط کردن ولایت فقیه به خوبی برنامه ریزی کرده بودند. از اینرو هر چه فریاد دارید بر سر هاشمی بکشید که اوست ستون این فتنه.


نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 89/11/29:: 8:48 صبح     |     () نظر
 
موضعگیریهای رهبری

به نام خدا

سوالاتی در مورد موضع گیریهای رهبر به گوشم خورده است کهدر حد توان، آگاهی و سواد خودم پاسخ می دهم.

 

1-      می گویند که چرا رهبر در ایام انتخابات در کردستان از آقای احمدی نژاد حمایت کرد؟

رهبر در آن سخنرانی مشخصه های یک رئیس جمهور شایسته ی انقلاب اسلامی را بیان کردند. در این میان مقصر احمدی نژاد است که دارای ویژگیهایی بود که مطابق گفته های امام و رهبری است.

 

2-       می گویند چرا در طول دولت نهم رهبر از دولت حمایت می کرد؟

رهبر از دولتهای هاشمی و خاتمی هم حمایت می کرد. دولتهایی که چه خونها به دل او و این مردم کردند. چرا که حمایت از دولت منتخب مردم را وظیفه ی خود می دانست. البته در این میان انتقاداتش را هم ببان می کرد. در ضمن چرا نباید از شخصی که برای اعتلای کشور و انقلاب و خدمت به مردم تلاش می کند حمایت نکند. شاید باید از کسانی که می خواهند این کشور را دودستی تحویل آمریکا و انگلیس بدهند حمایت کند.

 

3-      می گویند رهبر باید رهبر همه ی مردم باشد نه یک گروه خاص؟

رهبر یعنی راهبر یعنی کسی که باید جلو بیافتد و مردم پشت سر او. اما اینها جای رهبر را اشتباه گرفته اند. حالا دیگر رهبر باید به دنبال اشخاص و احزاب راه بیافتد و اگر یکی از این طرف تعریف کرد یکی هم از طرف دیگر تعریف کند. به جای اینکه این اشخاص و احزاب و گروه ها خود رابا رهبر هماهنگ کنند هر کدام می خواهند رهبر را به سمت خود کشیده و از آنها حمایت کند. این سخنان اشتباهی است که می گیوند. اینها خود را محور می دانند و همه باید بر اساس آنها جهت گیریهای خود را انتخاب کنند.

 

4-      می گویند چرا رهبری در نماز جمعه آنگونه صحبت کرده و به قولی دستور قتل مردم را داده؟

اینکه عده ای بیایند در خیابان اتوبوس آتش بزنند در میان مردم رعب و وحشت ایجاد کنند. موتورسیکلت آتش بزنند، مسجد آتش بزنند، ناامنی در شهر ایجاد بکنند کار درستی است ولی پلیس حق ندارد واکنشی نشان دهد و از مردم دفااع کند. این یک حرف غیر منطقی است. رهبر فقط دستور داد که این اغتشاشگران که امنیت شهر را بر هم می زنند باید جمع آوری شوند. اما این انسانهای غیر منطقی هیچ صحبتی از کشته های بسیج و نیروی انتظامی نمی کنند ولی کشته هایی از میان خود و یا مردم عادی را صرف نظر از اینکه تعدادی از اینها را هم خودشان کشتند تا گردن نظام بیاندازند را با سروصدای زیاد بیان می کنند.

  

 

 

 


کلمات کلیدی: فتنه، رهبری

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 88/11/23:: 3:0 عصر     |     () نظر
درباره
صفحه‌های دیگر
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
جلوه او
جاءالحق و زهق الباطل
آیت الله خامنه ای
آکادمی مطالعات ایرانی
اسلامیکا
اطلاعات حکمت و معرفت
المیزان
اندیشکده یقین
انجمن ایرانی تاریخ
انجمن منطق ایران
انجمن علمی - پژوهشی تاریخ
انجمن جامعه شناسی ایران
انجمن مطالعات تاریخ شفاهی ایران
انجمن زنان پژوهشگر تاریخ
بانک اطلاعات نشریات کشور
بنیاد دکتر محمود افشار
بنیاد دکتر فردید
بنیاد حکمت اسلامی ملاصدرا
بنیاد دائره المعارف اسلامی
بنیاد بوعلی سینا
بنیاد پژوهشهای اسلامی
بنیاد اندیشه اسلامی
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
بنیاد دکتر افشار
بنیاد دکتر حسابی
پایگاه اطلاع رسانی نقشه راه
پایگاه تاریخی میر طاهر حسینی
پژوهشگاه علوم انسانی
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی
پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات
پژوهشکده تاریخ علم
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
پژوهشکده تحقیقات اسلامی
پژوهشکده باقرالعلوم(ع)
راهنمای فلسفه در اینترنت
دیوان شعرا
رضا داوری اردکانی
رحیم پور ازغدی
حجره طلبگی
دائره المعارف بزرگ اسلامی
کتابخانه تبیان
سایت علمی نخبگان جوان
دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
فلسفه نو
کتابخانه دیجیتال نور
مجلات تخصصی نور
مجمع عالی حکمت اسلامی
مجله سمات
هم اندیشی
علم دینی
وبلاگ نویسان ارزشی
سایت تخصصی تاریخ اسلام
فلسفه و عرفان اسلامی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
علوم اجتماعی اسلامی ایرانی
کانون اندیشه جوان
تاریخ نوشت(دکتر عبدالله ناصری طاهری)
ترجمان
دکتر ابراهیم دینانی
دبیرخانه انجمن های علمی حوزه
دانشگاه و فرهنگ
دکتر مهاجرنیا
مرکز تحقیقات امام علی(ع)
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
موسسه مطاعلات تاریخ معاصر ایران
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
مرکزتحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی
موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) روابط
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
عبرت پژوهی تاریخ
فرهنگ امروز
حکمت نوین اسلامی( خسروپناه)
علوم اجتماعی اسلامی ایرانی
فرهنگستان زبان و ادب پارسی
فرهنگستان علوم اسلامی قم
پژوهشگاه دانشهای بنیادین
طاقچه
چوک
فلسفه شریف
دکتر حسینعلی نوذری
دانشنامه جهان اسلام
بنیاد سمات
شورای گسترش زبان وادبیات فارسی
کنگره پیشگامان پیشرفت
فتوح اندیشه
فرزند ازادی
علی صفاری حائری
فلسفه علم هگل
کتابخانه ملی ایران
کتابخانه مجلس شورای اسلامی
مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی
موسسه شیعه شناسی
مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی
مرکز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی
مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما
معرفت
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
نقشه راه
Institute of Historical Research (IHR)
The Center for Teaching History with Technology
Islamicwisdom
socialhistory
social science reaserch network
jstor
ProQuest
آرشیو یادداشت‌ها