به نام خدا
هفت سین سلولی
کلمات کلیدی:
به نام خدا
جبر و اختیار از دیدگاه شهید چمران
در فیزیک و کوانتوم مکانیک یک رابطه ی بسیار معروفی وجود دارد که شاید بزرگترین فرمول های کوانتوم مکانیک بر مبنای آن و بر این اساس پایه گذاری شده است. بر اساس این فرمول حاصلضرب شخصیت انسان در درجه ی جبر او مساوی است با یک مقدار ثابت.
(مقدار ثابت= درجه ی اختیار شخصیت انسان x درجه ی جبر )
در رابطه ی ایکس ضربدر ایگرگ مساوی با یک مقدار ثابت.
(ایکس x ایگرگ=کنستانت)
ایگرگ مساوی درجه ی اختیار انسان است و ایکس مساوی درجه ی جبری است که بر یک انسان حکومت می کند. اگر اینطور در نظر بگیریم ، می بینیم هنگامی که انسان در روی این منحنی در نقطه ی A قرار دارد، اگر این نقطه ی وسط باشد، از اینجا نقطه ی A اگر یک خطی عمود بر محور Y، بکشیم شخصیت این انسان روی این محور این قدر استOD؛ یعنی انسان کامل را اگر این بالاها بگیریم A’ (این مثلا بیستدرصد ة سی درصدة انسان کامل است)درجه ی جبرش از نقطه ی O تا C’، OC’. حالا اگر این انسان شخصیتش کم باشد، یعنی به درجات حیوانی نزول بکندA” ، می بینیم این آدم کم کم پایین می آید یعنی این جاهاD” شخصیت ها خیلی کم است. در عین حال می بینیم که درجه ی جبر زیاد و زیادتر می شودC” تا وقتی که به سمت بی نهایت میل می کند. در آخرین نقطه که این منحنی با این محور مماس می شود(با محورX) در آن جایی است که شخصیت این انسان صفر شده و درجه ی جبر بی نهایت، یعنی جبر مطلق، یعنی یک حیوان. حیوان کسی است که شخصیتش صفر است و بنابراین جبر مطلق بر او حکومت می کند. بنابراین اینجا(A”) که می آییم به سمت منحنی ، به سمت حیوانیت میل می کند. از طرف دیگر وقتی به سمت شخصیت عالی میل می کنیم، مثلا انسانی در اینجا قرار می گبرد نقطه (A’)، می بینیم مقدار جبرش کم می شود. هر چه این جا (محور Y) بالاتر می آییم تا وقتی که در بی نهایت با این محور منحنی شخصیت مماس می شود و جبرش صفر است؛ یعنی به جایی می رسد که این انسان دارای جبر صفر یا اختیار مطلق است.
(شهید چمران ، کتاب انسان و خدا/124و125، انتشارات بنیاد شهید چمران)
کلمات کلیدی:
به نام خدای مهربان
تاریخ اسلام یا تاریخ مسلمانان؟
به وفور کلمه ی تاریخ اسلام را شنیده اید. کلمه ای که اشاره به تاریخ شکل گیری و سرگذشت دین اسلام تا حال حاضر را در بر می گیرد. نکته ای که در این مورد وجود دارد این است که اگر منظور ما بیان بخشی از حوادث رخ داده در دوره های گذشته ی تاریخی با محوریت اسلام را بیان کنیم بهتر است با کلمه تاریخ مسلمین از آن یاد شود. زیرا پس از رحلت حضرت سول اکرم(ص) حوادث رخ داده در تاریخ چیزی نبود که صددرصد مورد خواست ایشان و در نتیجه نشان دهنده ی اسلام واقعی باشد. چرا که نه خلفای سه گانه ? نه سلسله ی اموی و نه عباسی هیچکدام نمود و نشانه ی اسلام کامل نبودند. اگر تاریخ ائمه را هم به این موضوع بیافزاییم با توجه به شرایطی که داشتند نتوانستند اسلام کامل و جامع را ارائه دهند. لذا اگر با استفاده از واژه ی تاریخ اسلام به اذهان مردم به ویژه غیرمسلمانان اینگونه متبادر می شود که این تاریخ اسلام است و اسلام همین را خواسته است. به همین دلیل است که عده ای با استفاده از گذاره ها و وقایع تاریخی رخ دادهدر قرون گذشته به اسلام می تازند و نسبتهای ناروا به آن می دهند. در نتیجه باید توجه داشت که تاریخی که بهنام تاریخ اسلام از آن یاد می شود در حقیقت تاریخ مسلمانان است یعنی تاریخی که مسلمانان در وقوع آن نقش داشته اند و البته اعقتادات دینی نیز نقش موثری در شکل گیری این تاریخ داشته است ولی این به این معنی نیست که آنچه رخ داده مطلوب اسلام و پیامبر اعظم(ص) و ائمه معصومین (درود خداوند به ایشان) بوده است. به همین ترتیب می توان در مورد تاریخ تشیع نیز به همین نتیجه رسید. لذا باید در به کارگیری کلمات دقت فراوان صورت گیرد.
از اساتید و فرهیختگان محترم خواهشمند است که سخن اینجانب را صحیح یافتند در اصلاح این اصطلاح بکوشند و اگر نقصان و اشتباهی در تحلیل بنده وجود دارد موارد به بنده گوشزد نمایند.
کلمات کلیدی:
به نام خدا
دورزندآگاهانه از نظر استاد فردید:
1- از باطن به ظاهر و بالعکس
2- از حضور به حصول و بالعکس
3- از وحدت به کثرت و بالعکس
4- از کل به جزء و بالعکس
5- از کلی به جزئی و بالعکس(از سمع به بصر)
6- از معنی به مفهوم و بالعکس
7- از درایت به روایت و بالعکس
8- از منقول به معقول و بالعکس
9- از فقه اکبر به فقه اصغر و بالعکس
10- از تفصیل به اجمال و بالعکس
11- از برهان لم به برهان ان و بالعکس
12- از وجود به موجود و بالعکس
کلمات کلیدی:
به نام خدا
شرق شناسی از موضوعاتی است که سالهاست در غرب مورد مطالعه قرار گرفته ولی در ایران تا حدودی با غفلت مواجه شده است. یعنی اینکه ما خودمان و تاریخمان را بیشتر از کارها و آثار غربیان می شناسیم تا تلاش خودمان برای بازشناخت خودمان.
در مجله اطلاعات حکمت و معرفت شماره خرداد ماه با عنوان دفتر شرق شناسی مقاله ای از بنده چاپ شده با عنوان " اسلام در نظر خانم شیمل" امیدوارم از آن استفاده نمایید. بخش کوچکی از این مقاله در زیر می آید.
"
آنه ماری شیمل، 7 آوریل 1922 در شهر فورت آلمان متولد شد. او در 16 سالگی و پس از اتمام دوره دبیرستان، در کلاسهای تاریخ هنر اسلامی" ارنست کونل" شرکت کرد و همزمان از " والز بیرکمن" زبان عربی را آموخت. وی در 19 سالگی (1941) رساله اش را با عنوان " خلیه و قاضی در مصر در اواخر قرون وسطی" به راهنمایی " ریچارد هارتمان" به پایان رساند و از دانشگاه برلین فارغ التحصیل شد. (وایدنر/ 20) بخشی از دوران زندگی خانم شیمل همزمان با جنگ جهانی دوم بود. او تا پایان جنگ ، مترجم وزارت خارجه آلمان بود. پس از خاتمه جنگ و اشغال شهر زاکس، خانم شیمل به مدت پنج ماه و نیم در شهر ماربورگ همراه دیگر نازی ها و اسیران آلمانی به زندان افتاد. همچنان که خود می نویسد در سالهای پر خوف و بیم و دهشت بار جنگ و بمبارانهای ویرانگر متفقین به مثنوی مولانا پناه برد و با خواندن مثنوی ، خود را از غم هر روزه می رهانید. (وایدنر/ 21)
او پس از آزادی و درسن 23 سالگی به بخش شرق شناسی دانشگاه ماربورگ پیوست. سپس در سال 1949 به دانشگاه اوپسالا رفت و درسال 1951 به دریافت دکترای "تاریخ ادیان" نائل امد. در سال 1952 به ترکیه سفر کرد. پس از مدتی در دانشگاههای ترکیه مشغول به تحصیل شد. انگیزهای درونی و علاقه به اسلام شناسی و عرفان اسلامی دلیلی شد بر اینکه شیمل زبان فارسی را مانند زبانهای اردو، ترکی و عربی فراگیرد. (وایدنر/ 22)
خانم شیمل در سال 1966 عهده دار کرسی فرهنگ اسلامی هند در دانشگاه هاروارد شد. در سالهای 1963- 73 سردبیر نشریه فکر و فن شد و دهها مقاله عالمانه منتشر کرد. در سال 1981 ریاست انجمن جهانی علوم دینی را پذیرفت. از سال 1986 ریاست مرکز بین المللی تاریخ ادیان را برعهده گرفت . در اول فوریه 2003- 12 بهمن 1381 چشم از جهان فروبست. (وایدنر/ 23)
خانم شیمل کتابش "زندگی غربی شرقی من"را عنوان زندگی زنی تنها شروع می کند. این مطلب علاوه بر مجرد بودن ایشان تا آخر عمر از تنهایی اش در میان دانشمندان اروپا حتی کشور خودش حکایت دارد. فون شونبورن در کتاب "بازتاب اسلام" که گفتگویی است با شیمل درباره او می نویسد: " آنه ماری شمیل زنی است که هم تحسین شده و هم دشنام شنیده است. در مناطقی از جهان اسلام همانند قدیسه ای مورد تکریم قرار گرفته، در سرزمین خودی اما به سبب اظهارات بی مهابایش در مورد سلمان رشدی همانند ساحره ای مطرود ، تحت رنج و فشار قرار گرفته است. "
در راهی که شیمل جوان برای مطالعه در حوزه شرق انتخاب کرد نباید از محیط خانوادگی به سادگی گذشت. گرچه خانواده اش دانشگاهی و تحصیلکرده نبودند اما راهی که انتخاب کرده بود همراهی و کمکش کردند. همچنین محیطی مملو از شعر و موسیقی پرورش دهنده روح عرفانی خانم شیمل بود. او در مورد محیط خانوادگی اش می گوید:" به خانه ما فقط موسیقی راه نیافته بود، بلکه فضای خانه آکنده از طنین شعر و ادبیات بود." (شیمل/ زندگی غربی شرقی من/ 47)
لینک متن کامل مقاله:
http://www.ettelaathekmatvamarefat.com/new/index.php?option=com_content&view=article&id=524:1391-04-06-10-34-56&catid=31:mag-3&Itemid=40
کلمات کلیدی: