بنام خدا
ب- آقای کروبی:
1- جناب آقای کروبی این همه حرص و ولع برای رسیدن به قدرت برای چیست؟
2- آقای کروبی کسانی اطراف شما جمع شده اند که وجهه خوبی ندارند، چرا فکر می کنید که اینان با حمایت خود به شما در پیروزی در انتخابات کمک می کنند؟
3- آقای کروبی آیا آقای کرباسچی با آن سابقه فساد مالی و اداری توانایی پشتیبانی از شما را دارد؟
4- آقای کروبی، مدعی حزب بازی، چرا هم حزبیان خود را به بازی نمی گیری؟
5- آقای کرباسچی در فیلم شما گفتند که فقر زیبنده ی مدیران است. آیا اینرا زمان شهردار بودن هم اعتقاد داشتند؟ زمانی که می گفتند باید به مدیران از نظر مالی رسید تا خوب کار کنند؟
6- آقای کروبی آیا شما در صورت پیروزی می توانید تضمین کنید افراد تندرویی که زمانی شما از آنها اظهار برائت کردید، کار را به دست نمی گیرند و همان ماجراهای دوران اصلاحات را به بار نمی آورند؟
7- آقای کروبی این همه حمله به شورای نگهبان برای چیست؟
8- آقای کروبی حمله به بسیج آیا با خط امام(ره) سازگار است؟
9- آقای کروبی آیا یک مسئول حق دارد هر پولی را قبول کند حتا برای امور خیریه؟ شما یک مسئول بلند مرتبه بودید، نباید به اینگونه پولها شک کنید؟
10- آقای کروبی شما با آقای موسوی مناظره کردید یا دست به دست هم برعلیه شخص سوم قیام کردید؟ اگر در مناظره رو به رو از پس ایشان بر نمی آیید در کنار هم در غیاب او به او حمله می کنید، عجب قدرتی؟
11- آقای کروبی سفر به ایتالیا و آمریکا افتخار نیست. افتخار طبق سنت پیامبران در حمایت از ستمدیدگان است.
12- آقای کروبی با تفکرات شما ما هرگز نباید انقلاب می کردیم.
13- آقای کروبی شما که از ستاره دار شدن دانشجویان شکایت دارید اول بگویید ستاره دار شدن یعنی چه؟
ج- آقای رضایی:
1- آقای رضایی شما مناظره را مناقشه نامیدید؟ معنای مناظره را هم فهمیدیم: مناظره شما با آقای کروبی مناظره بود یا تعارفات سیاسی؟
2- آقای رضایی از کلماتی استفاده می کنید که با معنایی مناسبی در اذهان ما ندارد؟ چیزی که از "حکومت در سایه"، در ذهن من است استفاده از آن توسط برخی دشمنان انقلاب برای دوران اصلاحات و اینکه دولت از خود اختیاری ندارد و آنرا دیگران می چرخانند.
3- آقای رضایی شما که چند سال قبل حمله آمریکا را در کمتر از یک ماه حتمی می دانستید چگونه امروز باور دارید که تهدید از ایران برداشته شده است؟
4- آقای رضایی ثبات و امنیت کنونی کشور مرهون کدام سیاست و کدام رئیس جمهور است؟
5- آقای رضایی شما که یکی از اهدافتان رابازگرداندن نشاط به چامعه بیا کرده اید اول بگویید دلیل شما بر رفتن نشاط از جامعه چیست؟ و راهکارتان برای بازگرداندن این نشاط چیست؟
6- آقای رضایی شما اگر در تلویزیون برنامه های خود را تشریح نکنید در کجا می خواهید این کار را بکنید همه که به اینترنت و سایت شما دسترسی ندارند.
7- آقای رضایی شما که شامه قوی در پیش بینی دارید چرا حمله صدام را پیش بینی و جلوگیری نکردید؟
د- آقای احمدی نژاد:
1- آقای احمدی نژاد ما 4 سال شاهد تلاش شما بوده ایم. امیدواریم که در صورت پیروزی این تلاشها را ادامه دهید.
2- آقای احمدی نژاد تنها نام بردن از چند مفسد اقتصادی کافی نیست. باید با این افراد تا پس گرفتن تمام اموال بیت المال مبارزه کرد.
3- آقای احمدی نژاد مبارزه با مفسدان اقتصادی شما را از ادامه خدمت به مردم در دور بعد غافل نکند.
4- آقای احمدی نژاد ممکن است برخی برای ایجادمزاحمت و اختلال در راه مبارزه با فساد عده ای را تحریک کرده و با ایجاد اغتشاشات به درگیری مردم با یکدیگر و ایجاد تفرقه بین توده های مردم برآیند. بایدمواظب اینگونه رفتارها باشید.
5- آقای احمدی نژاد بیشتر مواظب اطرافیان به خصوص متملغان و چاپلوسان باشید. اینان آفت افراد صاحب قدرتند.
6- آقای احمدی نژاد اتهاماتی به شما وارد می کنند. هر چند شما آنها را جواب می دهید ولی برخی با ایجاد سرو صدا و تکرار آنها اذهان جامعه را مشوش می کنند. شما بهتر است یکبار برای همیشه با پاسخگویی به این اظهارات به طور رسمی و قانونی آنها را حل کنید.
7- آقای احمدی نژاد من به نحوه اظهار مدرک خانم رهنورد در مصاحبه با آقای موسوی انتقاد دارم می توانستید به گونه ای دیگر آنرا بیان کنید؟
8- آقای احمدی نژاد در این دوره با توجه به شناختی که پیدا کرده اید افرادی را برای کابینه انتخاب کنید که اولا کمتر مجبور به تعویضشان شوید و دوم کمتر با رفتارها و سخنان نسنجیده خود برای دولت و نظاو هزینه بیافرینند.
9- آقای احمدی نژاد به شما توصیه می کنم که مبادا پس از پیروزی و به خاطر حمایت مردم خدای ناکرده دچار غرور شوید و از راه ایمان و اخلاص دوری گزینید.
10- آقای احمدی نژاد همیشه و با شدت مواظب نزدیکان خود باشید که مبادا دچار همان آفتی شوند که شما با آن مبارزه خواهید کرد.
11- آقای احمدی نژاد اگر شما هم خدای ناکرده همانند گذشتگان عمل کنید و خدای ناکرده از صداقت و پاکدستی خود غافل شوید نه تنها این انقلاب بلکه مذهب ما هم با خطر جدی مواجه می شود.
12- آقای احمدی نژاد لطفا به هیچ وجه از آن صندلیهای کذایی(مزخرف و تزیین شده) استفاده نکنید که در ذهنیات مردم اثر خوبی ندارد.
کلمات کلیدی: احمدی نژاد
بنام خدا
سخنی با نامزدهای انتخاباتی
الف- آقای موسوی:
1- مدعی اخلاق گرایی و قانون گرایی، شما در طی ماههای گذشته به خوبی اخلاق انتخاباتی را نشان داده اید و با انواع دروغ، تهمت، و بدتر از همه فحاشی و تحقیر با رقیب خود مواجه شدید. شما باید معلم اخلاق شوید.
2- آقای موسوی پیرو خط امام(ره) آیا اطرافیان خود را می شناسید؟ کسانی هستند که زمانی قصد براندازی نظام، نابودی تفکر امام(ره)، برچیدن ولایت فقیه، تحویل کشور به آمریکا، توبه از انقلاب، نابودی تفکر بسیجی و ایثار و شهادت و هزاران مورد از این دست را داشتند. با این همراهان نمی توان ادعای خط امام (ره) کرد.
3- اگر برپایی نام و یاد امام زمان(عج) استفاده ابزاری از دین است ، استفاده از عنوان سادات چیست؟
4- آقای موسوی قبل از این انتخابات ما حساب دیگری روی شما باز می کردیم اما شما چهره واقعی خود را نشان دادید.
5- آقای موسوی ، به سخنان خود خوب دقت کنید، آیا این همه حملات شما واطرافیانتان به رئیس جمهور این مملکت و نسبت دادن انواع و اقسام توهینها و ناسزاها توسل به هر وسیله ای برای رسیدن به قدرت نیست؟
6- آقای موسوی همه خوب می دانند که شما به دستور وارد این کارزار شدید وگرنه خود چیزی برای ارائه ندارید. این مطلب از برنامه هایتان پیداست.
7- آقای موسوی شفاف نکردن موضعها و یکی به نعل و یکی به میخ زدن برای به دست آوردن رای همه اقشار مردم چه مذهبی ها و چه اصلاح طلبها و چه مخالفان نظام و براندازها آیا مصداق بی صداقتی و دروغ نیست؟
8- آقای موسوی در دنیای امروز آیا صحبت از نداشتن رسانه قابل قبول است؟ در حالیکه حتی بچه مدرسه ای ها هم با ایجاد وبلاگ و سایت برای خود رسانه ای دارند.
9- آقای موسوی آیا عبارت خودی و غیر خودی از رهبر عزیزمان نیست؟آیا عبارت نااهلان و نامحرمان انقلاب از امام خمینی(ره) نیست؟ چرا آنرا به آقای احمدی نژاد نسبت می دهید؟
10- آقای موسوی اگر سیب زمینیها در انبارها می گندید بهتر نبود؟ حتما از نظر شما بهتر از تقسیم آن بین افراد نیازمند بود.
11- آقای موسوی متاسفم برای شما که هنوز متوجه نشده اید که حمایت از فلسطین نقطه قوت ما در برابر ابرقدرتهاست.
12- آقای موسوی دریوزگی اروپاییان افتخار نیست، افتخار حمایت از پابرهنگان و مظلومان عالم است.
13- اقای موسوی جرم پیامبران حمایت و طرفداری از همین ستمدیدگان و عدم سازش با سرکشان بود.
14- آقای موسوی آیا تحقیر چند صدساله نیمی از مردم دنیا توسط انگلیسیها را در تاریخ نخوانده اید که اینگونه از تحقیرشان در ماجرای دستگیری ملوانان انگلیسی شاکی هستید؟
15- آقای موسوی عمق استراتژیک انقلاب قلوب ملتهای ستمدیده است نه کاخهای زورمداران متکبر غربی.
16- آقای موسوی شما حامی مستضعفان هستید یا مفسدان اقتصادی؟ کمک و رسیدگی به مستضعفان و نداران جامعه اقتصادی صدقه ای است و پر کردن جیب مفسدان، اقتصادعلمی؟ ما به اقتصاد علوی(یا به قول شما صدقه ای ) افتخار می کنیم و از اقتصاد غربی بیزاری می جوییم.
17- آقای موسوی با این رنگ بازی ها به کجا می خواهید برسید؟ این موج سبز شما، همه را به یاد انقلابهای مخملین می اندازد. اینگونه سابقه خود را خراب نکنید.
بنده همت آنم که زیر چرخ کبود از هرچه رنگ تعلق پذیرد ازاد است
18- آقای موسوی هنگامیکه زن شما که خودش و عکسش همه جا پر است و حتی عکسهای خصوصی اش تکثیر می شود غیرت شما کجاست در حالیکه رئیس جمهور پرونده ای با عکسی 3 X 4 که به هیچ وجه مشخص نبود را توهین به خود می دانید؟
19- آقای موسوی وقتی که امام(ره) انقلاب، رهبر، ولایت فقیه ، جمهوری اسلامی ، دین، مقدسات شیعه، ائمه را با سخیف ترین عبارات نام می بردند، و در صدد حذف آنها بودند کارد به استخوانتان نرسید، ولی با وجود دولت ولایت مدار کارد به استخوانتان رسید؟ عجبا از ادعای انقلابی بودنتان؟!!!!!
20- گرفتن خانه 70برابر زیر قیمت، بی قانونیهای تحصیلی همسرتان و .... عدالت و عدم تبعیض است؟
21- چه کسی است که مفسده های فراوان کشیده شدن پا ی زنان در جامعه به هر شکل ممکن و با الگوهای غربی در جامعه ما بی خبر باشد؟ و شما داد از عدم حضور زنان در جامعه سر می دهید؟ ما که د رمحل کار خود به مشکلات ناشی از مدیریت زنان واقفیم.
22- آقای موسوی دوران 8ساله اصلاحات با آن همه مشکلات امنیت برقرار بود و امروز خیر؟
23- آقای موسوی محور شرارت بودن تهدید است یا درخواست کمک آمریکا از ایران برای حل مناقشات جهانی؟
24- آقای موسوی شما و همپالگیهایتان کوچکتر از آنی هستید که به مخیلیتان فکر مدیریت جهانی را بپرورانید.
25- آقای موسوی دیکتاتوری لایق حامیان شماست. آیا شما با آن سابقه ی خود وجوهی از دیکتاتوری را نمایش نداده اید.
26- آقای موسوی ادب مرد به از دولت اوست ، شما و همراهانتان که در این چند ماهه الحق بسیار جانب ادب نگه داشتید.
27- آقای موسوی همه دروغ می گویند، شما که راست می گویید.
28- آقای موسوی از مستقل بودن خود حرف نزنید که نه تنها کسی باور نمی کند بلکه لطیفه سال می شود.
29- آقای موسوی سیاه نمایی این دولت آیا بازی با حیثیت نظام نیست؟
30- آقای موسوی کمی تاریخ معاصر ایران را بخوانید که به چه میزان ملت از سیاست تنش زدایی با اروپاییان بخصوص روس و انگلیس متضرر شد و تحقیر آن سالها تا قرنها بر تاریخ ایران سایه می افکند. آقای موسوی روابط دوستانه با غربیان مو بور برای ما امنیت نمی آورد. امنیت ما در خون شهدا و ایمان ملت است.
31- آقای موسوی که ما را به یاد یار مهربان می اندازی؟!!!!! همان یار مهربان چه قدر به سیاست تنش زدایی اعتقاد داشت. اگر او به این سیاست معتقد بود که تو الان در این جایگاه برای مردم جولان نمی دادی.
32- آقای موسوی نامه های بی پاسخ مسلم بهتر است از دریوزگی بر در کاخهای ویران غرب. آنها اگر جواب ندادند از سر عجز بود نه غرور.
33- آقای موسوی وقتی بچه بودیم هنگامی که بازی شطرنج یا منچ می کردیم زمانی که بازی به نفع ما پیش نمی رفت گاهی با برهم زدن صحنه بازی همه چیز را برای شروع مجدد بازی و فرار از شکست فراهم می کردیم، نکند شما هم چنین قصدی را دارید؟
34- آقای موسوی نکند مسلمان نیستید و یا سخنان پیامبر را قبول ندارید وقتی از کمک ویاری به درخواست یاری مسلمانان یاد می کند. چرا حمایت از مظلومان فلسطین را نفی می کنید؟
35- آقای موسوی امام فرمودند که اگر روزی دشمن از شما تعریف کرد در خود شک کنید. چگونه است که اکنون دشمنان آرزوی ریاست شما را دارند؟
کلمات کلیدی:
طلحه و زبیرها
تاریخ همیشه پندآموز و الهام دهنده است، و برای ما مسلمانان تاریخ اسلام از این لحاظ اهمیت ویژه ای پیدا می کند. از نکات برجسته تاریخ اسلام و تشیع، وجود طلحه و زبیرهاست. طلحه و زبیر دو تن از اصحاب نزدیک حضرت پیامبر (ص) بودند و حتی زبیر آنقدر در راه اسلام مجاهدت کرد که سیف الاسلام لقب گرفت. در کنار این مسئله زبیر از دوستان نزدیک حضرت علی(ع) هم بود که در زمانی که مدینه برای خلافت ابوبکر هم داستان شده و به خانه علی(ع) و فاطمه(س) حمله کردند، زبیر در آن خانه و برای حامیت از ایشان شمشیر برکشید. اما همین زبیر کارش به جایی می رسد که در جنگ جمل رو در روی امام (ع) می ایستد. براستی چه چیز موجب این تغییر رفتار طی سالیان متمادی گردید. نه تنها طلحه و زبیر بلکه بسیاری از اصحاب پیامبر (ص) و مجاهدان اسلام وقتی درهای کشورهای ثروتمند به لطف خدا به رویشان گشوده شد و ثروت بی حسابی وارد دنیای اسلام گردید و با سیاستهای نادرست اقتصادی خلفای دوم و سوم طبقه ای ثروتمند را تشکیل دادند. این مسلمانان پیشتاز و مجاهد به تدریج با شدن دارائیهایشان نه تنها در داخل کوفه بلکه در کشورهای دیگر، از نیت خالص و جهادشان در راه خدا کم می شد. کار به جایی رسید که دیگر جهاد با کفار با هدف گسترش دین خدا انجام نمی گرفت بلکه لا اقل عده ی زیادی برای به دست آوردن غنیمت و ثروت وارد این معرکه می شدند. همین عوض شدن ارزشهای اسلامی و الهی با ارزشهای دنیوی و مادی بود که این طبقه مرفه را تشکیل داد. در کنار این طبقه مرفه هم البته طبقات فقر و فرودست ایجاد شدند که بیشتر از موالی و نو مسلمانان بودند. این شکاف در دوران امویان و با سیاستهای ضد اسلامی و تبعیض آمیز آنان بسیار گسترش یافت به طوری که می توان از دلایل سقوط این دولت را همین تبعیضها بین عرب و غیرعرب دانست.
انقلاب ما هم همانند دیگر انقلابها و حرکتهای اجتماعی خود را با این خطر بزرگ طلحه و زبیرها مواجه می بیند. همانگونه که متاسفانه طی سالهای پس از انقلاب و به خصوص پس از پایان دوران دفاع مقدس، و با شروع سازندگی این خطر هر چه بیشتر جامعه ما را تهدید کرد. اما در کنار این خطر بالقوه نباید از سیاستهای طرفدار سرمایه داری در درون دولتهای سازندگی و اصلاحات غافل بود. این سیاست که سیاستی مخالف با آموزه های اسلام و اهداف انقلاب بود وجود این طبقه مرفه را تقویت کرد. باید دانست که همین طبقه موجبات شکست سپاه حضرت علی (ع) در جنگ صفین و تحمیل صلح به امام حسن(ع) و همچنین بروز واقعه کربلا را محیا کردند.
امروز پاشنه آشیل یا به عبارت دیگر نقطه ای که می تواند به انقلاب آسیب وارد سازد همین موضوع است. شاید برخی دشمنان هم درک کرده باشند که راه شکست انقلاب نه حمله نظامی و نه تحریمهای جورواجور است، بلکه تنها راه شکست این انقلاب گسترش ارزشهای سرمایه داری و با ایجاد طبقات مرفه ، گسترش فاصله طبقات محروم و مرفه و در نتیجه گسترش بی عدالتی است. ما نباید از طلحه و زبیرهای انقلاب غافل شویم . باید جلوی این طبقه را گرفت و با بی عدالتی مبارزه کرد. اما ابتدا باید تفکر و ارزش های سرمایه داری که لازمه ی آن مصرف گرایی و اسراف و تبذیر است تغییر دهیم.
به نام خدا
کتاب فرزند ملت برای موبایل را از وبلاگ دوستم آقای خدادوست قرار دادم. امیدوارم مفیدباشد
کتاب -فرزند ملت- برای موبایل (فورمت جار) را از لینک زیر دانلود کنید:
http://www.uplod.ir/download.php?file=165589
این کتاب در مورد خاطرات اطرافیان دکتر احمدی نژاد از ایشان است. خیلی جالب است. بنده برای موبایل آماده کرده و آپلود کرده ام.
اصل متن کتاب به فورمت HTML را در این آدرس بیابید:
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=27847
کلمات کلیدی:
به نام خدا
دوران هشت ساله اصلاحات و البته دوره و البته دوره سازندگی دوران سیاست تنش زدایی نام داشت. نتایج این سیاست تنش زدایی برای کشور ما چه بود؟ چه چیزهایی به ارمغان آورد. آیا در این هشت سال که برخی دولتمردان حتی به التماس ودریوزگی غرب هم افتاده بودند، توانستند یک هواپیمای مسافربری بخرند؟! آیا این دوران هشت ساله تنش زدایی توانست حقوق هسته ای ما را حفظ کند؟! آیا حتی از ساخت و پرتاب ماهواره هم پشیمان نشدیم و به بهانه هزینه آنرا رها نکردیم؟! آیا تحدیدها علیه ما کم شد؟! مگر در همان دوران نبود که جناب بوش هوس حمله به ایران پس ازافغانستان و عراق را داشت و اگر نبود مشکلاتشان در این دو کشور این کار را هم کرده بودند. گرچه ابتدا از سخنان اصلاحاتی این قشر من هم ابتدا فریب خوردم اما به زودی مشخص شد که این اصلاحات نهایتی نخواهد داشت مگر نابودی انقلاب و جمهوری اسلامی. اما ببینید سیاست رئیس دوران سازندگی را که در دوران ریاستش کسی جرات نقد نداشت، پس از او عده ای با تخریب بسیار چهره ی جناب ایشان وارد میدان شدند و بیشترین رای را هم با همین تخریب کسب کردند و در انتخابات سال 84 هم با همین شیوه قصد رای آوردن داشتند که دیگر دستشان برای ملت رو شده بود. اما پس از آن این دو رفیق گرمابه و گلستان شدند. چرا ؟ برای اینکه آن تخریب هم یک سیاه بازی بیشتر نبود برای کسب رای.
اما در دوران ریاست یک بسیجی کاری و مخلص، وضعیت ما چگونه است؟ انرژی هسته ای که روزی باید مدارس و دانشگاه های مرتبط با آنرا هم تعطیل می کریدم، امروز کامل در دست ماست. تهدید ها گرچه هنوز هم باقی است اما در حد حرفهای مفت بیشتر نیست. غرب از گفتگوی انتقادی یک طرفه که ما از پیش محکوم بودیم به یک گفتگوی چندجانبه پایاپی و هم سطح رسیده است. ما به انرژی هسته ای و به پرتاب ماهواره رسیدیم بدون اینکه حتی خونی از دماغ کسی در این رابطه ریخته شود. این است سیاست اقتدار گرایی. آیا اگر ما در راه خدا استقامت کنیم و از تهدیدها نهراسیم و حتی تا پای شهادت بایستیم خداوند با کمترین هزینه درهای فتح و پیروزی را بر روی ما نمی گشاید؟ آیا فتح مکه بدون جنگ نتیجه استقامت و شهادت طلبی مسلمانان در سالهای گذشته نبود؟ در راه برپایی حکومت اسلامی در مدینه النبی چند نفر به شهادت رسیدند؟ آیا هیچ حکومتی با این تعداد تلفات در تاریخ توانسته به قدرت برسد حتی در دوران به اصطلاح مدرن بشر امروز؟ آیا انقلاب با در برابر با دیگر انقلابات کمترین هزینه های ممکنه را نپرداخت؟ آیا هزینه های ما در انقلاب بیشتر بود یا در دوران اشغال در طی جنگ جهانی دوم توسط بیگانگان؟
غربیان که می گویند ما به شما سوخت می دهیم دروغی بیش نیست و این اثبات شده است، آنها اگر قرار بود به ما چیزی بدهند چرا هواپیما که خیر حتی قطعات هواپیماهای مسافربری هم نمی دهند؟ چرا به ما داروهای نایاب را نمی دهند؟ چرا به محصولات زیستی نمی دهند؟ اینها که با جان انسانها در ارتباط است.
اعتبار ایران در جهان امروزه بیشتر است یا روزی که حتی فلسطینیها هم به ما در سیاست دوم خردادی خرده می گرفتند. خدا را بارها شکر می کنم که فتنه ی دوم خرداد از سر ما برداشته شد. گرچه این هم نعمتی بود تا عده ای چهره ی خود را بی پرده بنمایانند. و البته چهره دیگران هم در سوم تیر 84 و پس از آن مشخص شد. عده ای که با ظاهر اصولگرایی به میدان آمدند اما روی طلحه و زبیرها را سفید کردند. جامعه ما باید به طلحه و زبیرها بسیار توجه داشته باشند که موجب و باعث شکست جبهه حق همین ها هستند. و همین ها هستند که در نهایت کار را به دست امویان و یزیدیان می سپارند تا حسین(ع) را سرببرند. بریدن سر حسین(ع) یعنی بریدن سر علی(ع) و بریدن سر علی(ع) یعنی بریدن سر عدالت، انسانیت، آزادگی، شهامت و شهادت و تمام فضایل انسانی.
کلمات کلیدی: تنش زدایی
به نام خدا
کسانی که به بازهای رایانه ای علاقمندند شاید بدانند که این بازیها هیچ کدام خنثی ساخته نمی شوند و همگی در پی القای اهداف سازندگان خود در بین جوانان جهان می باشند. البته کم نیستند بازیهایی که با اهداف ضد اسلامی و ضد شیعی ساخته می شوند و شاید در گوشه و کنار از آنها چیزهایی شنیده باشید. اما در اینجا ما به بازی فوتبال فیفا می پردازیم. شاید بگویید این دیگر یک ورزش است و همه چیزش مشخص دیگر چه سیاست ضد دینی و یا ضد ایرانی می تواند داشته باشد؟ اما من فقط یک نمونه کوچک به شما نشان می دهم. در بازی فیفا 2006 اگر بازی کرده باشید قبل از انجام بازی یک جمله حاوی اطلاعاتی عمومی در مورد کشوری که در حال بازی هستید می دهد. اما به این اطلاعات فقط در دو مورد توجه کنید، یکی در مورد ایران و دیگری در مورد اسرائیل.
ایران:
دو جمله برای کشورمان ایران در نظر گرفته شده است:
اول در رابطه با افزایش جمعیت ایران در سی سال گذشته ی آن
دوم در مورد پیروزی ایران در برابر آمریکا.
پیروزی 2بر1 بر آمریکا
اما در مورد اسرائیل که هیچ افتخار فوتبالی در دنیا ندارد:
اول در مورد بالاترین درصد تحصیل کردگان دانشگاهی این کشور در دنیا
دوم در مورد پیشرفت پیشرفتهای نکنولوژی در این کشور
Both the cell/mobile phone and voice next technology/ were developed in
آیا به نظر شما این اطلاعات بی هدف داده شده است. آیا کشور ما هیچ افتخار علمی در طول تاریخ نداشته است. آیا هیچ اطلاعاتی با ارزشتر از افزایش جمعیت در کشور ما برای جوانان دیگر کشورها وجود ندارد؟ این است غرض ورزی تولید کنندگان این محصولات. نگوییم که این فقط بازی است.
کلمات کلیدی: بازی
به نام خدا
بدیهی است اگر تز حضرت یوسف را که شامل 1- ذخیره سازی، 2-مصرف در حدنیاز،3- فروش اضافه تولید، می باشد در سالهای غیر قحطی در نظر بگیریم و هر سال به این نحو عمل شود میزان تولید تا چه حد بالا می رود و ثروت ملی چه اندازه رو به افزایش می نهد. »
منبع: تاریخ در قرآن- دکتر عزت الله رادمنش، ص 164
همانطور که در بالا آمده است اصلاح الگوی مصرف که امسال رهبر انقلاب فرمودند برای جامعه می تواند از یک امر ضروری تا یک امر حیاتی اهمیت داشته باشد. به نظ من این امر در کشور ما اگر تاکنون ضروری بوده از این به بعد یک امر حیاتی است. چرا که میزان مصرف در کشور ما به حد بسیار وشحتانکی در برخی مارد بالاست که اگر در این موارد همانند بنزین اصلاحی صورت نگیر ممکن است کشور را دچار بحران کند والبته خانواده ها هم از این مشکلات مصون نمی مانند.
کلمات کلیدی:
به نام خدا
سخنی با حاج سید احمد
سلام بر تو حاج سید احمد خمینی
سلام بر تو که زود رفتی و طاقت دوری از امام خود را نداشتی. اما چگونه رفتی؟ وقتی خدمت امام رسیدی از ملت چه گفتی؟ از انقلاب چه گفتی؟ به شهدا چه گفتی؟ آیا گفتی که امانتدار خوبی بودیم؟ نه که نبودیم، اگر بودیم انقلاب به دست نا اهلان و نامحرمان نمی افتاد. آیا گفتی که پس از او کسانی عهده دار این انقلاب شدند که مهمترین افتخارشان مدارک تحصیلی از دانشگاه های اروپایی و آمریکایی بود. آیا نگفتی دریغ از زمانی که مدرک دکترا دانشگاه های بزرگ دنیا زیر پای رزمندگان بود؟ آیا نگفتی دریغ از چمران ها که این کاغذپاره ها فریبشان نداد و مدرکی بس والاتر را جستجو می کردند؟ آیا نگفتی که مدیران ما تعهد را فدای تخصص ناقصشان کردند، و اکنون هم تعهد را به تمسخر گرفته و هر که دارای تعهد باشد فاقد تخصص می خوانند؟ آیا نگفتی که اینان تخصص را فقط در دانشگاه های غربی می جویند و تعهد را در تاریخ؟ ایا نگفتی دریغ از روزگاری که جهاد مردم را به هم نزدیک کرده بود؟ دریغ از روزگاری که با وجود شما کسی یارای تمسخر دین را نداشت و اکنون امثال سروش ها و آغاجری ها زبان بازکرده و اد بد ( اولین کلمات گنگ کودکانه) می کنند.
حاج احمد آقا به شهدا گفتی چگونه پا روی خون شما گذاشتند و ترسوهای جنگ گریز را مسلط بر امور مردم کردند؟ ایا نگفتی چه کسانی بسیج را گروه فشار خواندند ؟ آیا نگفتی که سپاه را تا حدی تضعیف کردند؟ آیا نگفتی با تعبیر درجات کیلویی پاسداران را تخطئه کردند؟ آن هم چه کسانی؟ آنهاییکه حتی یک روز هم پشت خط مقدم نبودند و به هر ترتیب حتی با تغییر قانون سعی در خلاصی فرزندان دلبندشان از سربازی داشتند. آیا نگفتی که چگونه بی حجابی را ترویج کردند؟ آیا نگفتی که ارتباط با آمریکا شاخصی برای رای در انتخابات شد؟ آیا نگفتی که عده ای چگونه خود را پدر مردم می خوانند، کسانی که در حضور بزرگان انقلاب محلی از اعراب نداشتند؟ ایا نگفتی که کار را به جایی رساندند که خود را آماده خواندن فاتحه(اگر بلد بودند) بر انقلاب می کردند؟
کاش می گفتی که چگونه رهبری در تنها گذاشتند و هر چه کم کاری و ظلم وستم که روا داشتند به حساب نظام و رهبری نوشتند. کاش می گفتی که چگونه با نام انقلاب بر آرمانها انقلاب پشت پا زدند و بعد گفتند که انقلابی بودن یعنی این. کاش می گفتی که دوران خمینی را گذشته خواندند و دشمنان را آماده جشن بر روی جسد انقلاب می کدند. کاش می گفتی که انقلابی گری را مربوط به دهه 50 و 60 خواندند و چگونه خود را آماده تسلیم به دشمنان می کردند؟ کاش می گفتی که جلسات گفتگوها با غرب راه انداختند تا به حل مشکلات بپردازند. کاش می گفتی که حکم ارتداد و قتل سلمان رشدی را اشتباه و قابل برگشت برشمردند تا بلکه دل غربیان چشم آبی را به دست آورند. کاش می گفتی که چگونه حکم مراجع بین المللی و حقوق بشر بر حکم خدا ارجحیت یافت. کاش می گفتی که اگر نبودند رهبری و خانوده های شهدا آنها تا مرز مرگ خدا هم پیش می رفتند. کاش می گفتی چگونه با همکاری دشمنان هر روز دنبال توطئه و دسیسه ای بودند تا به انقلاب ضربه بزنند.
اما حاج احمد آقا ، زود رفتی تا نبینی که امام را در جماران و بهشت زهرا موزه کردند تا خود به مطامع دون دنیوی خود دست یابند. رفتی و ندیدی که چگونه بر هر آنچه بوی انقلاب و اسلامی داشت تاختند. رفتی ندیدی که چگونه تسخیر لانه جاسوسی را اشتباه خواندند. رفتی وندیدی که ولایت فقیه را دیکتاتوری گفتند. رفتی و ندیدی چگونه خود را قیم امت پنداشتند و مردم را برای همیشه مدیون خود. رفتی و ندیدی که برای نابودی شورای نگهبان نقشه ها کشیدند. رفتی و ندیدی که تنها خون گرم شهدا بود که انقلاب را نگه داشت. رفتی و ندیدی که ...
بگذریم که در دل بسیار است. اما بگویم که رفتی و ندیدی دوباره شعارهای انقلاب و امام خمینی زنده شد. دوباره یک بسیجی و فدایی رهبر وارد عرصه شد و جلوی مسیر نادرست را گرفت. او سنگری شد برای رهبری و ولایت فقیه. رفتی و ندیدی دوباره نام خمینی در دنیا زنده شد و جمهوری اسلامی نامی پرآوازه در دنیا گشت. گرچه برخی لسیدن ته مانده کاسه های اروپاییان را برای خود افتخار می دانند اما اکنون افتخار دولت همانند پیامبران همراهی و یاری مستضعفان و پابرهنگان عالم است. عجیب نیست که روابط دولت با کشورهای مستضعف آفریقایی و آمریکای لاتین را اینگونه به تمسخر می گیرند در حالیکه روزگاری هم گذشته است که پیامبران را به علت حمایت از افراد ضعیف و فقیر شماتت می کردند، اما این همان مرام خمینی است.
حاج احمد آقا دعا کن برای موفقیت این دولت مادامی که بر راه حق و عدالت گام بر می دارد.
کلمات کلیدی:
ما هستیم
این روزها برخی در و دیوار شهر شاهد شعاری است ، برگرفته از ماهواره های مخالفین انقلاب اسلامی. شعار ما هستیم. این هم شعاری است در ادامه بقیه ی کارها و تلاشهای این گروهها برای نفوذ در صف ملت و ضربه زدن به جمهوری اسلامی. گرچه در داخل هم برخی با قدرناشناسی از این نعمت جمهوری اسلامی به پراکندن این شعارها همت می گمارند. این شعار جدید گرچه چندان از چند و چون آن آگاه نیستم اما چند مطلب را باید جهت آن متذکر شوم:
اول- اینکه هست فقط خداست و بقیه عدمانی اند اندر عدم اندر عدم. وجود و هست فقط اوست ما همه از اوست که موجودیم. این لطف اوست که مخلوقات را خلق کرده نه لزوم حقیقی وجود. یعنی ما واجب الوجود نیستیم که می بایست باشیم. ما ممکن الوجودایم و موجودیت و هست ما بسته به ارداه اوست نه حقیقت مستقل و اجباری.
دوم – اینکه اگر بنا بر بودن و ابراز موجودیت است که البته ما هم هستیم اما ما ابراز وجودمان بر تمام دنیا آشکار است. همه می دانند که ما هستیم با ولایت تا شهادت. ما هم اینجا در کشور بیدار و هوشیار مدافع انقلاب و جمهوری اسلامی و لایت فقیه هستیم تا مرز شهادت. این دشمنان ذلیل و حقیر هم بهتر است به فکر فروش میوه و سبزی جهت گزران زندگی روزمره خود باشند. ما ملت ایران برای دفاع از ارزشهای اسلامی تا آخر خواهیم ایستاد حتی اگر تمام ما را تکه تکه کنند. به دشمنان داخلی هم می گویم که بیایید دست از خیانت به ملت خویش و اسلام بردارید. مشفقانه می گویم بیایی دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد. فریب حیله های غرب را نخورید. غرب در سراشیبی سقوط با سرعت به اسفلی السافلین در حرکت است، دست به دامان او نشوید که شما را هم با خود به قعر خواهد برد.
سوم – اینکه ما ملت ایران تصمیم گرفته ایم این انقلاب را به انقلاب بزرگتر برسانیم، انقلاب حضرت مهدی(عج). در این راه از دادن جان و مال هم نمی هراسیم. دشمنان بدانند که ما در دفاع از ارزشهای خود استواریم و هیچگونه خیال تعدی به این ارزشها را در سر خود نپرورانند. دوستان هم بدانند که باید از تاریخ عبرت گرفت، هرگاه ملتی دست از ارزشهای خود برداشت و اسیر دنیاطلبی گشت ، این ملت ذلیل شد. اگر بر حکومت حق گردن ننهیم ، باطل ما به زور و با خفت و خواری و پستی در زیر پای خود له خواهد کرد. این درس تاریخ است. دوستان طرفدار غرب کمی تامل کنید غرب برای جهان سوم چیزی جز نکبت نیاورده. چندصدسال استعمار و بردگی ممالک دیگر، جنگهای خونین، غارت ثروتهای ملل، تحقیر و وحشی خواندن دیگران، نابودی ارزشهای اسلامی، تجاوز به ناموس مردم، عقب نگه داشتن عمدی علمی و فنی و سپس القای بینش خودکم بینی و ناتوانی در برابر غرب و هزاران دست آورد غرب برای ملتها. این تمدن دشمن انسانیت و ازادی است، دشمن پیشرفت ملتهای دیگر، دشمن دینداری و خداپرستی، دشمن مردم است. فریب شعارهای زیبا را نخورید که حرف باد هواست.
چهارم- اینکه نمی دانم چرا برخی آنچه خود دارند ز بیگانه تمنا می کنند. چرا برخی اینگونه مبهوت فرهنگ غرب شده اند، گویی تمدن غرب آنها را سحر و جادو کرده است. این پیشرفت علمی و فن آوری ذات تمدن غرب نیست، که هر که پیشرفت خواست باید از آن مسیر برود. این نتیجه بیداری آنها از پیشرفت سرزمینهای اسلامی است. امروز برخی مردم جهان سوم و مسلمانان سعی در غربی کردن همه چیز خود از زبان تا پوشش و رفتار و عقیده دارند، که جلال آل احمد از آن به غرب زدگی یاد کرده است. اینان غافل از این واقعیت تاریخی اند که روزگاری در اروپا پدیده عرب زدگی وجود داشت. یعنی جوانان اروپایی سعی در اسلامی کردن خود حتی در پوشش ظاهری داشتند. تمدن اسلامی برای آنها اعجاب انگیز بود همانند تمدن غرب امروز برای جهان سوم. اما کلیسا برای مبارزه با اسلام به مقابله و راه حل برای این موضوع پرداخت. امروزه از این اتفاقات تاریخی برای ملتهای مسلمان سخنی نمی گویند و ناجوانمردانه آنگونه تبلیغ می کنند که گویی اروپا از ابتدا مهد علم و دانش و پیشتاز بوده و همواره در تاریخ بقیه دنیا جیره خوار آنان بوده اند.
پنجم- اینکه برخی همچنان بر این عقیده اند که دین رسمی و حکومتی مایه فساد شده و دین را نابود می کند و مثال از قرون وسطی و حاکمیت کلیسا می زنند. اینان باز هم فریب تبلیغات غرب علیه کلیسا و دوران قرون وسطی را می خورند. اینان آنقدر توجه ندارند که اسلام با مسیحیت تفاوت بسیار دارد. مسیحیت برای حکومت داری به وجود نیامد و حضرت مسیح هم داعیه تبلیغ جهانی نداشت. حضرت عیسی پیامبر قوم بین اسرائیل بود که این قوم همانند دیگر پیامبرانش با او رفتار کردند، که خواست خدا بر زنده ماندن او قرار گرفت. اما بعدها هرکس چیزی به این دین افزود و انجیلی نگاشت تا اینکه کلیسا به قدرت رسید. کلیسا برای تضمین قدرت خود دست به خرافه و سحر و جادو زد و به شدت با علم آموزی مبارزه کرد و دوران تاریک قرون وسطی را پدید آورد. اما اروپا با آشنا شدن با اسلام پی به اندیشه های تاریک کلیسا برد و به مبارزه با آن پرداخت. کلیسا هم در مواجهه با اسلام و آگاهی از حقایق این دین برای حفظ خود از ابتدا تیغ را از رو بست و با بهانه ها و شیوه های مختلف دست به مبارزه زد. اما عده ای در کشورهای اسلامی حقیقت را فقط در غرب جستجو می کنند. غرب تنها 200 تا 300 سال است که از دنیای اسلام پیشی گرفته و تنها در 100 تا 150 سال اخیر است که با از آن فاصله گرفته و پیشرفت کرده است، اما آنچنان تبلیغ می کند که ما هم ، حقارت خود در برابر آنها به عنوان اصلی همیشگی باور کرده ایم.
ششم- اینکه، درحالیکه دانشمندان غربی از سالها قبل فروپاشی تمدن غرب را نوید داده اند و هر چه پیش می رویم علائم آن بیشتر ظهور می کند، اما هنوز بسیاری در این دیار آنرا باور ندارند و آنچنان با آب و تاب و هیجان از آن صحبت می کنند که گویی در اوج تمدن غرب در مبارزه با حکومت کلیسا بسر می برند. البته همانطور که رهبر انقلاب گفته اند، روشنفکری ما سالها از دنیا عقب است. اما امیدوارم آنها به خود آیند و کمتر آبروی خود را برده زودتر در راه سازندگی کشور و زمینه سازی حکومت حضرت حجت(عج) که حکومت تمام و کمال الله بر انسانهاست کمک کنند.
هفتم- اینکه اگر می بینیم منافقان در جامعه ظهور و بروز دارند نباید شک کرد، بلکه باید امیدوار بود که راه راست و درست را در پیش گرفته ایم. چرا که منافقان در یک حکومت الهی فعالیت می کنند وگرنه یک حکومت دنیوی و جدا از خدا که فقط به حکومت بر مردم به هر قیمتی فکر می کند، که موافق منافقان است و نیازی نیست آنها منافقانه خود را در پس چهره های کذایی پنهان کنند. نمونه بارز این سخن حکومت پس از حضرت رسول(ع) است. در دوران حکومت پیامبر خدا حضرت محمد(ص) منافقان به شدت فعال بودند و خدا هم در قرآن اشاره های فراوانی به آنان کرده است و پیامبر هم با وجود شناختن آنها ، خون دلهای فراوان از جانب ایشان خورد. اما پس از رحلت او درست در زمان تشکیل حکومت خلفا همین منافقان که برخی چهره های شناخته شده ای بودند ناگهان تغییر مسیر داده و وارد جرگه اسلام شدند و به مناصب بالایی رسیدند. چرا اینگونه شد؟ چون که این حکومت دیگر حکومت خداوند نبود بلکه حکومتی بود انسانی بر اساس رسوم جاهلیت و تنها انگیزه حکومت خود حکومت کردن بود و لاغیر. منافقان هم در این بین دیگری نیازی به اظهار نفاق نداشتند چون دیگر ملاک و ارزش دشتگاه حاکم بر جامعه ارزشهای اسلامی و الهی نبود تا آنها برای همرنگ شدن با آنها دست به نفاق بزنند. پس اگر ما در جامعه حضور پر رنگ نفاق را میبینیم بدانیم که هنوز ارزشهای حاکم بر جامعه ارزشهای اسلامی است و اگر روزی نشانی از نفاق نیافتیم باید بر نابودی ارزشهای تاسف بخوریم.
هشتم- اینکه متعجبم از برخی به خصوص قشر تحصیلکرده پر مدعا که ادعای ارزشهای ایرانی حتی ترجیح بر ارزشهای اسلامی دارند اما درست همین آدمهای پرمدعا که با چشم تحقیر به ارزشهای اسلامی نگاه می کنند به وفور فرهنگ غربی از سر و رویشان هویداست. اینان همانند آن رضاه شاه مخلوع اند که ادعای ایرانی کردن ارزشها را داشت اما در اصل فرهنگ غربی را ترویج می کرد. این گروه در مقابل زبان عربی ایرانی اصیل و با اصل و نسب دو آتیشه می شون و همان حال سخنانشان سرشار از اصطلاحات غیر ضروری غربی برای به رخ کشیدن خود است. متاسفم برای این قشر پر مدعا به خصوص تحصیلکرده که تکلیف خود را با ایران و فرهنگ غرب روشن نکرده اند ولی همچنان پرمدعا و ریاکارانه و درغگویانه به دفاع از ارزشهای ایران باستان می پردازند. در نفاع از فیلم 300 گریبان چاک می کنند ولی در دفاع از فیلم کشتی گیر که توهین آشکار به جمهوری اسلامی و مقدسات آن است، صم بکم عمی فهم لا یعقلون اند.
والسلام
کلمات کلیدی: ما هستیم