به نام خدا
بالاخره اخراجیها به عدد 3 (شاید آخرین عددش) رسید. نقدهای زیاید در مورد این فیلم نوشته شده است که باگویی آن توسط من جذابیتی ندارد. اما برای تشکر و حمایت از آقای ده نمکی لازم دیدم چند خطی نظراتم را بونیسم. گرچه ما منتظر دعوت آقای ده نمکی بودیم برای دیدن فیلم ولی به هر حال این امر صورت نگرفت و آقای ده نمکی افتخار زیارت ما را از دست دادند. اما در نوروز به اتفاق منزل، برادر منزل و خواهرزاده منزل تشریف بردیم سینما. بالاخره همه اهل منزل بودند و غریبه بینمان نبود. از قضا سینمایی هم که رفتیم تازه تعمیر بوده و در نتیجه شیک و زیبا که توجهمان را جلب کرد. منتظر شروع فیلم شدیم و فیلم هم بدون پیام های بازرگانی آغاز شد. اولین جمله نوشته شده بر روی پرده سینما! چرا تا به حال آنرا نشنیده بودم؟ باید از امثال ده نمکیها پرسید. با توجه به اطلاعات قبلی حال و هوای فیلم را می دانستم اما در همان سینما وسط فیلم به منزل گفتم که در این هفت روز سال نو با سریالهای بی سر و ته تلویزیون اینقدر نخندیده بودم که امروز خندیدم. البته خنده ای نه از روی لودگی و کلمات رکیک بازیگران. هنر ده نمکی که در دیگر کارگردانان ما کم است خندان وسط گریاندن و گریاندن وسط خندان است. این هنری است که هر کسی ندارد. گرچه در کار ده نمکی طنز و خنده بسیار است ولی من اخراجیها (1و2و3) را جزو فیلمهای کمدی یا طنز نمی دانم. این فیلمی است جدی همراه با روحیه ی طناز و شوخی پسند ایرانیها. در دوره ای که مدعیان مدال و درجه در عرصه هنر دفاع مقدس به سمت" دعوت" به "یک جشن" می روند حضور ده نمکی در این عرصه غنیمتی است. در دوره ای که "زمهیرها" و "دموکراسی ها تو روز روشن" دفاع مقدس را تحریف می کنند حضور اخراجیها را باید قدر دانست. امیدوارم ده نمکی هم به سمت مدال و درجه نرود. اگر سینما و هنر ما عرصه تاخت و تاز فرهنگی غربی و لیبرالی است و روز و شب به وزیر ارشاد گیر می دهیم علت فقدان هنرمندان متعهد در این عرصه است. وقتی میدان را به رقیب واگذار کرده و وارد آن نشده ای از داور توقع داری به نفع تو سوت بزند و تماشاگران تو را تشویق کنند؟
اخراجیها یک فیلم بی عیب و نقص نیست اما یک فیلم شجاعانه است. شجاعتی که در ده نمکی در دفاع از حقیقت وجود دارد. اما آقای ده نمکی سعی کرده است به طرفین دعوا تشری بزند و شاید همه را راضی نگه دارد. من نمی خواهم در این مورد قضاوت کنم اما باید دانست که همیشه نمی توان همه را راضی نگه داشت. شاید لازم باشد برای بیان حقایق شیوه ای در پیش بگیری که عده ای از دست تو عصبانی شده و یا فروش فیلمت کم شود. توصیه ای از برادری کوچک به ده نمکی: آقای ده نمکی کمی انتقادپذیر تر باش و نیاز نیز به همه جواب بدهی فیلمت خودش جواب همه را می دهد.
اما مطلب آخر: نمی دانم کار بعدی آقای ده نمکی
چیست؟ اما امیدوارم علاوه بر فیلمهای سینمایی بر روی پروژه های مستند هم کار کند. جای خالی سینمای مستند در سینمای ما مشهود است. توصیه ی دیگر اینکه علاوه بر دفاع مقدس وارد عرصه دفاع از فرهنگ ایرانی و اسلامی هم شود و در فیلمهایش چهره دشمنان ایران و اسلام و عمق دشمنی آنها را به نمایش بگذارد.
سال نو بر همگان مبارک باد
کلمات کلیدی: سینما
به نام خدا
پنج شنبه بعد از ظهر برنامه ای از رادیو جوان پخش می شد با نام آپارات که اختصاص به تاتر و سینما دارد. من قسمتی ازاین برنامه ها را شنیدم که در آن به وضع تاتر و سینما در سال 89 می پرداخت. در مورد سینما و جشنواره ضمن تجلیل از برخی آثار به بیان مشکلات و ایرادات سیاستهای سینمایی کشور و نیز جشنواره فجر پرداخت. این در حالی است که طی روزهای پس از جشنواره عده ای دیگر که لزوما اهل سینما هم نبودند از سیاستهای سینمایی کشور و فیلمهای ساخته شده به شدت انتقاد می کنند.و دم از فیلمهای سخیف و دور از شان انقلابی می زنند. من اهل سینما و تاتر نیستم ولی به هر حال دوستدار این هنر می باشم. اما باید دید که چه انتظاری از دولت داریم. وقتی صحبت از نقص و کوتاهی در سیاستهای فرهنگی دولت می زنند باید نگاهی هم به افراد فعال فرهنگی و هنری بیاندازند تا ببینند دولت با چه افرادی باید تحول فرهنگی ایجاد کنند.وقتی سینمای ما در سیطره هنرمندان غربزده است چه توقعی باید داشت؟ نگاهی به جشنهای سینمایی بیاندازید و ببینید هنرمندان با چه وضعی در این جشنها حاضر می شوند. آیا از اینها می توان انتظار کاری انقلابی و میهنی داشت. وقتی نیروهای حزب اللهی در این عرصه حضور نداشته باشند جا برای نیروهای عربزده فراهم می شود. گرچه به حزب اللهی ها هم حق می دهم وارد این کارزار نشوند چون در نهایت می شوند کسی مثل حاتمی کیا و فیلمهایی مانند دعوت و گزارش یک جشن. گیرم که کارگردان متعهدی هم وارد معرکه شود با این بازیگران و تهیه کنندگان و عوامل دیگر فیلم چه می خواهد انجام دهد. وقتی در برنامه های رسانه غیر ملی از دولت در اموری هنری و فرهنگی به شدت انتقاد می شود ولی در برابر از سعادت آباد و گزارش یک جشن اینگونه تقدیر به عمل می آید چه می توان گفت؟ این بیشه از شیران متعهد خالی است.
در مورد تاتر در همین برنامه عنوان شد که هنرمندان؟! این رشته آنقدر در تنگنا و محدودیت هستند که در خانه خود تمرین می کنند. خدا را شکر محدودیت دارند و تاترهای سخیف به خورد مردم می دهند وای به حال روزی که آزاد هم باشند. آخر این همه عشق و علاقه برای اجرای نمایشنامه های سخیف غربی؟ چرا نمایشنامه های ایرانی و اسلامی به روی صحنه نمی برید؟ این همه بودجه خرج می شود که یا فیلمهای هالیوودی را بازسازی کنید و یا نمایشنامه های پر از گمراهی غربی را روی صحنه ببرید؟ خب مردم اگر دنبال این فیلمها باشند که اصل و اوریژینال آنرا از کنار خیابان و یا اینترنت تهیه می کنند چه نیازی دارند بروند سینما و این همه پول خرج کنند.
خلاصه اینکه کسانی که دادشان از سیاستهای فرهنگی بلند است آستین بالا بزنید وارد عرصه شوید. از این جماعت سینما و تاتر ما آبی برای ما گرم نمی شود. اینها دغدغه توهمات خود را دارند نه دغدغه اسلام و ایران.
کلمات کلیدی: سینما
فیلم Taken محصول 2009 فرانسه است که من اخیرا چند نقد در اینترنت راجع به این فیلم خوانده ام که اغلب رونوشتی از یک نقد بود که البته آخرش هم متوجه نشدم کدامش اصلی است. اما در این نقد هم به چند نکته اشاره شده. اول اینکه نکته مثبت این فیلم را در غیر هالیوودی بودن آن دانسته اند. اینکه دیگران هم را هالیوود را دنیال کنند فیلمی با آن سبک وسیاق بسازند افتخاری ندارد. نکته بعدی در این فیلم عشق پدر وفرزندی به تصویر کشیه شده است که البته در نوع خود برای جوامع غربی می تواند جالب و مفید باشد. اما برای ما جوامع شرقی و اسلامی این عشق پررنگتر از این حرفهاست. نکته قوت بعدی فیلم را در بازیگر نقش اصلی فیلم می دانند که البته بازی بدی هم نبوده، هر چند من تخصص چندانی درامر بازیگری ندارم و از دید یک بیینده فیلم می گویم.
اما نکته ای در این فیلم وجود دارد که این چند نقد به آن نپرداخته اند. البته من نقد مکتوب در مجلات نخوانده ام آن هم به این دلیل است که مدتهاست سراغ این مجلات نرفته ام. اما از سابقه ای که می شناسم بعید است این مجلات هم به این مطلب اشاره کرده باشند. دراین فیلم آدم ربایی گرچه در کشور فرانسه رخ می دهد و گرچه برخی عوامل دولتی را هم دخیل در این امر می دانند؛ اما به وضوح عمده کار این خلاف برعهده مسلمانان انداخته شده است. آدم ربا ها مسلمانان آلبانی تبار هستند و این از نشان ماه و ستاره در دستان یکی از آنان و همچنین چهره های آنها هویداست. مطلب مهمتر اینکه دختر ربوده شده توسط یک عرب مسلمان ثروتمند همراه چند دختر دیگر خریداری می شود و این مطلب دیگری است که فیلم سعی در شهوتران نشان دادن مسلمانان دارد. به طور کلی بار منفی فیلم بر دوش مسلمانان گذاردهشده . گرچه برخی عوامل دولتی اروپایی هم شریک این جرم نشان داده و یا هنگام خرید دختر خریداران دیگری هم وجود دارند. اما دست آخر فیلم همه گناه را از چشم مسلمانان می بیند. امیدوارم بینندگان فیلم های خارجی بادید بازتر به این فیلم ها بنگرند و اهداف پشت پرده را خوب کشف کنند و صرفا با نگاه تفریحی و یا حتی هنری به تماشای فیلم نشینند.
کلمات کلیدی: سینما، اسلام ستیزی، تمدن غرب، مبارزه
به نام خدا
سریال شمس العماره بالاخره به پایان رسید سریالی با نقاط ضعف بسیار و نقاط قوت کم. شاید برخی تاکید بر صرفه جویی را از نقاط مثبت آن بدانند. اما در کل این سریال این پیام را نمی رساند چرا که تناقضاتی در فیلمنامه آن وجود دارد با آن خانه کذایی و مجلل!!! برای کسانی که نمی دانند ، باید گفت که این خانه در داراباد تهران قرار دارد خانه است بزرگ و مجلل. من که اول بار آنرا دیدیم متعجب شدم که این خانه از آن کیست و شاید اصلا خانه نباشد و هتل باشد. گرچه دنبالش نرفتم و برایم هم چندان مهم نبود. نکته ی تا حدی قابل قبول در این سریال بازی برخی بازیگران بود. وگرنه داستان نه سری داشت و نه؟ البته ته آنرا بالاخره یک جوری ماست مالی کردند. اما جالب اینکه عوامل فیلم مسابقه ای می گذارند برای پیش بینی داماد خانواده و در نهایت با حیله ای ناجوانمردانه و بی هیچ مقدمه ای در آخرین دقایق سریال شخصی را وارد فیلم کرده و به عنوان داماد مورد نظر نشان می دهند. این هم از آن نقصهای سریالهای ایرانی همانند دلنوازان است که چندین ماه سریال را کش می دهند و در آخر با ناشی گری تمام سرو ته قضیه را هم می آورند، بدون رعایت روابط منطقی در داستان.
اما نکته دیگر رعایت نکردن عرف جامعه دینی ما و همچنین برخی موازین شرعی در فیلم است که از همان اولین قسمتهای فیلم به چشم می آمد. در حالیکه سعی می شد یک خانواده معمولی ایرانی نشان داده شود اما این خانواده بین خانواده ثروتمند ، متوسط، مذهبی ، روشنفکر، غربزده و سنتی در رفت و آمد بود. بی کاری تمام اعضای خانواده در حالیکه فقط به شکور بابت بی کاری گیر می دادند، جالب بود و اینکه بالاخره این خانواده چه منبعی برای درآمد دارد. لیلا از طرفی دختری امروزی است با ولی بی هدف و سرگردان در حالیکه انتظار بر کارکردن او بود ولی مانند دختران سنتی در خانه منتظر خواستگار است. در این خانه هر کسی بدون دلیل وارد می شود و بدون دلیل چند شبی مهمان می شود و بعد... پری بدون مشخص شدن دلیل کافی و انگیزه در خانه ی دامادش زندگی می کند. بعد هم که با اقای هرمز ازدواج می کند باز هم ....
شریفه معلوم نیست با چه دلیل و برهانی فکر خارج رفتن به سرش می زند آن هم با آن وضع زندگی خانواده اش. پدر مرحوم خانواده فردی است مرموز و قابل احترام برای همه ، اما باز هم بی هویت وناشناخته.
خلاصه که این فیلم بیش از این هم درخور نوشتن نیست. فقط چند وقتی مردم را سرگرم کرد که البته اگر برای شوخیهایش بود که فیلمهای مدیری از آن جلوتر است.
به نام خدا
«فیلم حماسی باز لورمن با عنوان "استرالیا" مورد انتقادهای بسیاری قرار گرفته است که بیشترین این هیاهو ها از سوی جرمین گریر و با این استدلال صورت گرفته است که این فیلم در پی تطهیر تاریخ استعماری این کشور است. در همین حال این فیلم در خدوت این مدت نیز بوده است تا از استرالیا چهره ای ارائه دهد که گویی بهترین جا برای گذراندن تعطیلات است. اکران این فیلم همزمان بود با پوشش گسترده اعلام نمایش آن در بخش سیر و سفر روزنامه ها در راه اندازی یک برنامه تبلیغی گشاده دستانه از سوی اراده گردشگری استرالیا. این نوع بازاریابی را نمی توان چندان جدید دانست. در سراسر تاریخ سینما مشاده می شود که فیلم ها در خدمت اهداف سیاسی و اجتماعی خاصی بوده اند. اما به منظور درک نفوذی که امروزه بر هالیوود جریان دارد، طرح این سوال به شکل دقیق تر ف هنوز ارزش دارد که چه چیزی کمپانی در فاکس قرن بیستم، را تشویق به تولید این قبیل محصولات کرده است؟ پاسخ این سوال هنگامی روشن تر می شود که بدانیم، شرکت ها در این استودیو "نیوز کورپوریشن" است که متعلق به روبورت مورداک است ودر سراسر مراحل تولید این فیلم دست در دست دولت استرالیا داشته است. قرار و مدارهای گذاشته شده بین دو طرف، به خوبی نتیجه داده است. دولت از افزایش تعداد جهانگردان بهره مند می شود و در عوض، مورداگ نیز از ده ها میلیون دلار تخفیف مالیاتی برخوردار می گردد.
این تنها یک نمونه از این واقعیت است که چگونه محتوای فیلم های هالیوودی نه فقط بر اساس تقاضای بازار و خلاقیت های استودیو های سازنده آنها، بلکه از سوی کسانی که در مراحل بالاتر این زنجیره اقتصادی قرار دارند، تعیین می شوند. ...
همان طور که ما سرمان را از روی پاکت پف فیل خود بالا می آوریم تا به پرده سینما نگاه کنیم، ارزشش را دارد که به یاد آوریم، در پشت جادوی فیلم ها، قدرت تاریک روابط عمومی شرکتی پرسه می زند که از خود سینما نیر تاریک تر است. »
www.newstatesman.com
منبع: مجله سیاست غرب مرکز پژوهشهای اسلامی صداو سیما ارسال ششم / شماره هفتاد/ اردیبهشت 1388
متن بالا ازمنبعی که ذکر شده آورده شده است. هر گاه از پشت پرده و عمق محتوای برخی فیلم های غربی سخنی به میان می آید برخی فوری برآشفته و جبهه می گیرند گویی که سازنده آن فیلم پدرش یا یکی از آبا و اجدادش است و این فیلم به آبروی ایشان بسته ایت. این البته از میزان علاقه به فرهنگ غربی و سینما به عنوان پدیده ای متولد شده در غرب با رنگ و بوی و ذات غربی است. اما با منتشر شدن اندک و بی سرو صدای اینگونه تحلیل ها، که البته آن هم می تواند به علت بده بستان های اقتصادی باشد ، خود غربی ها به وجود عناصری غیر از هنر و سینما در صنعت سینما اعتراف می کنند. باید هنگام دیدن فیلم های سینمایی و سریال های خارجی با دیدی باز به آن نگاه کرد. سخن از ندیدن فیلم نیست ، بلکه سخن از با بصیرت و آگاهی فیلم دیدن است.
اما نکته ی دیگری که از این موضوع می توان برداشت کرد و آموزشی که مسئولان ما می توانند از این مقاله بگیرند این است که در دینایی امروز سینما فقط هنر نیست ، بلکه رابطه تنگاتنگی با اقتصاد دارد. لذا چرا مسئولان نهاد های مختلف همانند گردشگری برای شناساندن ایران اول به خود ایرانیان و بعد هم به جهانیان از ساخت فیلم های تاثیر گذار و خوب حمایت نمی کنند و در این راه سرمایه گذاری های لازم را انجام نمی دهند. اینگونه باید صنعت سینما را پویا کرد. البته نباید اشتباه کرد که منظور من ایجاد روابط پنهانی و مرموز که در بالا اشاره شد نیست ولی می توان از هنر به نحو بسیار موثرتری برای شناساندن ایران و نیزجهت بهره برداریهای اقتصادی مناسب تر، استفاده کرد. امید است که متولیان امور در حوزه های مختلف با دیدی جدید به این امکانات دنیای امروز نظر کنند.
کلمات کلیدی: سینما