سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گفتگو با دانشمندان، مایه بهره مندی ازایشان و به دست آوردن فضیلتهای آنان است . [امام علی علیه السلام]
در ساحت اندیشه
 
به یاد شهدا نشستیم

به نام خدا

وحید جلیلی سردبیر مجله راه مقاله ای نوشته است بخوانیدش :

*تلاش کردند تا به قول خودشان، ارزش‌های دفاع مقدس را تبیین کنند؛ «نشستیم» و دل سپردیم.
تلاش کردند تا به قول خودشان، دستاورد‌های دفاع مقدس را تشریح کنند؛ «نشستیم» و گوش کردیم. انگشت‌هایشان را تا آنجا که می‌توانستند بازکردند و افتخار کردند که خاک ایران را حتی به اندازه‌ی یک وجب هم از دست نداده‌اند؛ «نشستیم» و نگاه کردیم.
ما « نشسته » بودیم و ارزش‌های دفاع مقدس در حال تثبیت و تبیین و تحقیق و تشریح و ترویج و تبلیغ بودند. ما «نشسته» بودیم و خیلی‌ها دوست داشتند که ما بنشینیم و به خاطرات گوش کنیم.«بنشینیم» و از روی مین رفتن‌های داوطلبانه، از نماز شب‌های زیر نور منور، از وصیت نامه نوشتن‌های کنار اروند، از به خط زدن و به خدا رسیدن، از یخ زدن روی قله‌ی ماووت، از سوختن در سه راه شهادت، از قطعه قطعه شدن پشت خاکریز و.... و.... بشنویم.
«نشستن» و شنیدن، کارمان شده بود و چه شیرین هم بود و چه حالی داشت! درست مثل نشستن در خیمه‌های عزاداری و شنیدن مصائب و فضائل اهل البیت(ع).
ثمره جهاد نسل ایستاده‌ی فریادگر، شده بود نسل نشسته‌ی یادآور.
و در تمام آن سالها که ما داشتیم عکس حاج همت و متوسلیان و بروجردی و باکری و خرازی را پشت کلاسورهایمان یا روی کمدهایمان می‌چسباندیم و صبح‌های سه شنبه می‌رفتیم«زیارت عاشورا با ساندیس»، یک نفر داشت فریاد می‌زد:« بسیجی باید در وسط میدان باشد تا فضیلت‌های اصلی انقلاب زنده بماند.»

وسط میدان ما شده بود کنج عافیتی که با یاد شهدا تزیین شده بود و عکس‌هایشان و خاطراتشان و روز به روز هم خاطرات لطیفتر و لطیف تر می‌شد. اینکه چه طور عاشق می‌شدند، چطور خواستگاری می‌کردند، چطور دل خانم‌هایشان را به دست می‌آوردند، چطور به نوزادانشان نگاه می‌کردند، چطور شوخی می‌کردند و....
عجب شهدای نازنین بی‌آزاری. شهیدانی که حتی شهرام جزایری هم حاضر بود زکات اختلاس‌هایش را بدهد تا برایشان کنگره‌ی بزرگداشت برگزار شود.
کارمان شده بود یاد شهدایی که به«نشستن» فرا می‌خوانند و گریستن و حال، و نه به قیام و مبارزه و قیل و قال. شهدای نازنین، شهدایی که می‌شود برچسبشان را چسباند به داشبورد زانتیا و گازداد تا جمکران!

تا آنجا که یادم می‌آید، شهدا این قدرها هم که حالا می‌گویند نازنین نبودند . همیشه هم لبخند روی لبشان نبود. آن قدر مست خدا نبودند که فقر و فساد و تبیض از یادشان برود و آنچنان از خوف خدا غش نکرده بودند که هیچ خوفی بر دل هیچ کس نیندازند .
تاآنجا که یادم هست - راستی چند هزار سال پیش بود؟ - تجمل پرست‌ها از بسیجی‌ها می‌ترسیدند . مفسد‌ها، مال مردم خورها، رانت خوارها، از بسیجی‌ها می‌ترسیدند. شهدا آدم‌های ترسناکی بودند. باور کنید به خدا، این قدر دوست‌داشتنی بودن هم خوب نیست.
باور کنید به خدا، امام حسین (ع) هم این قدر دوست داشتنی نبود. اگر نمی‌ترسیدند از او ، که قطعه قطعه‌اش نمی کردند و اسب بر پیکرش نمی‌دواندند و آب بر قبرش نمی‌بستند و در «خیمه‌ها» محصورش نمی‌کردند.
به روضه‌اش رسیدیم.
حالا چقدر حال می‌دهد زیارت خواندن برای شهدایی که بعد از رفتن هم شبیه شده‌اند به عشقشان، به حسین(ع)  السلام علیکم یا اولیاءالله.و احبائه، السلام علیکم یا اصفیاءالله و اودّائه.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 87/9/4:: 10:52 عصر     |     () نظر
 
غیرت دینی و آب معدنی نستله

به نام خدا

DSC00272.jpg-61672

چندسالی است که برخی از بروبچه های دنیای اینترنت و همچنین برخی جوانان دلسوز انقلاب از ورود کالاهای اسرائیلی و یا حامیان اسرائیل گفته و فریاد برمی آورند ولی گویا این صحبتها نه تنها اثری ندارد بلکه برعکس راه های جدید برای فعالیت اینگونه شرکتها در ایران گشوده می شود. من خود به شخصه با اطلاع از نام این دسته شرکتها که در ایران فعالیت می کنند سعی در عدم استفاده از محصولات ایشان در حد امکان کرده ام و برخی را هم میشناسم که به جد این شیوه را در پیش گرفته اند. اما وقتی از این قضیه برای برخی سخن میگویی با به استهزا گرفتن آن از نبودن دلیل در حمایت این شرکتها از دولت غاصب و تروریست صهیونیست می گویند. آخر همین دولتهای غربی ما را با اتهامهای واهی و بدون دلیل کافی از با بهانه حمایت از تروریسم، سالهاست تحریم کرده اند، آن وقت ما سر در آخور خویش کرده خود را به بی خیالی میزنیم. این رفتار از برخی مدعیان مذهبی بعید است ولی متاسفانه غیرت دینی در میان تفکر روشنفکرانه و یا کاسبکارانه و تجارت و اقتصاد گم شده است.

در ماه های اخیر شاهد ظهور محصول جدیدی از شرکت نستله بودم. آب معدنی نستله از چشمه های آب معدنی ایران.؟!!!!!!!!!!!!

DSC00274.jpg-80317

براستی اینان بر خاک و آب سرزمین ما هم دست اندازی کرده اند تا درآمد حاصله را تبدیل به گلوله هایی برای کشتار کودکان فلسطینی کنند؟ اما وای بر ما با این غیرت دینی. براستی غیرت دینی را کجا باید جست؟ غیرت دینی در زندگی روزمره ما چه جایگاهی دارد؟ ما که مدعی شیعگی هستیم و فریاد یا عباس و یا ابوالفضل مان در ماه محرم بلند است، آیا قدری هم غیرت دینی این بزرگواران در وجود ما وجود دارد؟ اگر داریم و اینجا خرج نمی کنیم برای چه روزی کنار گذاشته ایم؟

غیرت دینی هم چیز خوبی است، اگر قدرش را بدانیم .


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 87/8/18:: 8:39 عصر     |     () نظر
 
دعوت به ...

به نام خدا

دعوت به

ابراهیم حاتمی کیا شما را دعوت می کندبه....

Da-vat-653927.jpg

دعوت آخرین ساخته حاتمی کیا در سال 1387 به واقع بسیارمتفاوت از دیگر کارهای اوست، فیلمی دور از دغدغه های گذشته اش. براستی حاتمی کیا در این فیلم چه چیزی را می خواست نشان دهد؟ از این فیلم ساز مذهبی جبهه رفته این فیلم با برخی صحنه های مستهجن بعید بود صحنه هایی که من در کنار همسرخود در محیط سالن سینما از دیدن آن شرم کردم . آقای حاتمی کیا بدنبال چه بود؟ کار آخر آقای حاتمی کیا در تلویزیون (حلقه سبز)که اتفاقا در ژانری غیر از جنگ بود بسیار مرا جذب کرد و بسیار جذاب ودیدنی بود به خصوص با بازی اقای فرخ نژاد. اما این فیلم....

این فیلم قصه 5 زن و دغدغه هایشان در هنگام بارداری ناخواسته بود که هر کدام خود یا خانواده شان به نحوی غیر منطقی با آن برخورد میکنند.

دو شخص کلیدی در این فیلم مشهود بودند، دکتری خبر خوش فرزنددار شدن می داد ودکتری که عمل سقط انجام می داد. اما سرنوشت گذر دکتر اولی را به مطب دومی می کشاند. در بخش اول بازیگر زن مشهوری که به منظورحفظ موقعیت شغلی اش بر خلاف نظر شوهرش علاقه ای به نگهداری این بچه ندارد و به هر ترتیب تصمیم به سقط آن می گیرد و نزد دکتری می رود که به ظاهر با اجازه دو طرف اقدام به سقط می کند.

در بخش دوم کارگر دوره گردی که زنش با شنیدن مثبت بودن جواب آزمایش تمام غصه های عالم بر سرش خراب می شود ودر مطب دکتر برای سقط جنین به پیرزنی برخورد میکند که حاضر است فرزندش را پس از تولد در ازای مراقبت دردوران بارداری بخرد.

بخش بعدی داستان زنی است مسن که علی رغم شرایط سنی اش باردار می شود و در خانواده خود دچار بحران می شود و به زور دخترانش دعوت به سقط می گردد.

nqcp7a.jpg

دو اپیزود آخر داستان تکراری و دیگر تهوع آور خیانت است که این سالها به طرز مشمئز کننده ای تکراری شده و به سمت و سوی از دست دادن کارکرد خود سوق پیدا کرده است. در تمام این فیلم ها خیانت مردها به بدترین صورت نشان داده می شود؛ مردان هرزه، چشم چران و ظالم و در طرف مقابل زنان همیشه قربانی و معصوم و تحت ظلم. زنی که علی رغم اطلاع از متأهل بودن مرد، خود را به او نزدیک می کند و با او رابطه عاشقانه برقرار می کند هیچ وقت در صف متهمین نیست اما اگر همین مرد از کرده خود پشیمان شود و بخواهد به آغوش خانه خود برگردد مردی ظالم و بی عاطفه معرفی می گردد و این ظالم باید که به سزای عمل خود برسد. اینگونه برخورد با ازدواج مجدد پیامدهای بدی در پی خواهد داشت. توجه داشته باشیم که ائمه ما و بزرگان دین در زمانهای گذشته اغلب دارای چند زن بودند. این برخوردها و تصاویر از ازدواج موقت مردان؛ آگاهانه یا ناآگاهانه چهره ی پیامبر، قرآن و ائمه را خدشه دار و منفور جامعه خودمان و دیگر جوامع می کند. ما که در هوسران نبودن ایشان اطمینان داریم اما آیا همه از علل و شرایط ازدواجهای ایشان مطلع اند؟

مطلب دیگر این است که برخی از این برنامه ها موجب از بین رفتن قبح اینگونه ازدواجها در میان جامعه می شود. اگر قرار است این موضوع به عنوان یک معضل اجتماعی بررسی شود، باید با دقت و وسواس بیشتری آنرا بررسی کرد.

پس از پایان فیلم هنگام خروج از سینما دو دختر پشت سر من می آمدند که شنیدم یکی به دیگری گفت:" این فیلم لج بودن مردان را خیلی قشنگ نشان داد". این آن تصویری است که فیلم دعوت در مخاطب ایجاد می کند.

در این فیلم عمل سقط خیلی پیش پا افتاده و سهل الوصول نشان داده شده است. آیا واقعا نظر جامعه ما نسبت به سقط این است؟ و این دلایل سقط را موجه نشان می دهد؟

در این فیلم تمام ذهنیتی که من از آقای حاتمی کیا داشتم خراب شد. گرچه در برخی فیلمهای قبلی اش نکته هایی منفی نشان داده بود. به نظر من این فیلم در حد و اندازه های او نبود. من منتقد نیستم و نقدهای این فیلم را هم نخوانده ام، اما به عنوان یکی از دوستداران آقای حاتمی کیا و کارهایش انتظاری بیش از این از او داشتم. شاید ایشان با این فیلم می خواستند خود را در ژانرهایی غیر از دفاع مقدس محک بزند. او با مجموعه حلقه سبز از عهده این کار به خوبی برآمده بود، اما در این فیلم او چهره ایی دیگر از خود به نمایش گذاشته بود. این فیلم به حق با دیگر کارهایش متفاوت است. اما آیا این تفاوت لزوما برای او خوب بوده است؟ آقای حاتمی کیا در این فیلم گرفتار افکار فمنیستی شده است. افکاری که مؤید ظلم مردان در طول تاریخ و مظلوم بودن ابدی زنان می باشد. حتی در بخش اول هم که زن علی رغم خواست شوهرش قصد سقط جنین دارد این مرد است که خودخواه و بی منطق جلوه می کند.

براستی آقای حاتمی کیا در این فیلم چه چیزی می خواست بگوید؟ آیا این فیلم برای او گامی به جلو بود؟ آیا این فیلمی بود برای گیشه؟ و یا تکرارموفقیتهای قبلی او به خصوص در فیلم آژانس شیشه ای؟ آیا دوران طلایی فیلمسازی اوبه پایان رسیده است؟ آیا ارزشهایی که در فیلم های قبلی در پی آن بوده رنگ باخته است که دست به ساخت این فیلم با چنین صحنه های و گفتار زشت ودور از شان خودش زده است؟ براستی اقای حاتمی کیا چرا این فیلم را ساخته است؟

1203239801big.jpg

در دنیای سینمای دیگر کشور ها بی عفتی و عریان بودن جزئ لاینفک سینماست اما گرچه در سینما ماهم اوضاع مناسب نیست اما حداقل این بود که در فیلم برخی فیلمسازان به طور ظاهر مرزها وعفتها حفظ می شود اما دریغ از حاتمی کیا واین فیلمش. با این اوضاع سینمای ما علی رغم علاقه زیاد به آن، کسانی را که از ورود فرزندانشان به خصوص دختران به عالم سینما جلو گیری می کنند، حمایت می کنم.

خلاصه آقای حاتمی کیا در این فیلم خودش نبود واگر این مسیر را بخواهد طی کند تبدیل به فیلم سازان سطحی وکلیشه ای وگیشه ای می شود .اقای حاتمی کیا دریغ است که از اصل واصول خود دور شوید؟ شما که خود را ارزشی می دانید و از رهبر برای فیلمهایتان تقاضای درجه می کنید، به خاطر شهدا بیشتر توجه کنید. آیا این فیلم لایغ درجه است آن هم از نوع ارزشی اش.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 87/7/19:: 7:14 صبح     |     () نظر
 
شهیدان غریب

به نام خدا

تصاویری از قطعه شهدا. در اینجا هم برخی مظلومند. برخی که کسی نیست حتی قبرشان را از خاک و خاشاک و گل ژاک کند یا گلدان را آب دهد تا نخشکد. حالا بماند سنگ قبر و جعبه عکس و یادگاری.

[شهید-41472

 

 

 شهید-92981

 

 

 

 

 شهید-73105

 

 

 

شهید-4942

شهدا التماس دعا


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 87/7/2:: 5:8 عصر     |     () نظر
 
فواید دفاع مقدس

به نام خدا

31 شهریور حکومت بعث عراق به رهبری صدام حسین جنگ وسیعی را بر علیه کشور همسایه ی خود که به تازگی با انقلابی تمام ارکانهای حکومتی خود را از نو پی ریزی کرده بود، آغاز کرد. این در حالی بود که همین کشور جزء اولین کشورهایی بود که جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخته بود. همانطور که می دانید یکی از اقدامات اساسی برای تشکیل یک حکومت یا کشور جدید پذیرش و به رسمیت شناخته شدن آن توسط کشورهای دیگر است. اما همین حکومت ریاکار با مساعد دیدن شرایط و با تشویق و ترغیب برخی قدرتها حمله ای سنگین را آغاز کرد.

در پی بازگویی تاریخ نیستم که خود به خوبی می دانید، اما بحث ما بحث تاریخی است که بر سر این ملت گذشته است. ما پس از سالها مبارزه با شاه و سرنگونی رژیم نامشروع(همه ماجرای به قدرت رسیدن رضا شاه و نیرنگهایش در این راه را می دانید) آن درگیر مبارزه با منافقین و شورشهای داخلی بود که تاحدودی در میان هر انقلابی و تغییری طبیعی است، اما در مورد کشور ما با دخالت دشمنان مسیردیگری را در پیش گرفته بود. در این حین است که صدام تجاوزات خود را شروع می کند، آن هم در شرایطی که بنی صدر با رفتارهای خود بر این مشکلات می افزود. آن روزگار، را باید روزگاری سرشار از مظلومیت دانست که مملو بود از رشادتها. جنگ برای کشور ما چه داشت؟ خیلیها به خصوص جوانان این سوال را در ذهن خود دارند، براستی تاریخ در مورد این جنگ چه خواهد گفت؟ ابعاد این جنگ در آینده بیش از امروز روشن می شود، گرچه همان روزهای اول جنگ که ارتش مجهز و قوی بعث عراق که هوس فتح سه روزه خوزستان و سرنگونی یک هفته ای جمهوری اسلامی را داشته و آنرا به اربابان خود قول داده بود، یک ماه پشت دروازه های خرمشهر ماندند. این در حالی است که در آن شرایط دولت بنی صدر از ارسال تجهیزات و تدارکات جنگی به محل درگیری جلوگیری می کرد.

 

اما این جنگ چه داشت؟ اول چیزی که این جنگ به همراه خود داشت، تکامل انسانهایی بود که در آن دوران از خود به خدا و از خاک به افلاک رسیدند. اگر بدانیم که شهادت فوز عظیمی است که نصیب هر کسی نمی شود باور خواهیم کرد که خداوند این دروازه بهشت را به مدت 8 سال برای ملت ما گشود تا هر کس لایقتر بود بیشتر اوج بگیرد؛ همچنان که رفتند آنهائیکه باید می رفتند. شهادت هنر مردان خداست، و مردان خدا وقت را غنیمت می دانند، مردان خدا زیرکند و خوب می دانند که در بازار مکاره دنیا چگونه باید معامله کرد تا همیشه برنده بود. پس از انقلاب سیاسی در 22 بهمن 57 ، ملت و جوانان ما نیاز به انقلابی عظیمتر و امتحانی سختر داشتند، جوانان ماباید در میدان جهاد آزموده می شدند. انقلاب 57 بدون جهاد 59 ابتر می ماند، سخن ما را کسی نمی شنید ، فریاد ما قبل از رسیدن به دنیا در گلو مخشکید و شاید خیلی زودتر آفت دیگر انقلابها ، انقلاب ما را هم فرا می گرفت. آفت بازگشت به قبل و دوری و فراموشی آرمانهای انقلاب. جهاد 59 و 8 سال دفاع از اسلام ناب محمدی و انقلاب اسلامی نه تنها تضمینی برای استمرار این آرمانها در ایران بلکه راهگشایی برای صدور پیام انقلاب ما به تمام دنیا بود. از همین ثمرات سالهای جنگ است که 16 سال پس از آن آرمان عدالت جهانی و حکومت مهدوی سربازان امام زمان(عج) در سالهای دفاع مقدس اکنون در بلندای تریبونها(منبرهای) ساخته وپرداخته دنیای استکبار طنین انداز می شود و سازمان و نظمی که دنیای زر و زور جهانی برای تضمین قدرت خود پی ریخته بود، اکنون هستی و حیثیت خودش را نشانه رفته است.

من در آن سالها کوچکتر از آن بودم که به جنگ بروم و در مرکز کشور شاید قدری هم دور از میدان، اما دیدم و چشیدم طعم تلخ( به مذاق برخی ها) جنگ را.  روزهای دوری پدر از خانه، مجروحیت اقوام، شهادت همسایگان، بمبارنهای شهرهاو.... اما همینطور دیدم صفای بسیجیان، صفای مسجدو... گرچه در آن دروان هم سیاست بازان کم نبودند که از نمد هم کلاهی برای خود بدوزند و مفسدان ریز و درشت اقتصادی که در وانفسای جنگ بار خود ببندند. به هر حال تلخیها دارد، خانه خراب شدنها، کشته شدنها، مجروح شدنها.  در هیچ جنگی حلوا خیرات نمی کنند. جنگ خونریزی دارد، هزینه دارد، معلولیت و مجروحیت دارد. اما آیا می رازید ؟ آیا هزینه های جنگ ما با دست آوردهایش می ارزید؟ چرا نیارزد؟ آیا این توپ و تشرها و اقدامات مذبوحانه و حقیرانه دنیای استکبار و آمریکا و اسرائیل در برابر ایران ناشی از حماسه فرزندان روح الله نیست؟ آیا پیشرفتهای عظیم نظامی حاصل تلاش بچه های خودیافته جنگ نیست؟ آیا عزت امروز ما در حالیکه خفت و ذبونی همسایگانمان را می بینیم از فواید دفاع 8 ساله نیست؟ آیا امنیت مرزهای ما را شهدای دفاع مقدس تأمین نکردند؟ آیا پیروی مبارزان سنی فلسطین از منش و رفتار رزمنده های ما نیست؟ آیا شکست اسرائیل در جنگ 33روزه در حقیقت شکست این رژیم سفاک از رزمنده ها و شهدای سالهای جنگ ما نیست؟ آیا محبوبیت انقلاب ایران در جهان امروز بودن دفاع مقدس حاصل می شد؟ خداوند اگر سختی و شدایدی بر بنده اش وارد کند و بنده با اخلاص و ایمان آنرا تحمل کند بدون شک چیزی که او در برابر صبر بندهاش می دهد بسیار بسیار بیشتر از خواسته و تصور بنده است.

فواید را برشمردم و شاید بسیاری هم از قلم افتاد و به طور حتم فواید بیشماری دیگر هم با گذشت زمان بر ما آشکار خواهد شد، اما هیچکدام قابل مقایسه با فوز عظیم شهادت نیست که البته نصیب همه نشد. اما خداوند حکیم خود میداند که چگونه برای باقی رزمنده ها جبران کند. مسلم بدانید و می دانید که خداوند هرگز بدهکار کسی نخواهد بود. اما حیف از ما که حتی عرصه جانبازی و امتحان جهاد هم برایمان محیا نیست. شاید هم که برای برخی از ما خوب باشد چرا که در آن صورت اگر در این امتحان بازنده شویم ، عذابی سخت را باید انتظار بکشیم. اما خداوندا، تو خود شاهدی که ما فرزندان امروز روح الله همچنان آرزوی شهادت داریم. حداقل آرزویش را که داریم تا وقت عمل چه پیش آید!. خداوندا شهادت در رکاب حجت خود امام زمان ما نصیب ما بگردان.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 87/6/30:: 6:4 عصر     |     () نظر
 
کاش می شد سرنوشت را از سر نوشت

به نام خدا

کاش می شد سرنوشت را از سر نوشت

این جمله ای است که شاید ما بارها آنرا شنیده یا خوانده باشیم به خصوص پشت کامیونها و وانت ها.  آیا می شود سرنوشت را از سرنوشت؟ آیا نوشتن سرنوشت به دست ماست؟ و یا ما می توانیم در نوشتن آن دخالت داشته باشیم و یا آنرا تغییر دهیم؟

آنها که این جمله را می نویسند غافلند از این که نه تنها نوشتن سرنوشت به دست ماست که حتی تغییر دادن آن هم به دست ماست. اما روش و راه آن کمی فرق می کند. درست است که این خداوند است که تقدیر و سرنوشت همه ما را رقم می زند و همه چیز ما به دست اوست، اما او خود در کتابش فرموده که سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه آن قوم خود بخواهند و یا خود در تغییر سرنوشت خود به پا خیزند. اما در امور فردی هم همین گونه است و این ما هستیم که باید با اراده و ایمان قوی به خداوند در جهت اصلاح خود و تقدیر و سرنوشت خود و جامعه خود حرکت راآغاز کنیم. اما چگونه می توانیم سرنوشت خود را تغییر دهیم؟

این هم راه و روشی دارد که باید به آن توجه داشت. باید بدانیم که در این عالم همه کاره خداوند است و بی اراده او برگی بر زمین نمی افتد و حتی ذره الکترونی به گردش در نمی آید. البته باید مواظب برخی بحثهای فلسفی در این زمینه باشیم که بهدام شیطان نیفتیم، و اینجا محل بحث بر آن نیست. پس هر حادثه و حرکتی بی اذن خداوند قهار رخ دادنی نیست و امکان روی دادنش وجودندارد. از اینجا در میابیم که تغییر سرنوست هم بی اذن و اراده آن قادر توانا ناممکن است. دعا یکی و شاید بهترین راه تغییر سرنوشت است. این سلاحی است که خداوند برای انسان در این دنیا قرار داده است تا او بتواند به وسیله آن بر ناتوانی های خودش در این دنیای بزرگ و ناشناخته و مرموز برای انسان ، فائق آید. انسانی که از لحاظ قدرت بدنی و فکری ضعیف است و هیچگونه تسلطی بر آینده و رخدادهای آن ندارد چگونه می تواند بر سرنوشت خود مسلط شود و راه رستگاری را بازشناسد. فقط خداوند دانا به اسرار غیب و آینده جهان است که می تواند آینده انسان را ببیند و راه رستگاری انسان را هموار کند. ما با اعمال ورفتار خود در دو راهی رستگاری و سقوط افتان و خیزان و بالا و پایین می رویم. با اعمال خود سرنوشت خود را رقم می زنیم. ما نمی توانیم اوضاع نابسمان زندگی خود را به گردن خدا بیاندازیم، چون خود انتخاب می کنیم که چه مسیری را طی کنیم. درست است که خداوند بر سرنوشت ما مسلط است اما او با اعمال و رفتار ما سرنوشت ما را رقم می زند. اگر بدی و گزندی به ما می رسد باید ابتدا آنرا در خود جستجو کنیم. شاید برخی بپرسند که بدیها و سختیهایی که بر اولیای خدا می رسد هم آیا نتیجه اعمال ورفتار آنهاست. به نوعی باید بگوییم بله. چون آنها هم در انتخاب مسیر الهی خود آزاد و مختار بودند و البته دانا بر این امر که این مسیر ابتلاها و مشقاتی دارد. برای رسیدن به خداوند باید از امتحانات او سربلند بیرون آمد. پس ایشان هم خود سرنوشت خود راانتخاب کردند و خداوند هم آنرا برایشان رقم زد.

اما شب قدر شبی است که در آن خداوند با توجه به رفتار و کردار یک ساله انسان و با توجه به خواست و نیاز او سرنوشت هر کسی را رقم می زند. این ما هستیم که طی یک سال مسیر بعدی زندگی خود را انتخاب کردیم و نوع سرنوشت خود را تعیین نمودیم. اما اگر در این یک سال گذشته کوتاهی و غفلت کردیم و نتوانستیم مسیر زندگی خود را اصلاح کنیم ، امشب وقت آن است که جبران کم کاریهای خود را کنیم و این یک شب قدر را با تمام قدرت و توجه خود صرف تغییر سرنوشت خود کنیم.

 

بیایید شب قدر را قدر بدانیم و سرنوشت خود را از سر بنویسیم.

 

 هر کسی که در این شبهای قدر با خدا ارتباطی برقرار کرد و آنار قدر دانست برای ما بینوایان ناتوان هم دعایی بکند تا خداوند به واسطه دعای ایشان سرنوست ما را هم به درستی و رستگاری و ارج و قرب الهی تغییر دهد.

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 87/6/29:: 8:16 عصر     |     () نظر
 
مظلومیت حضرت خدیجه (س)

به نام خدا

وفات حضرت خدیجه (س) بود ، اما افسوس از مظلومیت این مادر تما مومنان. افسوس از مظلومیت این تنها یار و یاور پیامبر در سالهای سخت آغازین رسالت. مظلومیتی که نه تنها آن گونه که حق اوست دانشمندان به شناساندن چهره اش نپرداخته اند و جامعه ما چزی زیادی از زندگی و اوج معرفت او نسبت به پیامبر نمی داند. اما مظلومیت او فراتر است تا جائیکه در شب وفات او سیما برنامه های کمدی و شاد پخش می کند و به تسلیت در برنامه های مختلف اکتفا می کند.

در همین زمینه مطلبی نوشته ام در وبلاگ دیگر خود " جاءالحق و زهق الباطل"

http://awaited.parsiblog.com/


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 87/6/22:: 7:18 عصر     |     () نظر
 
انقلاب ایران از دید یک نویسنده عرب

مطلب زیر بخشی از کتاب عصرظهور نوشته علی کورانی و ترجمه عباس جلالی می باشد. نویسنده عرب این کتاب در بخش مربوط به نقش ایرانیان در ظهور احساس خود و شاید دیگر مسلمانان را نسبت به انقلاب ایران به اینگونه بیان می دارد:

 

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، کشور ایران در تصور غربیها پایگاهی حیاتی ، آن هم در مرز شوروی و در قلب جهان اسلام به حساب می آمد و از دیدگاه مسلمانها کشوری اسلامی و اصیل بشمار می رفت که شاه سرسپرده غرب و هم پیمان اسرائیل بر آن حکومت می کرد و برای خوش خدمتی به اربابانش، کشورش را در بست در اختیار و خدمت آنان قرار داده بود.

علاوه برآنچه که در تصور دیگران بود، در ذهن یک فرد شیعه مانند من، کشوری بود که در آن مرقد مطهر امام رضا(ع) و حوزه علمیه قم وجود داشت و کشوری دارای تاریخی اصیل و ریشه دار در تشیع و علماء و اندیشمندان شیعه و تألیفات گرانبها، زمانیکه به روایت واردهء در خصوص مدح و ستایش ایرانیان برمیخوریم و آنها را بررسی می کنیم، به یکدیگر می گوئیم: این روایات مانند روایتهایی که مدح و ستایش و یا مذمت اهل یمن، و یا بنی خزاعه را می نماید. از این رو هر روایتی که مدح و ستایش و یا مذمت گروهها و قبیله ها و بعضی کشورها را دربردارد، نمی تواند بدون اشکال باشد. گرچه این روایات صحیح و درستمی باشند، اما مربوط به تاریخ گذشته و احوال مختلف ملتهای صدر اسلام و قرنهای اولیه آن است.

این طرز فکر رایج بین ما بود که ، امت اسلامی در حالتی جاهلانه و فرمانبردار سلطه کفر جهانی و نوکران اوست، در بین ملتها هیچیک بر دیگری برتری ندارد و چه بسا همین ایرانیان مورد بحث، بدتر از سایر ملتها بوده اند، بدلیل اینکه آنان طرفداران تمدنی کفرآمیز و برتری جوئی های ملی و نژادی بوده اند که سرسپردگانی چون شاه و اربابان غربی اش برای ایجاد چنین تز و طرز فکری و تربیت مردم ایران، بر همین روش پافشاری می کردند.

تا اینکه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مسلمانان را در سطح جهان غافلگیر کرد و قلبهای غمگین آنان را چنان از خوشحالی و شادی سرشار نمود که در قرنهای گذشته بی سابقه بود، بلکه بالاتر ، آنان تصور چنین پیروزی را نداشتند. این سرور و خوشحالی همه کشورها و ملتهای مسلمان را دربرگرفت ، از جمله مظاهر خوشحالی مردم، این بود که همه جا صحبت از فضل و برتری ایرانیان و طرفداران سلمان فارسی بود، بطور مثال، یکی از صدها عنوانی که در غرب و شرق جهان اسلام منتشر و پخش شد، عنوان و تیتر مجله تونسی (شناخت) بود که در آن آمده بود:”پیامبر (ص) ایرانیان را جهت رهبری امت اسلامی برمیگزیند“ این نوشته ها، خاطرات ما را درباره ایرانیان تجدید کرد و دریافتیم روایاتی که از پیامبر(ص) درباره آنان وارده شده است تنها مربوط به تاریخ گذشته آنها نبوده ، بلکه ارتباط به اینده نیز دارد.

ما با مراجعه به منابع حدیث و تفسیر و بررسی روایات مربوط به ایرانیان، به این نتیجه رسیدیم که این روایات و اخبار بیش از آنکه مربوط به گذشته باشد، مربوط به آینده است و جالب اینکه اینگونه روایات در منابع حدیث اهل سنت بیشتر از شیعه وجود دارد.

چه می توان کرد، زمانیکه در روایات مربوط  به حضرت مهدی(ع) و زمینهسازی حکومت آن بزرگوار ، ایرانیان و یمنی ها دارای سهم بسزائی بوده و کسانی هستند که به مقام ایجاد زمینه مناسب برای ظهور آن حضرت حضرت و شرکت در نهضت وی نائل می شوند.. و همچنین افراد شایسته ای از مصر و مومنانی حقیقی از شام و گروههایی از عراق.. نیز از این فیض بهره مند می شوند و همینطور سایر دوستداران آن حضرت که در گوشه و کنار جهان اسلام پراکنده هستند، از این موهبت برخوردار می شوند، بلکه از یاران ویژه و وزراء و مشاورین آن حضرت ارواحنافداه می باشند.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 87/6/15:: 3:57 عصر     |     () نظر
 
رقابت انتخاباتی در آمریکا

 

رقابت برای به دست گرفتن ریاست جمهوری در آمریکا اینگونه است.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 87/6/6:: 10:10 عصر     |     () نظر
 
اقتدار ملی، ابهت ایرانی

به نام خدا

این روزها، روزهایی است که فکر نمی کردم به این زودیها بتوانم. منظورم پرتاب موشک ماهواره بر سفیر امید است. چندین سال قبل وقتی هر روز از مقابل مرکز تحقیقات فضایی در اتوبان تهران-کرج می گذشتم با حسرت به این مرکز می نگریستم و با خود فکر میکردم که آیا این مرکز صرف یک کار صوری است یا واقعا ما روزی را خواهیم دید که پا در عرصه کیهان بگذاریم. آن روزها فکر نمی کردم که ظرف شاید 10سال به این نقطه برسیم. اگر در دوران دانش آموزیم این روزها را می دیدم به حتم به سوی آرزوهای دور و دراز خود در این زمینه قدم می گذاشتم. اما امروز از دور به تماشای اقتدار کشورمان در عرصه های نوین علمی می نشینم.  وقتی قدرت علمی و صنعتی کشور را در فقدان دانشمندان و مستشاران خارجی و در شرایط تحریم های عجیب و غریب آمریکا و غرب که حتی از دادن کیتهای آزمایشگاهی و پزشکی به ما ممانعت می کنند، می بینم به خود می بالم و بهیاد حدیثی از حضرت رسول می افتم که فرمودند: اگر علم(ایمان) در ستاره ثریا هم باشد گروهی از ایرانیان به آن دست می یابند.

 

 

امیدوارم این الگو رادر عرصه های دیگر هم به کار ببریم و شاهد پیشتازی کشورمان در عرصه علم و تکنولوژی آن هم از نوع مفید و بی ضررش در دنیا باشیم که با این چشم انداز ، چندان دور نخواهد بود ان شاءالله. این وقایع باید ما ملت را به جایی برساند که تفکر و ذهنیت بدبینی نسبت به تولیدات علمی و صنعتی داخل را کنار بگذاریم و از این تفکر که هر چه خارجی باشد بدون استثنا خوب است، دست برداریم کما اینکه من در محیط کار خود به اشکالات زیادی در محصولات اروپایی و دیگر کشورهای صنعتی بر می خورم. البته دولت باید تولید کنندگان داخلی را به شیوه های مختلف به سوی کیفیت برتر سوق دهد.

جمله ای از دوستی شنیدم که البته پیشتر از این هم می شنیدم و آن این بود که پس از ناکامی ورزشکارانمان در المپیک می گفت "همه چیزمان باید به هم بیایید" و منظورش این بود که ما که در زمینه های مختلف مشکلات داریم، در زمینه های علمی ، اقتصادی و... دلیلی ندارد که در زمینه ورزش بخواهیم اول باشیم. البته شاید حرف او تا حدودی درست باشد ولی ما باید به سوی زدودن این تفکر باشیم که پیشرفتهای ما در علوم مختلف می تواند گامی در این جهت باشد.

دشمنان و اسرائیل از پیشرفتهای ما دائم اظهار نگرانی کرده و گاهی با کوچک جلوه دادن آن در صدد ناچیز شمردن آن می کنند. اگر آنها این گونه فکر می کنند و این پیشرفتها را به واقع ناچیز می دانند ، این برای ما بهتر است شاید که متر مانع تراشی کنند. اما همین موضعگیریها نشان از ارزشمند بودن کارهای ما دارد. اما چرا آنها با این پیشرفتها مخالفند؟ شاید یک از دلایلش این باشد که آنها خوب می دانند (گرچه ما خود ندانیم یا منکر آن شویم) که در آخرالزمان(که خودشان هم شاهد بر ظهور آن می آروند) فقط این ایران است که مزاحم آنها بوده و با قدرت گرفتن دوباره خود در سایه اسلام و اهل بیت جلوی ظلمها، بی عدالتی ها و تحمیق مردم دنیا توسط ایشان را می گیرد و به قول امام راحلمان(ره) جلوی تمام دنیای آنها ایستاده است.

امیدوارم که این پیشرفتها همه جانبه و با سرعت هرچه بیشتر ادامه یابد.

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید محمد باقر اقایی 87/6/1:: 11:56 صبح     |     () نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
درباره
صفحه‌های دیگر
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
جلوه او
جاءالحق و زهق الباطل
آیت الله خامنه ای
آکادمی مطالعات ایرانی
اسلامیکا
اطلاعات حکمت و معرفت
المیزان
اندیشکده یقین
انجمن ایرانی تاریخ
انجمن منطق ایران
انجمن علمی - پژوهشی تاریخ
انجمن جامعه شناسی ایران
انجمن مطالعات تاریخ شفاهی ایران
انجمن زنان پژوهشگر تاریخ
بانک اطلاعات نشریات کشور
بنیاد دکتر محمود افشار
بنیاد دکتر فردید
بنیاد حکمت اسلامی ملاصدرا
بنیاد دائره المعارف اسلامی
بنیاد بوعلی سینا
بنیاد پژوهشهای اسلامی
بنیاد اندیشه اسلامی
بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
بنیاد دکتر افشار
بنیاد دکتر حسابی
پایگاه اطلاع رسانی نقشه راه
پایگاه تاریخی میر طاهر حسینی
پژوهشگاه علوم انسانی
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی
پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات
پژوهشکده تاریخ علم
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
پژوهشکده تحقیقات اسلامی
پژوهشکده باقرالعلوم(ع)
راهنمای فلسفه در اینترنت
دیوان شعرا
رضا داوری اردکانی
رحیم پور ازغدی
حجره طلبگی
دائره المعارف بزرگ اسلامی
کتابخانه تبیان
سایت علمی نخبگان جوان
دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
فلسفه نو
کتابخانه دیجیتال نور
مجلات تخصصی نور
مجمع عالی حکمت اسلامی
مجله سمات
هم اندیشی
علم دینی
وبلاگ نویسان ارزشی
سایت تخصصی تاریخ اسلام
فلسفه و عرفان اسلامی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
علوم اجتماعی اسلامی ایرانی
کانون اندیشه جوان
تاریخ نوشت(دکتر عبدالله ناصری طاهری)
ترجمان
دکتر ابراهیم دینانی
دبیرخانه انجمن های علمی حوزه
دانشگاه و فرهنگ
دکتر مهاجرنیا
مرکز تحقیقات امام علی(ع)
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
موسسه مطاعلات تاریخ معاصر ایران
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
مرکزتحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی
موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) روابط
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
عبرت پژوهی تاریخ
فرهنگ امروز
حکمت نوین اسلامی( خسروپناه)
علوم اجتماعی اسلامی ایرانی
فرهنگستان زبان و ادب پارسی
فرهنگستان علوم اسلامی قم
پژوهشگاه دانشهای بنیادین
طاقچه
چوک
فلسفه شریف
دکتر حسینعلی نوذری
دانشنامه جهان اسلام
بنیاد سمات
شورای گسترش زبان وادبیات فارسی
کنگره پیشگامان پیشرفت
فتوح اندیشه
فرزند ازادی
علی صفاری حائری
فلسفه علم هگل
کتابخانه ملی ایران
کتابخانه مجلس شورای اسلامی
مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی
موسسه شیعه شناسی
مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی
مرکز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی
مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما
معرفت
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
نقشه راه
Institute of Historical Research (IHR)
The Center for Teaching History with Technology
Islamicwisdom
socialhistory
social science reaserch network
jstor
ProQuest
آرشیو یادداشت‌ها