به نام خدا
بحث فتنه سال 88 فقط بحث انتخابات و پیروزی یک شخص نبود. گرچه عده ای نام شورش اشرافیت علیه جمهوریت را بر آن نهادند ولی باز هم فراتر از این حرفها بود. این فتنه شورش غربگرایان علیه همه ی اسلامیت و ایرانیت ما بود. افراد موافق این فتنه همگی دل در گرو غرب داشتند. برای آنها غرب و فرهنگ غربی حتا نه تنها بر اسلام که برخلاف ادعاهای پوچشان بر فرهنگ ایرانی هم ار جحیت دارد. کسانی که در میان اینان ادعای وطن پرستی و ملی گرایی دارند همگی در واقعیت عاشق غربند و ایران را هم برای تمدن غرب می خواهند. وقتی سخن از قرنها استثمار و کشتارها و جنایات این تمدن علیه بشریت به میان می آید پاسخ می دهند که غرب برای مردم خودش این کارها را می کند. اما باید به این عاشقان غرب گفت اول اینکه غرب این جنایات را نه برای مردم خودش که برای ثروتمندان و صاحب منصبان این همه جنایات را انجام می دهد و مردم قشر متوسط و فقیر در این کشورها هم قربانی فزون خواهی مستکبرین و ثروتمندان کشورهای خود شده اند. دوم اینکه شما مدعیان وطن پرستی چرا برای پر شدن جیب این ظالمان و متجاوزان تلاش می کنید؟ اگر کار آنها برای کشور خودشان صحیح است ، شما چه قدمی برای عظمت کشور خود و رهایی از چنگال این وحشیان غربی انجام داده اید؟ از اینرو تمام ادعاهای این افراد چه دینی و چه وطن پرستی دروغی بیش نیست. اینان چونان اربابان غربی خود جز ادعاهای دروغ بر زبان نمی رانند.
موضعگیریهای غرب در این ماه های اخیر در مقابل قیامهای مردمی کشورهای عربی و همچنین رفتار آنها در فتنه سال 88 در ایران دروغهای این مدعیان تمدن و دموکراسی را به رخ جهانیان کشید. اما می دانم عاشقان غرب چشم خود را بر همه ی این دروغهای غرب می بندند و تمام حرکتهای این تمدن منحوس در نابودی بشیرت را عین حق و راه راست می پندارند. وقتی با یکی از همین عاشقان غرب در مورد حضور مردم در 9 دی بحث می کردم به کلی منکر بود که اینها جزو مردم این سرزمین هستند. آنها در خیال واهی، خود را اکثریت می پندارند و علی رغم اینکه هر ساله خلاف این مطلب برایشان اثبات می شود همچنان خود را بیشمار می پندارند حتا اگر در اقلیت باشند چون در نظر آنها و اربابانشان دموکراسی یعنی رای به تمدن غربی چه با رای اکثریت چه با دیکتاتوری و هر نتیجه ای که بر خلاف خواست آنها باشد عین دیکتاتوری است حتا اگر با رای مستقیم و قاطع مردم به دست آید.
نکته دیگر که در تفکر غرب و عاشقان آن به وضوح دیده می شود این است که هدف وسیله را توجیه می کند. حال اگر این وسیله دروغ باشد، قتل باشد ، ترور باشد و یا لشکر کشی و جنگ باشد. اگر در انگلیس دولت را به علت دروغهایش در مورد جنگ عراق بازخواست می کنند نه برای این است که چرا دروغ گفته است بلکه برای این است که چرا نتوانسته از این جنگ غنیمت مناسبی به دست آورد. پایه و اساس تمدن غرب بر دروغ و استحمار و استثمار است. اگر غرب می خواست بر مدار صداقت پیش رود هیچگاه چنین جایگاه برتری نسبت به بقیه پیدا نمی کرد.
در آخر اینکه اگر ما در دل ذره ای به تمدن غرب رشک ببریم و آرزوی زندگی و تنفس در آن هوا را داشته باشیم نمی توانیم به دین و میهن خود کامل وفادار بمانیم. اینرا می توان در سرنوشت کسانی که روزگاری در جبهه خودی بودند و اکنون وارد اردوگاه غرب شده اند به وضوح دید.
کلمات کلیدی: تمدن غرب، انتخابات 88، فتنه