به نام خدا
بازمحرم شد و ماه خون
محرم شد و ماه حزن و اندوه
باز ضجه و ناله
برای که؟
برای شهادت سالار شهیدان(ع)
برای شهادت بهترین انسانها پس ولی خدا
برای اسارت اهل بیت نبی(ص)
برای تشنگی لبهای تشنه در کربلا
برای بدنهای قطعه قطعه شده
برای خون ریخته شده ی خدا
برای این قربانی اعظم آخرین پیامبر
اما این همه گریه و زاری
برای چه؟
این عزاداری برای چه؟
آیا چون حسین مظلوم بود؟
چون نوه ی پیامبرمان بود؟
چون او را تشنه کشتند؟
چون سر از تنش جدا کردند؟
چون سرش بر نیزه کردند؟
چون بدنش زیر سم اسبان رفت؟
چون تمام یارانش پیش چشمنانش کشته شدند؟
یا چون فرزندانش در آغوشش پرپر گشتند؟
یا اینکه چون اهل بیتش به اسارت رفتند؟
همه ی اینها هست و نیست.
همه ی اینها دلیل اند
دلیل گریه و زاری
دلیل عزاداری
دلیل علم و کوتل و پرچم
دلیل سیاه پوشی شیعیان
اما هدف چیست؟
آیا هدف بخشودگی گناهانمان است؟
آیا هدف فقط گریه بر حسین است؟
آیا ترس از جهنم
یا شوق بهشت است؟
حتمی است که نیت خدایی است
مر نزدیکی ایزد
عزاداری برای حسین باید شیعه ساز باشد.
بله شیعه!
مگرما شیعه نیستیم؟
نه که نیستیم
نه تا وقتی که
فقط گریه می کنیم و سینه می زنیم
نه تا وقتی که
گناه می کنیم و نافرمانی حق
نه تا وقتی که کتاب خدا
بر سر تاقچه هاست
نه تا وقتی که ائمه(ع)
فقط برای حل مشکلاتمان هستند
نه تا وقتی که حسین(ع)
فقط طبیب بیماری های ماست
نه تا وقتی که عباس(ع)
فقط برآورنده ی آرزوهای ماست
نه تا وقتی که
غافلیم از حسین(ع) زنده ودشمنانش
نه تا وقتی که ندای حسین(ع)
فقط زینت بخش اشعار ماست
نه تا وقتی که صاحب الزمان(عج)
در پس غیبت است و ما...
نه تا وقتی که ما غافلیم
به خود مشغول و بی خبر از اماممان
نه تا وقتی که چشم او
گریان بر ما و ما خندان بر دنیا
نه تا وقتی که مهدی فاطمه(س)
درد دین دارد و ما غم نان
خداوندا ما را از عزاردان واقعی حسین(ع) و یاران وفادار مهدی(عج) قرار بده
کلمات کلیدی:
به نام خدا
در دوران سربازی جمله ها و کلمات قصار زیادی بر در و دیوار و زیر تختها دیده می شود که برای کسانی که سربازی رفته اند بسیار آشناست. جملاتی حکایت از امید به پایان دوره سربازی و یا نشان از دلتنگی و جدایی دارند. یکی از این جملات که تا کنون در خاطرم مانده است جمله ی زیر است:
دوستی یک اتفاق است و جدایی قانون آن
نمی دانم نظر شما راجع به این جمله چیست؟ ولی من که به درستی آن پی برده ام. درست است که جدایی قانون دوستی است، اما بسته به نوع دوستی جدایی ها هم رنگ و بوی متفاوتی خواهند داشت. دوستی یک گل زیباست که با پژمرده شدنش بوی خوش آن باقی می ماند. هر چه دوستی عمیق تر و راست تر باشد بوی آن دوام بیشتری خواهد یافت و حتی می توان با بوی این گل سال ها یا تمام عمر در عیش آن خوش بود، که گویند وصف العیش نصف العیش. یاد دوستی بسی زیباتر از خود دوستی است.
اما آیا این بوی خوش و ماندگاری آن با زمان رابطه مستقیم دارد. دوستی رها از بند فضا و زمان است، در تنگنا ی قانون فیزیک و شیمی نمی گنجد، حتی قافیه ی شعر هم برای آن تنگ است. بسی دوستی ها- شاید بهتر است بگوییم آشنائیها- پس از سالها اگر بوی گند آب ندهند بوی خوشی هم ایجاد نمی کنند. اما خوشا به دوستیی که بی درازا و پهنا،عمق آن از خاک تا افلاک را پر کرده و تا ابد ادامه می یابد. نمی دانم شما این دوستی را چشیده اید، یا خیر؟ اما امیدوارم که روزی این بوی خوش مشامتان را تا ابد بنوازد.
دوستی زیباترین پیوند دنیاست، محکم ترین پیمان است که گذر زمان ، دوری مسافت و حتی مرگ هم ترکی بر آن وارد نمی کند. اما دوستی با یک شهید بوی خوش دیگری است. بوی خوش گلهای بهشتی است. بوی بهشت ، بوی خدا از این دوستی به مشام می رسد. هم سنهای من شاید به اقتضای سنشان قادر به استشمام این بو نباشند. اما من با یک روز دوستی با او تا ابد این بو را با خود دارم. با این بو می توانم زندگی ام را با بوی بهشت بیامیزم،البته اگر لایقش باشم. َ
یک روز تابستانی در دوران ابتدایی، برادر کوچکترم که در پایگاه تابستانی ثبت نام کرده بود مرا با خود به یک اردوی تابستانی یک روزه برد. در آن اردوی یک روزه با او آشنا شدم. دیدار ما فقط همان صبح تا عصر بود. اما این دوستی کوتاه اعماق فضا رادرنوردید و از هفت آسمان هم گذشت. او شهید بشارت بود. نام کوچکش را هم نمی دانم، چهره اش را هم به یاد نمی آورم. اما بوی خوش این دوستی سراسر وجودم را لبریز کرده. هر چند سنخیتی با او ندارم، هر چند گرفتار نفسم و او آزاد بود، هر چند اسیر زمینم و او به آسمانها فکر می کرد، هر چند مرغ خانگی و اسیر مشتی آب و دانه و او مرغ دریایی بود رها در آسمان. اما بوی او یاد اوست که هنوز مرا ترک نکرده، هنوز با من است، هنوز گاهی مرا از این زمین می رهاند و جند قدمی به بالا می برد. خداوندا، این بوی خوش را از من نگیر که تنها دارای ام همین است. تنها امیدم به پرواز.
به قول دوستی:
و پرواز بغضی شد در گلو ماندگار
شمایی که غرق این بوهای خوش هستید، غافل از آن نباشید. نگذارید بوی گندآب زخارف دنیوی شما را از این خوش بوهای آفرینش دور کند. سپاسگذار این نعمت باشید که ثروت ارزشمندی دارید. شاید تنها امید پروازتان باشد.
کلمات کلیدی:
در روز ششم ژوئن 1976، فیلم «طالع» (که با نام «طالع نحس» در ایران به نمایش درآمد) به کارگردانی «ریچارد دانر» روی پرده رفت و کمپانی سازندهاش برای نمایش آن بر روی تاریخ نمایش فیلم یعنی 6/6/ 1976 تأکید فراوانی کرد تا به عدد 666 در سمت راست تاریخ مزبور برسد. همان کاری که 30 سال بعد هم برای بازسازی آن انجام شد و به رغم اینکه عنوان اصلی فیلم «طالع 666» است، امّا بر روی تاریخ نمایش آن یعنی 6/6/2006 (به صورت 6/6/06) تبلیغات مفصلی صورت گرفت تا تمرکز مخاطب را بر عدد فوق هدایت نمایند.
شاید بسیاری از تماشاگران آثار سینمای آمریکا مطّلع باشند که در برخی فیلمهای هراس ماورایی که به داستان شیطان و اعوان و انصارش میپردازد، شمارة 666 همواره به عنوان علامت و عدد شیطان معرفی شده است. حتّی در فیلم کمدی «مسحور» با بازی «برندن فریزر» که معاملهای فاوست گونه با شیطان (با ایفای نقش الیزابت هرلی) انجام میداد، هرگاه که میخواست توسط خانم شیطان از دنیای رؤیاییاش به جهان واقعیت برگردد و ناچار بود با وی تماس بگیرد، به وسیلة دستگاه موبایلی که در اختیارش گذاشته شده بود، شمارة 666 را میگرفت!!
در بسیاری از مناطق آمریکا یا اروپا، بنا بر اعتقاداتی که در بخش مکاشفة رویدادهای آخر زمان از عهد جدید کتاب مقدّس هم آمده است، شمارة 666، عددی نحس به شمار میآید.1
به نام خدا
ا
مسال هم مانند هر سال سازمان ملل نشست عمومی خود را برگزار کرد. و امسال هم مانند سالهای قبل رییس جمهور ایران به این نشست رفت. آقای احمدی نژاد. هنوز نطق سال گذشته ی او در اذهان است که سخنرانی امسالش موج دیگری در جهان بر پا می کند. امسال علاوه بر سخنرانی در مجمع عمومی در دانشگاه کلمبیا هم مناظره ای با نخبگان آمریکا برگزار می کند. هر چند این مناظره بیشتر با تفکر حاکم بر دستگاه دولتی ایالات متحده که همان تفکر صحیونیست است، بود. در مورد مطالب ارائه شده توسط رئیس جمهورمان و حواشی آن مطلب زیاد گفته شده است. اما نکته جالب این است که در حالیکه دشمنان مجبور به اعتراف به شکستشان در برابر احمدی نژاد شده اند برخی منافقان داخلی با مطالب واهی و دلایل بی اساس در پی خدشه دار کردن این افتخار برای کشورمان هستند. موفقیت احمدی نژاد در این سخنرانی موفقیت ایشان نبود، بلکه موفقیت جمهوری اسلامی و تفکر امام و رهبری بود. تفکری که متاسفانه توسط دولتهای هاشمی و خاتمی نه تنها دنبال نشد بلکه در موارد زیادی هم با آن مقابله شد. اما عده ای که سعی در مخدوش کردن وجهه جهانی ایجادشده پس از این سخنرانی برای کشورمان هستند، تنها مخالف احمدی نژاد نیستند، بلکه آنها با جمهوری اسلامی مشکل دارند.
مهمترین دلیل!! ایشان برای حمله به احمدی نژاد ، توهین مدیر جلسه به او بود. طبق استدلال این افراد، او باید پس از شنیدن توهین جلسه را ترک می کرد.
آخر جلسه را ترک می کرد که چه شود؟
که این همه دستاورد به دست نیاورد. و کسانی را که آنها طی سالهای گذشته با تملق و چاپلوسی به مصالحه دعوت می کردند ، با شکست مواجه نکند.
آیا واقعا احمدی نژاد باید این جلسه را ترک می کرد؟
در جواب این سوال باید از چند جهت به آن نگاه کرد.
اول- در این جلسه به چه کسی توهین شد؟ مهمترین توهین ها در این جلسه ، به خود شخص احمدی نژاد برمی گشت. آیا روا نبود که ایشان برای دفاع از اسلام و کشور این توهین ها را هم به جان بخرد و صرف این مطالب این فرصت طلایی را از دست داده و در ضمن دستاویزی به دشمن برای حمله بیشتر بدهد. در این صورت دیگر دنیا درباره حرف ما گوش شنوایی نمی داشت. نمونه سریع آنرا در سفر رییس جمهور به بولیوی دیدیم.
دوم- آیا احمدی نژاد اولین کسی بود که به او توهین شده بود؟ مردم با پیامبران زمان خود چگونه رفتار کرده اند؟ آیا پیامبران همگی در میان احترام مردم به تبلیغ دست زدند؟ تمام پیامبران در زمان خود با انواع توهین ها وتهمت ها رو به رو بودند. حضرت نوح(ع) را دیوانه می خوانند، حضرت ابراهیم (ص) را در آتش می اندازند،حضرت موسی(ع) را ساحر، حضرت عیسی را تهدید به قتل می کنند، و پیامبراعظم(ص) که با انواع توهین ها و تهدیدها رو به رو بود. از ساحر و شاعر خواندن ایشان تا شکمبه ی گوسفند وخاکستر ریختن بر سر مبارکشان تا تبعید و اقدام به قتل. آیا پیامبران دست از تبلیغ برداشتند. آیا ائمه با اقسام توهین ها رو به رو نبودند؟ آیا حضرت صادق(ع) را پای پیاده و دست بسته به دنبال اسب به سوی دارالخلافه نبردند. هزاران نمونه از این توهین ها علیه پیامبران و امامان روا داشته شد ولی کدامشان دست از کارشان کشیدند و میدان را خالی کردند.
سوم- در قرآن در این مورد چه آمده است؟ آیا خداوند نفرموده است که در برخورد با توهین جاهلان به آنها سلام کنید؟ یا اینکه با رفتاری مقابله به مثل او را در کار خود تشجیع کنید؟
چهارم- حرف منطق نیاز به استمداد از توهین و زور ندارد. و وقتی حرفت حق باشد نباید از توهین ها و جوسازی ها بهراسی چون که بلاخره حرف حق ار پس ابرهای سیاه این جوسازی ها خورشید نمایان می شود.
اما مطلب آخر راجع به کار ما پس از این سخنان رییس جمهور است. آقای احمدی نژاد در نیویورک وظیفه ی خود را انجام داد. او تیشه را ریشه ی پوسیده ی تمدن غرب و تفکر لیبرال دموکراسی زدند. ایشان چهره ی زشت این تمدن را نمایان کرد. اما حالا دانشمندان و علمای ما باید ضربه های بعدی را وارد کنند. آنها باید با به چالش کشاندن بنیادهای فکری این تمدن در سطح جهانی منطق اسلام و شیعه را به جهانین نشان دهند. هنرمندان باید در این زمینه کار کنند. وبلاگ نویسان و کلیه ی کسانی که در این محیط کار می کنند کار بزرگی در پیش دارند.
آقای رییس جمهور مطلب مهمی دیگری هم در مجمع عمومی بیان کرد و آن موضوع ظهوری منجی بشریت و موعود امم بود. باید در این زمینه هم کار بسیاری انجام شود تا تفکر ناب مهدویت به جهانیان عرضه شود و به این وسیله زمینه برای ظهور آقا امام زمان فراهم گردد.
با آرزوی موفقیت جناب رییس جمهور
کلمات کلیدی:
به نام خدا
چند سالی است که تلویزیون به مناسبت ماه مبارک رمضان سریال های موضوعی پخش می کند. اکنون نیز این رسم به یک مشابقه بین شبکه های مختلف تبدیل شده است. سخنان زیادی در مورد این سریال ها گفته شده است. من نم یخواهم به بررسی محتوایی هر مجموعه بپردازم. اما چند نکته اساسی در مورد پخش این سریالها وجود دارد.
اولین و مهمترین نکته زمان پخش این برنامه هاست که از زمان افطار(سر سفره افطار) آغاز می شود، اما نکته مهم پخش بخشی از این مجموعه ها در ساعت نماز جماعت می باشد. مسئولین امر باید توجه داشته باشند که در ماه رمضان ساعت نماز همزمان با اذان مغرب نیست بلکه به طور معمول 5/1 تا 2 ساعت بعد از اذان است. ایشان باید طوری برنامه ریزی کنند که ساعت پخش این برنامه ها با نماز جماعت مساجد تلاقی نداشته باشد.
مطلب دوم اینکه موضوع این مجموعه ها رو به تکراری شدن پیش می رود. البته تکرار و تذکر در اسلام هم وجود دارد، اما این شیوه به تقلید شبیه تر است تا تکرار. اما در مجموعه های امسال چیزی که به چشم می آید دعوای تمام بازیگرا فیلم در مورد پول یا زن است. و شما در تمام این مجموعه ها یک شخصیت مثبت نمی یابید. آیا نمی شود فیلمی در مورد ایثار ساخت. در مورد افرادی که زندگی شان را وقف مردم می کنند. آیا نمی توان فیلمی در مورد شهدا و عرفا ساخت. در این مجموعه ها رمضان یک امر فرعی است به طوریکه با حذف رمضان از آن اتفاق خاصی نمی افتد.
نکته دیگر که البته اظهر من الشمس است، عدم کارشناسی مناسب در مورد ساخت برخی از این برنامه هاست. فیلمی مانند یک وجب خاک شاید نیاز به تحقیق چندانی نداشته باشد، اما مجموعه ای مانند اغما بی شک نیازمند تحقیق فراوان است که متاسفانه کمترین توجه به آن شده است. ازتحقیق در مورد امور مذهبی و اعتقادی گرفته تا بخشهای پزشکی. از غلو در مورد اطبای بیمارستان و روابط شان گرفته تا تجسم شیطان در چهره یک انسان مرده(البته از فیلم اینگونه بر می آید). البته از فیلمی که نیمی از آن در طول ماه رمضان ساخته شود انتظار بهتری نمی شود داشت( در مورد این فیلم مطمئن نیستم که اینگونه باشد).
اما از همه ی اینها بگذریم نفس این مجموعه ها خوب است به شرطی که مانع مراسم عبادی مردم نشود.
کلمات کلیدی:
به نام خدا
این روزها سالروز آغاز جنگ تحمیلی است. و آغاز دفاع مقدس و روزی که خداوند یکی از درهای بهشت را برای ملت ما باز کرد و چون ملت قدر آنرادانستند و لیاقت خود را نشان دادند تا سالها این در باز بود. این در جز در باغ شهادت چه می تواند باشد. اما چه کسانی وارد این باغ شدند.
شهادت هنر مردان خداست
این جمله ای است که من سالهای کودکی و نوجوانی ام را با آن گذرانده ام. و با آن بزرگ شدم. این جمله بر روی دیوار خانه ای نقش بسته بود.فکر می کنم این جمله از آن امام خمینی باشد. اما معنی این جمله چیست؟
برای درک این جمله باید اول معنای اجزای آنرا فهمید. معنای شهادت ، معنای هنر و معنای مرد خدا.
اما من که نه در آن میدان بودم و یا حتی با شهیدی دوست بوده ام چگونه شهادت را درک کنم؟ اما هنر، این هنر با بقیه ی هنرها فرق می کند. برای درک آن باید اول هنر را دوباره معنا کرد. اما مرد خدارا فقط باید مرد خدا معرفی کند. ورنه من اسیر نفس را چه راهی برای شناخت مرد خدا.
افسوس که در این باغ را بسته اند. و ما بی نسیب ماندیم. خداوندا هر چند لیاقت شهادت ندارم اما آرزویش را که دارم. هر چند مرد خدا نیستم اما مردان خدا را دوست می دارم. هر چند هنرشناس نیستم اما اهل این هنر را می شناسم. خداوندا این رزق عظیم را روزی ما هم بگردان.
دوستان خوبم به خصوص شما که با شهدا بودید و عطر آنها را استشمام کرده اید ما را هم با آنان آشنا کنید. اگر شما هم در مورد این جمله نظری دارید خوشحال می شوم بدانم. منتظر نظرتان در مورد این جمله هستم.
کلمات کلیدی:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و السلام و الصلوه علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و اصحابه المنتجبین
«اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه»
رئیس محترم، هیات های محترم نمایندگی، خانمها و آقایان
از اینکه توانستم بار دیگر در این مجمع مهم جهانی شرکت کنم خوشحالم و خدای بزرگ را سپاسگزارم.
در فضای پر التهاب کنونی و غلبه فریادها، تهدیدها و تنش ها و در دورانی که تدابیر قدرتهای بزرگ از حل مشکلات ناتوان، عدم اعتماد در عرصه های منطقه ای و بین المللی روز افزون و امنیت روانی جوامع، تحت هجوم سنگین طراحی های تبلیغاتی و سیاسی مخدوش و ناامیدی از اثر بخشی سیاستها و اقدامات سازمانهای بین المللی در برقراری صلح و امنیت پایدار و صیانت از حقوق ملتها رو به گسترش است، قصد دارم به برخی چالش های مهم و اصلی امروز جهان و علل و ریشه های آن اشاره و راههای برون رفت از آنها را بررسی نمایم. از ضرورت اصلاح وضع موجود و چشم انداز امید بخش و روشن آینده، دوران تجلی همه زیبایی ها، عشق ها و کرامت ها، برپایی عدالت و شکوفایی همه استعدادهای الهی انسان و حاکمیت خداپرستی و تحقق وعده خداوند حکیم با شما سخن بگویم. سپس موضوع هسته ای ایران را به عنوان یک واقعیت و آزمایشگاه سنجش صداقت ها وکارآمدی ها و ایستادگی ها و پیروزی ها در معرض قضاوت شما قرار دهم و در پایان پیشنهادات خود را ارائه نمایم.
کلمات کلیدی:
به نام خدا
دیروز جشن سینما بود.خوب است در این روز کمی به سینمای خودمان فکذر کنیم. آیا ما به سینما احتیاج داریم؟ این سوالی است که هنوز پاسخ دستی به آن داده نمی شود. البته منظورم پاسخهای کلیشه ای نیست. باید عمیق تر به این قضیه فکر کرد. به طور حتم هیچکس منکر وسعت و عمق اثر سینما بر مردم نیست، اما چیزی که مطرح است نحوه ی برخورد با آن است. اگر دولت ما به این پدیده به عنوان وسیله ای کارا در جهت گسترش انقلاب باور دارد باید در این زمینه موثرتر کار کند و اگر هنرمردان متعهد ما بر این عقیده هستند باید اساسی تر وارد صحنه شوند. متاسفانه هنوز دیدگاه منفی نسبت به سینما وجود دارد و خانواده های متدین و مذهبی حاضر به حضور فرزندان خود به خصوص دختران در این عرصه نیستند. البته این امر با توجه به برخی اخبار وشایعات و حاشیه ها در اطراف سینما و سینماگران پربیراه نیست. چرا متعهدین ما در صدد ایجاد جوی سالمتر و متعهدانه تر در سینما بر نمی آیند. متاسفانه سینمای ما همگام با انقلاب پیشرفت نکرد و نتوانست حتی در داخل نیاز جامعه برای رساندن پیام انقلاب به دور از ریا، غلو و یا شعارزدگی صرف برطرف کند. در دوره ای که هنرمندان متعهد و انقلابی در این زمینه کم کاری می کردند برخی کسانی که البته انقلاب و حفظ آن دغدغه اصلی شان نبود و یا حتی میا نه ای باآن نداشتند فرصت را مغتنم شمردند و عرصه را به دست گرفتند. چرا سینمای متعهد ما نباید جهانی بیاندیشد و ارزشهای ناب انقلاب و اسلام شیعی را به جهان عرضه کند؟ چرا در حالیکه هالیوود هر ساله دهها فیلم با مضمون آخرالزمان و منجی آخرالزمان مستقیم یا غیر مستقیم می سازد سینمای ما حتی سالی یک فیلم هم در این مضمون نمی سازد؟ آیا ارزش مهدویت کمتر از فمنیسم است که شاید سالی چند فیلم را به خود اختصاص می دهد؟ چرا جشنواره فجر نباید به یک جشنواره ارزشی تبدیل شود؟ چرا سینمای ما باید به جایزه های بین المللیی وابسته باشد که نیات گردانندگان آن از توجه به برخی آثار دستچین شده از ایران معلوم و مشخص است؟ چرا آنها فیلمی را که حاوی بیان انقلاب و اسلام به جهان است را راه نمی دهند؟ دولت و سینماگران باید بیشتر و دقیقتر به این عرصه نگاهی دوباره بیاندازند و در این عرصه هم چشم انداز بیست ساله ترسیم کنند. آیا ما نمی خواهیم روزی در این عرصه جهانی شویم؟ آیا فرهنگ ما از نظر تفکر و ارزشی قابلیت جهانی شدن ندارد؟ چرا ما قهرمان های خود را نداشته باشیم و آنها را به دنیا نشناسانیم؟ چرا سینمای ما در برخی مقاطع تبدیل به کپی های نا برابر با اصل وناشیانه از نمونه های خارجی و هالیوودی می شود؟
اینمطالب درد دل یک دوستدارسینماست. هر چند در این زمینه حرفه ای نیستم ولی دوستدار سینما هستم و علی رغم انتقادات اطرافیان حاضرم برای دیدن یک فیلم خوب وقت و پول خرج کرده با خانواده به سینما بروم و از دیدن فیلم در سینما لذت ببرم. اما مشکلات در این زمینه بسیار است و باید که نخبگان علمی، فرهنگی وارد این عرصه شوند. ما به نخبگان فقط در زمینه های هسته ای و پزشکی و صنعتی نیازنداریم. حضور نخبگان در عرصه های فکری و فرهنگی وهنری واجب تر است. امیدوارم که روزی برخی نخبگان دانش آموزی هم وارد عرصه فکری و هنری شوند، تا بتوانیم در این عرصه موثر تر کار کنیم.
کلمات کلیدی:
به نام خدا
چند روز پیش توافقی بین جمهوری اسلامی ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی ایجادشد. و طی آن علاوه بر حل مسئله پلوتونیم ، توافقی هم بر ادامه مذاکرات انجام گرفت. خلاصه اینکه به قول رییس جمهورمان مسئله هسته ای ایران تمام شده باید انگاشت. هر چند شاید همه چیز کاملا تمام نشده باشد اما به طور حتم از حالت بحرانی خارج شده است. اینرا حتی آمریکاییها هم می دانند. و شاید به همین دلیل است که آقای البرادعی بالاخره پس از چندین سال به این نتیجه رسید که مقامات ایالات متحده از توافق آژانس و ایران ناراضی بوده و سعی در مخدوش کردن و از بین بردن آن دارند.
از این که بگذریم یاد صحبت دوستی در ماههای نخستین ریاست آقای احمدی نژاد و طی تهدیدات غرب جهت به شورای امنیت کشاندن پرونده ی ایران افتادم. ایشان که از قضا در یکی از دستگاههای امنیتی زمان خاتمی مشغول بود و از افکار آنها بی تاثیر نبود، چاره ی ایران را در صورت صدور قطعنامه و جهت جلوگیری از جنگ دو راه می دانست. یا اینکه ایران از همه چیز عقب نشینی کرده و همه فعالیتهای هستی اش را تعطیل کند و یا اینکه اعلام کند بمب اتم دارد تا بلکه از این بن بست خارج شده و دنیا آنرا با نام کشور دارنده ی بمب اتم بشناسند و با او رفتار کنند و از فکر جنگ بیرون آیند. هر چند او را دیگر ندیدم تا بگویم که بلاخره مسئله هسته ای ایران حل شد بدون اینکه به کسی باج داده و یا کارمان را تعطیل کنیم و یا اینکه آمریکاو اسرائیل حتی بتوانند تهدیدی جدی انجام دهند. ولی در دوران آقای خاتمی تا تعطیلی ده ساله کلیه فعالیتها هم پیش رفته بودیم. اما بالاخره استقامت و عدم کرنش در مقابل بیگانگان و یاری خداوند شر اجانب را در این موضوع از سر ما کم کرد. تا باد چنین بادا.
این می تواند پایان خوش داستان تلخی باشد که دولت خاتمی از زمان مذاکرات بیهوده با غرب و با نام گفتگوی تمدنها آغاز کرده بود. آخر آقایان با کسی می شود گفتگو کرد که اهل گفتگو باشد نه دولتهای مستکبر دنیا که جز استثمار مردم دنیا چیزی نمی خواند. البته آنها داستان را فقط در قدرت خود می دانند و برای رسیدن به آن حاضرند داستان را به هر طرف پیش ببرند حتی باج دادن به غرب و تسلیم در مقابل آمریکا. ما و کرنش در مقابل آمریکا ، هرگز. تا باد چنین مباد
کلمات کلیدی:
به نام خدا
یکی ازمعضلات بزرگ کشور ما مشکل رانندگی می باشد. این معضل آنقدر بزرگ شدهکه ما در حوادث رانندگی از نظر مرگ ومیر رتبه نخست دنیا را به دست آورده ایم. هر چند همه از این موضوع ناراحت و شاکی اند اما عزم جدی در مردم برای حل این مشکل وجود ندارد. عزمی که البته هم در نگاهی خیلی بزرگ نیست. این مشکل فقط باآیین نامه وجریمه و قانون حل نمی شود، بلکه کار تمام ملت را می طلبد. و صد البته که کار فرهنگی عظیمی هم می طلبد تا بسیاری از ما که با قوانین آشنا نیستیم ، با آن آشنا گشته و به آن عمل کنیم. متاسفانه دراینترنت هم از این موضوع کم یاد می شود و تعدادکمی هستند که به این کار ، یعنی فرهنگ سازی در مورد حمل و نقل و جابجایی بپردازند. امروز به وبلاگی در این زمینه برخورد کردم که ضمن تشکر ازصاحب آن شما را هم به بازدید واستفاده از مطالب آن دعوت می کنم. در این مورد حرف بسیار است، اما تنها چیزی که اساسی است این است کهما باید رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی رازا خود و خانه خود شروع کنیم. با یک عزم همگانی است کهاین مشکل حل شدنی است. من تعجب می کنم که رانندگانی که در حین زیر پا گذاشتن قانون راهنمایی و رانندگی از عدم رعایت آن توسط رانندگان دیگر شکایت می کنند.
بیایید با یک عزم جدی و اصولی این معضل بزرگ و البته نقطه تاریک را از چهره مملکت خود بزداییم.
کلمات کلیدی: