به نام خدا
<!-- /*
این روزها مطالب زیادی راجع به دروس دانشگاهی و اسلامی کردن علوم بحث می شود. شاید در این مورد منظور بیشتر علوم انسانی باشد. اما با دقت بیشتر در علوم دیگر می توان دریافت که علومی که به ظاهر هیچ ربطی با دین ندارند همانند فیزیک و شیمی هم از بطن همان جامعه سکولار و علم سکولار بیرون آمده اند. لذا برای رسیدن به جامعه علمی اسلامی با عمق بیشتری به مسئله نگاه کرد. باید از ابتدایی ترین بحث معرفتی یعنی تعریف علم و تقسیم بندی آن کار را آغاز نمود. در این زمینه هم ما به علت دیدگاه غربی نسبت به علم دچار نقصان هستیم. برای مثال چرا وحی را نمی توان راهی علمی برای کسب دانش به حساب آورد؟
در این مطلب قصد طولانی کردن و به حاشیه رفتن را ندارم و به سراغ اصلی ترین حرفم می روم. با بررسی جوانب مختلف و توجه به دروس دانشگاهی در رشته های مختلف اینگونه به نظر می رسد که جای دو درس حداقل در دوره کارشناسی خالی است. یکی تاریخ مربوط به هر رشته علمی به ویژه تاریخ آن علم در اسلام و دیگری فلسفه علم هر رشته درسی. برای مثال در رشته های ریاضی می توان از تاریخ ریاضی و فلسفه علم ریاضی و در رشته زیست شناسی هم از تاریخ و فلسفه این علم نام برد که با قرار دادن این دروس حداقل به طور اختیاری می توان گامی بزرگ در جهت بومی سازی علم و فهم بهتر از تاریخ و فلسفه ی هر رشته درسی برداشت.
به ویژه در بحث تاریخ علم کمبودهای بسیاری در زمینه اطلاعات تاریخی نه تنها دانشجویان که حتی در میان بخش اعظم اساتید وجود دارد. و همین می تواند زمینه تحریف تاریخ توسط غربیان به سود خودشان را فراهم نماید؛ چیزی که به وفور هم اکنون قابل مشاهده است.
اما مسئله دیگر نگاه فلسفی به علم موجب بروز و شکوفایی بیشتر علم در کشور می شود. متاسفانه هم اکنون شاید عده کثیری از دانشجویان حتی از وجود فلسفه علم رشته خود بی اطلاع باشند. معضل جامعه علمی ما نبود دیدگاه فلسفی در میان ایشان است. با گنجاندن دو واحد فلسفه علم پزشکی یا زیست شناسی حداقل زمینه آشنایی دانشجویان با این رشته علمی فراهم می شود تا علاقمندان بتوانند در این رشته علمی که البته میان رشته ای است به مطالعه بپردازند.
اکنون فقدان این دو واحد درسی که البته خود می توانند رشته ای مستقل را تشکیل دهند احساس می شود. امیدوارم اساتید و مسئولین با دقت نظر بیشتری نسبت به تاریخ و فلسفه علوم در کشور بپردازند و زمینه های رشد این علوم را فراهم نمایند. از اظهار نظر دوستان و اساتید بهره های فراوان حاصل خواهد شد.
کلمات کلیدی: علم، علوم انسانی
گزارش یک موسسه پژوهشی-آماری معتبر کانادایی نشان میدهد که عربستان، رژیم صهیونیستی و کشور جنگزده عراق کمترین رشد را طی 30 سال گذشته در خاورمیانه داشتهاند.
به گزارش شبکه ایران، گزارش موسسه تخصصی تحلیل اطلاعات "ساینس متریکس" کانادا در رابطه با رشد تولیدات علمی ایران، به رغم انعکاس گسترده در رسانههای بینالمللی و برخی رسانه های داخلی، در اغلب رسانههای داخلی انعکاس کافی نداشت. شبکه ایران با نگاهی دوباره به گزارش مذکور، کوشیده است تا علاوه بر مطالب پیشین، اطلاعات مهم دیگری از این گزارش مهم را که بیان کننده رشد تولیدات علمی ایران در 30 سال گذشته، است، را ارایه کند.
* "سال 2010 را باید سال ایران نامید"
موسسه ساینس متریکس در این گزارش با تاکید بر اینکه نرخ رشد تولیدات علمی ایران بیش از هر کشور دیگری در جهان است، نوشت: سال 2010 را باید "سال ایران" نامید، نه "سال ببر" چینیها.
گزارش تحلیلی این موسسه، پس از بررسی نرخ رشد تولیدات علمی جهان، بطور خاص به منطقه خاورمیانه میپردازد که رشد تولیدات علمی آن چهار برابر بیشتر از دیگر مناطق جهان بوده است.
ساینسمتریکس در تحلیل وضعیت علمی خاورمیانه مینویسد: نکته قابل توجه در این منطقه آن است که رشد علمی آن، مدیون دو کشور ترکیه و ایران است که بیشترین نرخ تولیدات علمی را داشتهاند. به طوری که نرخ رشد ترکیه 5.5 برابر و ایران 11 برابر بیشتر از متوسط دیگر کشورهای جهان بوده است.
بر اساس اطلاعات منتشرشده از سوی ساینسمتریکس که با بررسی آمارهای 30 سال اخیر هر کشور به دست آمده، در منطقه خاورمیانه تنها عربستان، کشور جنگزده عراق و رژیم صهیونیستی، رشدی پایینتر از متوسط جهانی داشتهاند.
گزارش ساینسمتریکس ادامه میدهد: عراق در سال 1980 و با حمایت کشورهای غربی، به ایران حمله کرد و آغازگر یکی از شدیدترین جنگهای جهان پس از جنگ جهانی دوم شد.
این گزارش با اشاره به آنکه عراق بلافاصله پس از اتمام جنگ با ایران، به کویت حملهور شد، میافزاید: بررسی نمودارها نشان میدهد که سه کشور ایران، کویت و عراق، پاسخهای کاملاً متفاوتی را به درگیریهای نظامی خود نشان دادهاند. به طوریکه دو کشور عراق و کویت همچنان به میزان رشد تولیدات علمی پیش از جنگ خود دست نیافتهاند اما تولیدات علمی ایران حتی در زمان جنگ با عراق نیز رو به افزایش بوده و این رشد در دوران پس از جنگ به صورت تصاعدی افزایش یافته است.
نمودار رشد علمی ایران در 30 سال گذشته در سایت ساینس متریکس
* تحریم ایران، عاملی برای رشد بیشتر این کشور شد
ساینسمتریکس با بیان اینکه در حقیقت ایران بیشتر از هر کشور دیگری در جهان، رشد علمی داشته است، ادامه داد: این در حالی است که عراق با داشتن مزیتهای تکنولوژیکی و برخوردار بودن از جنگافزارهای شیمیایی و در حالی که بیش از 10 کشور از آن حمایت میکردند، به ایران حمله کرد. اما با این وجود نیز نتوانست مانع از رشد علمی ایران شود.
بنابر این گزارش، رشد تولیدات علمی ایران در حوزه علم شیمی (اعم از شیمی تجزیهای، پلیمرها و...)، مهندسی و فناوری، علوم بهداشتی، ریاضیات و فیزیک افزایش چشمگیری داشته و با نرخ رشد متوسط 12.9، بیش از هر کشور دیگری در دنیا توانسته در این حوزهها پیشرفت کند.
ساینسمتریکس در بخش پایانی گزارش خود به مقوله تاثیر سیاست بر تحولات علمی کشورها پرداخته و مینویسد: مسائل سیاسی و سیاستهای علمی تاثیر عمیقی بر سیستم علمی کشورها داشته است. بطوریکه رشد نجومی ایران را میتوان در نتیجه واکنش این کشور به تحریم آن در زمان جنگ با عراق از سوی کشورهای غربی دانست. در حقیقت در آن زمان بسیاری از کشورها از عراق حمایت کردند و موجب شدند تا ایران در راستای توسعه علمی خود کوشش زیادی کند.
به نام خدا
مدرسه
دوران مدرسه دورانی است که هر چند در آن دوران آرزو می کنیم کاش زمانش کمتر بود و زمانی که مهر میشد دوباره غصه درس و مشق را می گرفتیم؛ اما در عین حال دورانی است که برای همیشه در خاطره ها می ماند. دوران شر و شور بچگی ، دوران درس و مشق، دوران ثلث اول، دوم و سوم، دوران فارسی، ریاضی ، دوران املاء وانشاء. این دوران از یاد کسی نمی رود. همچنین است مدرسه و معلمان و مدیر و ناظمهایش؛ اینها همه به یاد انسان می ماند. در این اولین روزهای آغازین سال جدید تحصیلی می خواهم ادای دینی کرده و از برخی بهترین معلمان دوران تحصیل خود تجلیلی کنم. هر جا که هستند خداوند حفظشان کند.
ابتدایی را در مدرسه (دبستان) پرستش واقع در خیابان طوس بعد از 21 متری جی در منطقه 9 گذراندم. مدرسه ای که چندسالی است متآسفانه متروکه شده است و شیشه هایش هدف بازی بچه ها گشته. از تعطیلی این مدرسه دلم گرفت شاید چون که خاطره های خوبی از آن به یاد دارم. هر چند روزهای اول مدرسهبا ترس همراه بود ترسی که برخی اولیای مدرسه و همچنین برخی بچه های بزرگتر که دوران ابتدایی خود را در آن مدرسه گذرانده بودند. اما دورانی بود که معلمان ما را با دنیا آشنا کردند. اولینمعلم من خانم رحمانیان بود، معلمی مهربان بر خلاف برخی معلمان همان مدرسه که به شدت دانش اموزان را تنبیه می کردند. در این میان آقای جعفری معلم کلاس پنجم و آقای جزایری مدیر مدرسه را هم فراموش نمی کنم. آقای رهایی ناظم مدرسه، با آن اسم شیک و سختی که داشت و همچنین ظاهر خوش تیپ و خوش پوشش همراه با حلقه و ساعت طلا که همیشه ساعتش را طوری می بست که صفحه ساعت به سمت کف دست قرار می گرفت( همانگونه که اکنون من می بندم).
دوره راهنمایی و مدرسه راهنمایی پسرانه سلمان فارسی رو به روی دانشگاه شریف و جنب آموزش و پرورش منطقه 9. این دوران و معلمانش بیشترین تأثیر را بر زندگی من گذاردند. مدرسه ای بزرگ و به یاد ماندنی با معلمان و ناظمانی متفاوت که هیچ وقت فراموششان نخواهم کرد. آقای دادفر مدیر همیشه و جدی مدرسه که در طول 3 سال شاید سه بار هم دانش آموزان لبخند بر لب او ندیدند، هر چند خودش هم چندان قابل رؤیت نبود. آقای فهیمی که بیشترین تأثیر را در زندگی من گذارد، او کسی بود که برای سادات احتراف وافری قائل بود و در عوض نسبت به بقیه دانش آموزان نسبت به ایشان سختگیرتر. وقتی علت را جویا شدیم گفت که سادات به علت موقعیتشان وظایف سنگینتری دارند. در دوران درسه از دو معلم یک سیلی خوردم که هر دو سراغاز دوستی با ایشان گردید و یکی از ایشان همین آقای فهیمی بود. او داستانهایی را سر کلاس و یا خصوصی برایم بازگو کرد که شاید آنها را در وبلاگ بنویسم. آقای نعیمی مسئول تربیتی مدرسه بعد از آقای فهیمی بیشترین تأثیر را در دوران مدرسه بر من داشت. او با کلاسهای طرح اسوه و جمع کردن عده ای از دانش آموزان علاقمند هفته ای یکبار برای ما از مباحث فلسفه، دین و مذهب و ... صحبت می کرد. فیلمهای ویدیویی ( در سالهای 67 و68) که در نمازخانه مدرسه برای مان نمایش می داد هنوز در ذهنم ماندگار است، شمشیر زن یک دست، پنجه های فولادی و ..... آقای کریمی معلم ریاضی که همیشه با بچه های فوتبالیست ، فوتبال بازی می کرد. آقای ابراهیمی معلم پیر ولی دلسوز حرفه و فن. آقای بروجردی معلم خلاق و خوش اخلاق تاریخ و جغرافیا که با شور و حرارت خاصی تاریخ رابیان می کرد که همه مجذوب این درس می شدیم. البته معلم زبان هم که هنوز از درسهای غلط او در رنجم و به سختی توانستم این اغلاط را از ذهنم دور کنم.
دوران دبیرستان را در دبیرستان بزرگ شهید بهشتی واقع در خیابان آزادی -خیابان دکتر هوشیار در منطقه 9 گذراندم. آن دوران هم دورانی با افت و خیز برای من بود. از سال اول و ناظمی که با شلنگ بچه ها را می زد و بعدها هم فهمیدیم برخی را فقط با همان شلنگ می توان کنترل کرد. و معلم زیست شناسی تازهکار که بچه ها اذیتش می کردند. و همین باعث شد که من برای همیشه فکر معلمی را از سرم بیرون کنم. معلم زیست شناسی سال دوم که به خاطر ضعف در زبان انگلیسی نتوانست برای ادامه تحثیل به خارج برود و این باعث شد که من درس زبان را جدی بگیرم، چرا که امیدوارم بودم برای ادامه تحصیل به خارج بروم.
سالهای بعد یعنی دوم ، سوم و چهارم معلمانی داشتم که هر کدام در آینده من به نحوی موثر بوده و دید مرا به زندگی جهت بخشیدند. آقای کراچی معلم زیست شناسی سال سوم و چهارم که به حق قبولی بسیاری از بچه ها در دانشگاه مدیون زحمات او بودند. او درس زیست شناسی را با سبک و شیوه ای خاص به بچه ها یادمی داد که البته نتیجه بیش از سی سال تجربه معلمی او بود. هیچ وقت او و کلاسهایش را فراموش نخوام کرد. آقای کاتوزیان معلم مسلط وبا سواد در فیزیک بود و علاقه ام را به فیزیک بیش از پیش کرد. آقای کریمی معلم جبر و مثلثات و همچنین معلم ریاضیات جدید که هر چند در درس دادن به ما ضعفهایی داشت و موجب نارضایتی دانش آموزان را ایجاد کرده بود ولی به هر حال معلم بود و محترم. آقای پرچمی معلم زیست شناسی هم هر چند سعی می کرد با بچه ها نزدیک و خودمانی باشد ولی در آخر کار با کاری کرد بچه ها از دستش دلگیر شدند اما به هر حال معلمی بود دوست داشتنی.
این مطلب را فقط جهت اظهار ارادت به معلمان دوران تحصیلم نوشتم . امیدوارم که هر جا هستند موفق و موید باشند.
به نام خدا
تاریخ علم در کشور ما در سده اخیر تاریخی نه چندان دلگرم کننده است. باز شدن دروازه شور به سوی علوم و تکنولوژی غربی هر چند در دوران اسفناک قاجاری پدیده ای نو و راهی برای رهایی کشور از ورطه فقر و بی سوادی آن دوران بود اما شیوه عملی آن عواقبی برای کشور در پی داشت که تا کنون گریبانگیر آن هستیم. اعزام دانشجو به اروپا و آوردن مدرسان اروپایی به ایران البته کوتاهترین راه برای عزیمت کسور به سوی دنیای علم و فن بود، اما لزوما بهترین راه نبود. این تاثیر در علوم انسانی نمود بارزتری یافت و سبب شد تجربیات و یافته های غربی بدون هیچ دخل و تصرفی وارد کشور گردد. و در نتیجه اینگونه ترویج گردید که تنها راه رهایی از فقر و بدبختی برای کشور حرکت در مسیر غرب می باشد. تاسیس دانشگاه قدم بعدی برای رواج علوم غربی بود. البته صرف تاسیس دانشگاه مغایرتی با مذهب نداشت اما نحوه اداره و دروس ارائه شده ، تحصیلکرگانی تحویل جامعه می داد که تمام هم و غمشان پیشرفت کشور به همان سبکی بود که در دانشگاه آنرا فرا گرفته بودند. در این سالها تلاشی برای نقد و بررسی این علوم به ویژه در بخش علوم انسانی به عمل نیامد و تحصیلکردگان و دانشمندان یا تنبل و یا مبهوت غرب از خود تلاشی برای نقد این علوم و ارائه نظریات جدید نپرداختند.
بعد از انقلاب و با انقلاب فرهنگی امید می رفت که این سد شکسته شود اما با شهید شدن برخی بزرگان حوزه علوم انسانی همچون شهید مطهری و شهید بهشتی و با درگیری کشور در جنگی هشت ساله و پس از آن دولتهای سازندگی و اصلاحات دوباره کار به دست کسانی افتاد که قائل به همان تفکر قبلی، یعنی اخذ بی چون و چرای علوم غربی بودند. به این ترتیب تا کنون بحث تولید علم در کشور به ویژه در حوزه علوم انسانی پیشرفت چندانی نکرد. این خصوصیت به خصوص در علومی که از غرب وارد شده نمود بیشتری یافت.
چندی است که بحث ایجاد کرسیهای نظریه پردازی مطرح شده و چند روز گذشته خبری مبنی بر تصویب آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی بودیم. اما باید گفت ما قبل از ایجاد این کرسیها باید کسانی داشته باشیم که در ابتدا نظریه پردازی را قبول داشته باشند و در مرحله بعد خود نظریه پرداز باشند. باید نظریه پردازانی داشته باشیم که به آنها کرسی بدهیم و باید تفکر نظریه پردازی و جرات نقد و بررسی علوم غربی در ایران به وجود آید. تا وقتی که دانشگاه های ما جرات ورود به این حیطه را نداشته باشند ، ایجاد این کرسیها چه فایده ای خواهد داشت.
البته این اتفاق را باید به فال نیک گرفت و با حمایت از کسانی که در خود توانایی ارائه نظریاتی جدید مطابق با علوم اسلامی و شیعی می بینند چه در حوزه و چه در دانشگاه گامی محکم به این سو برداشت و فراتر از حرف و شعار حرکت خود را برای تحول علمی دنیای اسلام برداریم. امیدوارم که این تصمیم در هزارتوی مسائل اداری و سیاسی گرفتار چالشهای خودساخته نشود و بتواند راه خود را بپیماید. هرچند در ایران امروز این امیدواری قدری سخت نشان می دهد.
کلمات کلیدی: علم