به نام خدا

چهارشنبه 7/12/87 جناب آقای صفارهرندی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مسجد خداداد واقع در بزرگراه شهید محلاتی حضور یافت و ضمن ادای فریضه نماز پس از سخنرانی امام جماعت مسجد سخنانی ایراد کرد.

او در این سخنان خود از نقش مسجد در تاریخ صدر اسلام و جوامع اسلامی و همچنین ایران گفت. و اینکه در تاریخ همیشه مسجد برای بنای یک شهر یا روستا وآبادی نقش محوری داشته است. نقش مسجد در دوره پیامبر و پس از آن در کشور اسلامی همیشه محوری بوده و تنها مکانی برای عبادت نبود. او در ادامه به انتقاد از شهرسازی امروزی پرداخت که ابتدا شهر ساخته می شود و سپس به فکر ایجاد مسجد، مدرسه و مراکز خدمات عمومی می افتند. و البته این را هم افزود که مدتی است که در کشور تصمیم گرفته شده که در ایجاد شهرهای جدید ابتدا این مکان این مراکز مشخص شوند و سپس بر اساس آن نقشه شهر طرح ریزی شود.

آقای هرندی این را هم بیان کردند که این دولت، دولت مسجد محور است و این را ناشی از اندیشه های رئیس جمهور دانستند. نشانه آن هم افزایش بسیار زیاد بودجه مساجد در این دولت می باشد. او همچنین به مقایسه توجهات جمهوری اسلامی و پایگاه بودن مسجد در دوران انقلاب و دفاع مقدس نسبت به مسجد سوزی دوره طاغوت (مسجد کرمان) پرداختند. او درپایان به خدمات ارائه شده در مسجد خداداد اشاره و از امام جماعت آن تشکر کرد. پس از آن شخصی سوالی کتبی به آقای وزیر داد یه این مضمون که از او نسبت به خبر منتشر شده از ایشان مبنی بر مجاز بودن به بازگشت به کشور برای خانم بازیگری که در هالیوود بازی کرده است(گلشیفته فراهانی). آقای صفار هرندی هم ضمن رد این خبر گفت که البته کشور به روی هر هموطنی باز هست حتی اعضای گروهک منافقین اما با این شرط که در صورت کشتار مردم محاکمه و در غیر اینصورت با رافت اسلامی رو به رو خواهند شد و آخر سخن اینکه درهای کشور به روی هیچ ایرانی بسته نیست. او همچنین اضافه کرد که البته این خانم بازیگر باید طبق ضوابط پاسخگوی عمل خود باشد. سپس شخصی شفاهی سوالهایی در مورد انتخابات و موضوع مبلغ پولی که این روزها توسط مجلس مسئله روز شده پرسید.جناب وزیر هم اینگونه پاسخ داد که در انتخابات مردم خود باید به هوش باشند همچنین به حمایت برخی اشخاص معلوم الحال که به ایجاد شبهه هایی در دین و توهین به مراجع می کنند از برخی کاندیداها انتقاد کرد و خواست که این نامزدهای انتخاباتی نسبت خود را با اینگونه افراد منحرف مشخص کنند.

البته پس از پایان مراسم برخی اطراف او جمع شدند و سوالاتی کردند مثل شخصی که نسبت به وضع فرهنگی جامعه و جوانان ایرادی گرفته بود و وزیر هم در جواب گفت که نباید به جوانان طوری برخورد شود که به جای جذب شدند از ما دور شوند و بیشتر به دام رهزنان فرهنگی بیفتند. او همچنین خطر ماهواره و برخی سایتهای اینترنتی را متذکر شد و اینکه در خانه ابتدا باید پدر و مادر خود به مضر بودن این مراکز ترویج انحراف واقف شوند سپس از فرزندان خود حمایت کنند. سوالات دیگری از جمله وضع فیلمهای سینمایی هم شد.

پس از خروج از شبستان مسجد و تصمیم بر بازدید از بخشهای مختلف مسجد ابتدا شخصی درخواست کرد که ایشان از مسجد دیگری هم دیدن کند اما وزیر این دعوت را رد کرد.نمی دانم شاید به دلیل کمبود وقت ویا طبق گفته خودش شاید با رفتنش مشکلات مسجد بیشتر شود.  سپس خانم جوانی با یک ضبط کوچک سوالی از وزیر پرسید و جواب خود را دریافت کرد. در راه گاهی عابران با دیدن وزیر متعجب می شدند که وزیر اینگونه راحت با مردم در حال قدم زدن است. وزیر از درمانگاه، زمین ورزشی و مجموعه فرهنگی شامل باشگاه ورزشهای سالنی و کتابخانه هم دیدار کرد. در دیدار از کتابخانه وزیر ضمن بیان توجه رهبر نسبت به رمان از چاپ 200 عنوان رمان و دیوان شعر در مورد انقلاب و دفاع مقدس و ایجاد شرایطی برای تحویل این کتابها به کتابخانه های کشور خبر داد. او همچنین با بازدید از قرائت خانه مسجد از نزدیک با چند نفری که بیشتر محصل و یا کنکوری و مشغول مطالعه بودند، پرداختند. شخصی از اهالی مسجد هم که در تاسیس یک سایت اینترنتی به مشکلاتی برخورد کرده بود از ایشان طی نامه ای کمک خواسته بود که جناب وزیر هم ایشان راهنمایی لازم کرد. در نهایت هم با خداحافظی گرم از همراهانش در این بازدید مسجد را ترک کرد. نکته جالب در این بازدید حضور پیرمردی بود که اینگونه که من فهمیدم ظاهرا با پدر آقای صفار هرندی آشنایی داشته است ، با توجه به اینکه وزیر هم در کودکی از اهالی محله ای نزدیک به این مکان سکونت داشته است. این پیرمرد مرتب ضمن بیان تمجیداز پدر وزیر با او رابطه گرمی برقرار کرده بود. همچنین در راه بازدید مادری همراه  دخترش که ظاهرا دختر هم مشکلات عقب ماندگی ذهنی داشت از وزیر درخواست شماره تلفن برای رفع مشکلاتش کرد که وزیر هم از همراهانش خواست تلفن دفتر را به اوبدهند.

در این بازدید دو محافظ او را همراهی می کردند. خوردوی آنها هم یک ماشین پژو 405 بود. البته یک خودروی پلیس هم تا اتمام مراسم در جلوی مسجد قرار داشت.

مسجد خداداد به علت روابط امام جماعتش با نمایندگان و اعضای دولت از سی سال پیش که تاسیس شده تا به امروز حضور برخی وزرا و شهرداران را تجربه کرده است.

این جریان بازدید وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از یک مسجد بود. عده ای با انتقاد از روابط صمیمانه و بی ریای رئس جمهور با مردم آنرا دور از شان یک مسول کشوری می دانند. حتی شنیدم شخصی رفتار شاه در برخورد با زیردشتان و نیز نحوه لباس پوشدنش را تمجید کرد و بر اساس آن آقای احمدی نژاد را از نظر ظاهری فاقد صلاحیت یک رئیس جمهور نامید. اما در جواب باید گفت رفتار شاه ناشی نخوت و کبر و غرور همراه با تحقیر ملت و حتی اطرافیانش بود وتعجب م یکنم از این جوان که این غرور را مایه ی افتخار ملت می داند. رفتاری که به صراحت مخالف قران است. اما متاسفانه در بعد از انقلاب هم برخی مسئولین دچار این رفتار شدند که باید تاسف خورد.  حال یک رئیس جمهور داریم دور از غرور و کبر و نخوت اینگونه او را مورد تخطئه قرار می دهند. اینانی که در برابر ملت و زیردستان اینگونه متکبر و مغرور بودند در مقابل دشمن و قدرتمندان حقیر و ذلیل و خاشع بودند؛ حتی برخی در حد یک غلام و نوکر خاضع وخاشع زروگوها و قدرتمندان بی اخلاق و فاسد جهان.  کسانی که از حضور رئیس جمهور مکتبی در دل مردم ناخشنودند به ترویج این تفکرات منحط و ضد دینی خود هستند. اگر حضرت علی (ع) را به عنوان الگو قبول داشته باشیم می بینیم که او در مقابل دشمنان و مغروران و متکبران و مستکبران جامعه قوی و سرسخت و مغرور بود و در مقابل ایتام و افراد ضعیف جامعه خاضع و افتاده. اما مشکل این افراد این است که اساس حکومت اسلامی و حتی اسلام را قبول ندارند. آنها اسلام را مربوط به 14 قرن قبل می دانند و معتقدند که امروزه باید قرائت جدید از اسلام داد و اسلامی ایجاد کرد فاقد روح جهادی و اجتماعی ، اسلامی مطابق با ارزشهای غربی ، اسلامی خاضع و خاشع ابرقدرتهای!؟ روز دنیا و به طور کلی اسلام آمریکایی. در برخورد با این افراد باید ضمن جوابگویی به افکار منحرف ایشان از برخورد فیزیکی تا جایی که ممکناست کناره گیری کرد ، البته باید از امیرالمونین علی (ع) هم از شجاعت و اقدام انقلابی در تصحیح کجرویهای و جرایانات انحرافی در جامعه در موقع لزرم استفاده کرد.

 به نام خدا

انقلاب اسلامی ایران حاصل رهبری امام خمینی، تلاش نخبگان و متفکرین جامعه اعم از روحانی و غیر روحانی و مجاهدت مردم در سایه لطف و عنایت لایزال الهی بود. در این میان نه توان از میزان تاثیر رهبری امام کاست و نه از نقش مردم و تلاشهای آنها. همچنین است تلاش خردمندان و روشنفکران جامعه از مطهری گرفته تا شریعتی. اما باید جایگاه هر کدام را شناخت و با افراط و تفریط موجبات تضاد و تقابل این عناصر ایجاد نشود. و همچنین ماهیت اصلی انقلاب و انقلابیون و دلایل پیروزی انقلاب در گیرودارد رقابتهای حزبی و گروهی و سیاسی خدشه دار نشود. در ادامه بخشهایی از کتاب"ایران و انقلاب اسلامی" از حامدالگار  که مجموعه ای از سخنرانیهای ایشان در مورد شریعتی را آورده شده است. هرچند ممکن است نظرات ایشان کامل و صائب نباشد اما می تواند انقلاب اسلامی را از دیدگاه یک خاورشناس مسلمان نشان دهد. البته بخشهای انتخاب شده رد مورد شریعتی و نقش او در انقلاب به طور اختصار است.

«اگر انقلاب در مجموع توسط علمای شیعه و در صف مقدم آنان آیت الله خمینی رهبری شده است که این قشر از جامعه ترادیسیونی را که از دیرباز در متن جامعه وجود داشته زنده نگه داشته اند، معهذا این حقیقت همچنان در جای خود محکم و استوار باقی میماند که تا حد وسیعی ایت تاثیر کتب و سخنرانی های دکتر علی شریعتی یوده است که تعداد زیادی از جوانان تحصیل کرده ایرانی را توان و جسارت بخشید  از آیت الله خمینی پیروی کنند. اگر چه دکتر علی شریعتی در آثار متعدد خویش یندرت اشاره ای به مسائل و مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ورز ایران دارد واگر چه شهادت وی در ژوئیه 1677 در انگلیس قبل از انقلاب بوقوع پیوست، با این حال میبایست وی را به عنوان یکی از پره ه های برجسته انقلاب و حتی از نظر نقش آفرینی پس از آیت الله خمینی در صف دوم قرار داد. زمینه تاریخ جدید تفکر اسلامی در ایران نسبتا جوان است و به هیچ روی با ترادیسیون دیرپای علمای شیعه به عنوان یک نهاد و یک سنت در رهبری سیاسی ایران قابل قیاس نیست. در حقیقتمی توان گفت یکی از دلایل بزرگ معدود بودن و ادک بودن نسبی متفکرین جدید اسلامی در ایران دقیقا نتیجه آن است که رهبری توسط علمای تشیع صورت می گیرد، حال آنکه در دیگر کشورهای اسلامی طبقه علما بتدریج موضع و پایگاه اجتماعی و فکری خود را از دست داده و افراد دیگری از خارج از این طبقه پدیدار شدند تا وظیفه تجدیدبنای اسلام را به نوعی که سازگار با جهان امروز باشد بعهده گیرند اما در ایران این چنین شرایطی وجود نداشت.

دکتر علی شریعتی در سال 1933 در روستایی بنام مزینان واقع در شرق ایران آنجا که کویر خوانده می شود بدنیا آمد. وی در خانواده ای پای به عرصه حیات گذارد که پشت در پشت در پروردن و گسترش دادن علوم دینی کوشیده یودند. ایشان در یکی از کتب خود که با همان نثر شیوا و ادبی به نوشتار آمده از خاطرات سالهای نخست زندگی خویش در روستا و بخصوص از تاثیر و نفوذ اندیشه های شکل گرفته پدرش، آقای محمدتقی شریعتی که هنوز در قید حیات هستند سخن می گوید.

در سالهایی که علی شریعتی بسیار کم سن و سال بود مزینان را با پدرش به قصد مشهد ترک میگوید و مشهد شهری اشت که در آنجا پدر وظیفه تعالیم مذهبی فرزند را بعهده می گیرد. علی علاوه بر فراگیری علوم مذهبی در محضر پدر به آموزش های امروزی نیز می پردازد. ابتدا باز هم از پرتو پدر گرمای علم می گیرد و سپس از محاضر دیگر رهبران مذهبی در مشهد و زمانی بعدت در قم که دوومین شهر بزرگ مذهبی ایران است شود می جوید.

از همان ساله های نخست، وی نشان می داد که میکوشد تا از مرزهای ترادیسیدن ها بگذرد. بر بنیان استوار آموخته هائی که از پدر و دیگر مدرسین داشت، به دنبال ابعاد دیگر تفکر رفت تا با دانشها و کشفیات تازه ای آشنا شود. اولین ثمره علاقه و توجه او ترجمه متون عربی به فارسی بود. در حالی که سال های نوجوانی را می گذراند کتاب ابوذر غفاری را که نویسنده ای عرب بنام "عبروت السحار"  قلم زده بود به فارسی برگرداند. در این کتاب ابوذر غفاری به عنوان مبارزی که علیه ارتداد و انحراف در اعتقادات اسلامی که توسط بنی امیه بوجود آمده بود می جنگید، معرفی شده بود. این مبارزه در فرهنگ تشیع به عنوان ستیز دائمی داد علیه بیداد نگریسته می شود.

جذبه ابوذر غفاری برای همیشه بر زندگی دکتر شریعتی باقی ماند و ابوذر غفاری به عنوان یک نمونه متکامل انسان مسلمان چهره نمود بدانگونه که همواره انعکاس اندیشه های ابوذر در کلام، سخنرانی ها و آثار دکتر شریعتی نمایان بود.

اگر قرار بود که اندیشه های دکتر شریعتی را در یک جمله خلاصه کنم، می گفتم که وی اسلام را نه به عنوان دینی که غربیها از آن استنباط دارند بلکه اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی معرفی میکند. وقتی میکوشیم تا اسلام را در چارچوب طبقه بندیهای افکار و زبان غربی تعریف کنیم، نتیجه بالضروره ناقص خواهد بود. بهمین ترتیب واژه دین قارد نیست مفهوم واقعی اسلام را برساند همچنانکه کلمه ایدئولوژی و ایده فاقد آن بار مفهومی است که بتواند تعریف جامعی از اسلام بدهد. هر یک از این کلمات ممکن است در اطلاق به اسلام درست باشد اما کافی و جامع و مانع نیست. اسلام لااقل برای ما مسلمانان پدیده ای است که در حقانیت آ« هیچ تردیدی نی توان داشت. بنابراین وقتی بهکلام دکتر شریعتی اسلام به عنوان یک ایدئولوژی خوانده می شود. بیان این کلمه در حقیقت به ان مفهومی نیست که معنای ایدئولوژی در اذهان عمومی نشسته است، آنچه که از این کلمهاراده می شود، آن است که اسلام جامعیت و کلیتی است که خود را صرفا به تصفیه و تزکیه اخلاقی و برقراری رابطه معنوی بین فرد و خداوند محدود نی کند. من فکر میکنم آنچه که از کلمه ایدئولوژی به کلام علی شریعتی می شود همان جامعیت نظرگاه های اسلامی در کلمه جنبه ها و زمینه های حیاتی است.

بدون تردید کوششهای تفرقه انگیز در ایران محکوم به شکستاست، زیرا اکثریت عظیمی از جوانان ایرانی بویژه کسانی که از انقلاب اسلامی در ایران حمایت می کنند همزمان هم از آیت الله خمینی و هم از دکتر شریعتی پیروی و حمایت می کنند. به هیچ روی مسئله انتخاب یکی از آن دو ویا تضاد بین انان وجود ندارد. می توان گفت که ایت الله خمینی به شیوه شجاعانه و بی همانند رهبری نظامی و سیاسی و نیز معنوی انقلاب را به عهده گرفتند و در مقابل دکتر شریعتی محتوای فکری و اندیشه های لازمه برای وفاداری به انقلاب را زمینه سازی و آماده ساخته است.

انتقاد مطهری از دکتر شریعتی بخاطر محکوم ساختن ملا محمدباقر مجلسی حتی از مرز ایران هم گشذت و زمانی که ایت الله خمینی در نجف حضور داشتند ایشان نیز از برخورد و تضاد بین آندو آگاه شدند. یکی از دوستان من پس از پیروزی انقلاب اسلامی از ایشان در مورد نقش دگتر شریعتی در انقلاب جویا شد و امام همانگونه که شیوه خردمندانه ایشان است ضمن سوالی از دوست من، بزرگترین عامل پیروزی انقلاب را مشیت الهی دانسته اند. دوست من از امام سوال کرد که آیا فکر نمی کنید دکتر شریعتی در این انقلاب سهم عظیمی داشته باشند؟ آیت الله خمینی در کمال صراحت و سادگی جواب دادند که آثار دکتر شریعتی و تعالیم وی مباحثات و جدلهای بسیاری را در میان علما برانگیخت و در عین حال تاثیر عظیمی بر جوانان روشنفکر ایرانی گذارده آنان را بسوی اسلام فراخواند. ایشان همچنین اضافه کردند که پیروان دکتر شریعتی می بایست مطالعات خود را فراتر از آنچه دکتر شریعتی اظهار داشته برده و در ترادیسیون تشیع مطالعه بیشتری بعمل آورند.

نگته ای که در رابطه با نقش و نفوذ دکتر شریعتی می باشد و میبایست بدان توجه داشت و بها داد، نفوذ عظیمی است که دکتر بخصوص در علمای جان گذارده است. وقتی به بعضی از نوارهایی که برروی آنها خطبه های ایراد شده توسطز علما در دروان انقلاب ضبط شده است، گوش فرا میدهیم بطور مداوم انعکاس و پژواکی از عقاید وحتی اصطلاحی را که دکتر شریعتی بکار یم گرفته است باز خواهیم یافت. بنابراین می توان گفت که اندیشه های دکتر شریعتی تاثیری عظیم بر طلاب جوان داشته است.

فکر می کنم این کمال بی انصافی و کمال نادیده انگاشتن حقایق است اگر بخواهیم مرحوم شریعتی را ضرآخوند و یا ضدقشر روحانیت معرفی کنیم. او برخی جنبه های مذهب حاکم و پای گرفته سنتی را مورد انتقاد قرار می داد و به عقیده من در بیشرت مواردی که وی بر روی آنها انگشت گذارده و محکوم ساخته است صاحب حق و محق بوده است. امام اینکه بگوئیم او با نهاد علما مخالفت ورزیده درست نیستو زیرا مخالفت ورزیدن با برخی از مسائل در دین سنتی متفاوت از مخالفت با قشر روحانی است. فکر نمی کنم در آثار دکتر بتوان مدارکی یافت که نشان دهد وی با روحانیت مخالفت ورزیده است. در حقیقت او بین عالم واقعی و آنکه صرفا معمم است ولی فاقد دانش لازمه م تعهد راستین به اسلام است تمایز و تفاوت قایل می شد. بلکه از آثار وی یم توان دریافت که او نسبت به عالم واقعی آمنده از حرمت و خاکساری است.

در اختلاف و تضاد بین دکتر مطهری و مرحوم شریعتی  می بایست به نوع روابط نظر داشت. بین آن دو هیچگونه تجانسی وجود نداشت . بین علما و نفوذ دکتر شریعتی هیچگونه هماهنگی وجود نداشت ولی در حقیقت هر یک تاثیرگذاری آن دیگری را تکمیل می کردند. اما دشمنان خارجی می کوشند تا این اختلاف را بزرگتر نشان داده و آنرا یک مشکل حقیقی و مهم جلوه دهند و از این طریق یک اردوگاه خلق کند تحت عنوان ارد.گاه شریعتی ، بطوریکه طرفداران شریعتی یکسو و طرفداران خمینی یکطرف دیگر را بگیرند و رویاروی یکدیگر قرار گیرند. به هیچ روی تضاد و تعارضی وجود ندارد که یک نفر ضمن پیروی از امام خمینی ، شیفته شریعتی نیز باشد. اما وقتی در صحنه سیاست و مسایل اجتماعی پای می گذاریم باید بگویم که بین شریعتی و امام و یا روحانیت بطور کلی تعارضی وجودندارد.»

منبع: ایران و انقلاب اسلامی، حامد الگار، انشتارات سپاه پاسدران انقلاب اسلامی، گروه مترجمین سپاه پاسداران

به نام خدا

شب گذشته سخنی خبر 20:30 از یکی از آدم نماهای تلویزیونهای صهیونیستی فارسی زبان مستقر در آمریکا پخش کرد با این مضمون: آدم وفتی 10 دقیقه تلویریون ایران در این چند روز گذشته میبینه مریض میشه همه خون و کشت و کشتار

اگر این مرد یک حرف درست و حسابی در زندگی اش زده باشد همین است. بله آدم از دیدن این همه ددمنشی  و وحشی گری در حق انسانها و کودکان و زنان مریض که هیچ حتی به قول حضرت مولی الموحدین امیر المومنین علی (ع) بمیرد جا دارد. اما شما و اربابان شما که از آدمیت به دورید نه تنها مریض نمی شوید بلکه خوشی و شادی شما در دیدن رنج ومهنت دیگران است. ای کسانی که به اینان دلخوش کرده اید ببینید چه انسانهای بی وجدان و بی رحمی را سرلوحه ی آرزوهای خود قرار داده اید. آیا فکر می کنید که اینان برای شما آزادی و خوشی و آرامش به ارمغان می آورند. اینان در اولین روز قدرت کشور را دو دستی به دست آمریکا و انگلیس و اسرائیل خواهند سپرد.

و تو ای کوته فکر و ای نامرد روزگار تو ای شبه مرد ای شبه آدم که از آدمیت به دوری و انسانیت بویی نبرده ای و ای حیوان دوپا که از رحم و مروت چیزی نشنیده ای. انسان حیوان نیست که هنوعش در کنارش بکشند و هیچ نفهمد که در اطرافش چه می گذرد، ما خود را از نوع انسان و بشر می دانیم و نسبت به هم نوع خود باید که رحم و مهربانی داشته باشیم. تو که از مهنت دیگران بی غمی/ نشاید که نامت نهند آدمی

بله با دیدن این تصاویر نه تنها مریض بلکه باید دق کرد و مرد و تو که آنها را برای روحت موجب مرض می دانی بدان که دروغ می گویی وروحی پست و حقیر داری که با این بهانه می خواهی از اربابانت حمایت کرده و صدای وحشی کاری های ایشان را کسی در دنیا نشوند. اما به کوری تو و اربابان پست و حقیرت دنیا دیگر گذشت از زمانی که رسانه های صهونیستی یکه تاز میدان بودند و هر آنچه می خواستند به مردم دنیا تلقین می کردند. دیگر تو و اربابانت یکه تاز میدان نیستید و بدانید که دست خدا برتر از بقیه دستهاست. بزودی خداوند انتقام این خونها را خواهد گرفت و در آنروز که اربابانت تقاص این ظلمها را بدهند تو هم در امان نخواهی ماند. دیر نیست که صهیونیستها در یک محکمه عادل به جرم جنایت علیه بشریت به جرم برپاسازی هولوکاست واقعی به بهانه هولوکاستی واهی و افسانه ای و دروغین به پای میز محاکمه کشیده شوند و سرشان بالای دار برگی از تاریخ راورق بزند. در این روز سران غربی و عربی حامی این جنایات هم باید عاقبت همراهی خود با ظالمین را ببینند.

اما تو ای شیرین عبادی که این سکوت تلخت و رضایتت به ظلم ظالمان و ستم ستمگران چیزی جز ادای دین به جایزه ای است که پیشتر دریافت کرده ای. تو مزد این سکوتت را قبلا گرفته ای و امروز لال و کر و کور و نادان گوشه ای خزیده ای. تو از امروز اگر دهانت باز شود و یاوه ای ببافی دهانت را از خاک پر خواهیم کرد. تو دیگر تا آخر عمر باید روزه سکوت بگیری وگرنه آنچنان تو دهنی خواهی خورد که دیگر برای تمام عمر مجبور به سکوت شوی. این یک تهدید نیست این آینده ای است برای تو همانند رشدی ملعون که برای تمام عمرش گوشه ای خزید. تو دیگر حق دفاع از حقوق بشر نداری. تو بشر نیستی و بشر نمی شناسی که از حقوق بشر دفاع کنی. بشر کشتگان غزه اند. کجایی تو چرا مرده ای؟ خداوند مرگ تو را برساند که بر ظلم ظالمین راضی هستی. قطره قطر خون کودکان غزه بر گردن تو هم هست و باید برایش در دنیا و آخرت جواب پس بدهی. ای وبلاگ نویسان مسلمان و با غیرت از این پس یاوه های این مزدور خودفروش و دین فروش را هر چه قویتر جواب دهید.

اما سازمانهای جهانی دیگر ارزش و اعتباری برای خود باقی نگذاشته اند. ما هم می توانیم خارج از اراده آنها کار کنیم و دیگر این سازمانها در بین مردمان جهان پشیزی ارزش ندارند و مردم ما هم بدانند قطعنامه های این سازمان ها بی ارزشند و کسانی که در داخل ما رااز این قطعنامه می ترسانند یا در توهم اند یا مزدور صهیونیستها، که در هر صورت خداوند یا هدایتشان کند یا دستشان را کوتاه.

سلام خداوند بر مجاهدان راه خدا

سلام خداوند بر شهیدان راه خدا

سلام خداوند بر کودکان غزه

سلام خداوند بر مادران غزه

سلام خداوند بر حامیان مردم مظلوم غزه

لعنت خداوند بر کافران و مستکبران

لعنت خداوند بر دشمنان خدا

لعنت خداوند بر قاتلان کودکان غزه

لعنت خداوند بر صهیونیستهای قاتل

لعنت خداوند بر حاکمان وحشی وحشی وحشی غربی

لعنت خداوند بر منافقان

لعنت خداوند بر خائنان به اسلام و مسلمین

لعنت خداوند بر حامیان صهیونیسم

لعنت خداوند بر دستانی که در قتل عام غزه شریکند

لعنت خداوند بر صاحبان پولهایی که برای کشتار مردم غزه به کار می رود

لعنت خداوند که راه کمک را بر مسلمین بسته اند

لعنت خداوند بر خاموشان روزگار

برای رهایی مردم غزه 10 بار دعای فرج بخوانیم

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الاَْرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، واَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی، وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ والرَّخاءِ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ، وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ، یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرینَ

به نام خدا

19 دی ماه سالروز وفات مرحوم علی دوانی از محققان برجسته کشوراست. من از تقریبا ده سال پیش با کتاب تاریخ فتوحات مسلمانان در اروپا آشنا شدم که ایشان مترجم این کتاب اثر شکیب ارسلان بودند. گرچه بیش از این آشنایی با آثار ایشان ندارم ولی با دیدن چند برنامه تلویزیونی از ایشان هم مشتاق آثار او شدم . امیدوارم بتوانم از آثار او استفاده کنم. اما غرض از این مطلب تسلیت به این مناسبت به خانواده و فرزندان ایشان بود. گرچه خودشان(خانم فاطمه رجبی) در سایتشان به این موضوع اشاره ای نکردند و من این موضوع را در برنامه ای از پسرشان که او هم استاد تاریخ می باشد، شنیدم. به هر حال این روز را به خانواده دوانی تسلیت می گویم.

به نام خدا

امروز غزه در خون شکوفا می شود. از آتش غزه ققنوس مقاومت متولد خواهد شد. بیچاره صهیونیست ها که نمی دانند با کشتن ما فقط ما را قویتر می کنند و مرگ خود را نزدیکتر. ما را بکشید که ما با کشته شدن زنده تر می شویم. این روزها همانند روزهای جنگ سی و سه روزه زورهای امتحان برای کشورهای اسلامی و دولتها وملتهای آنان است. اما متاسفانه که دولتها نمره بسیار بدی گرفتند و ملتها هم به نظر باید بیشتر تلاش کنند. اما ملت و دولت ما هم تلاشهایی در این زمینه کرده اند و اثرگذارترین آن پیام رهبر و فراخوان مسلمانان برای دفاع از مردم غزه بود.

اما کارهایی را که به نظرم می رسد در این زمینه انجام داد:

1-     تجمع ها مقابل سفارتخانه ها آغاز شده ولی در مواردی با برخورد نیروی انتظامی مواجه شده است. دانشجویان ضمن تظاهرات باید محدودیتهای دولت را در حفاظت از سفارتخانه ها حفظ کنند و همین طور مواظب برخی آشوبگران هم باشند. بهتر است برخی مسئولین و افراد موجه با حضور در این تجمعات ضمن تایید آنها از صدمات و خسارات وارده به دانشجویان نیز بکاهند.

2-     به نظر من برخی از دوستان که توانایی دارند با هک برخی سایتها از جمله گوگل و یاهو لگوی سال نو آنها رابا لگوهای غزه عوض کنند.

3-     هک سایتهای صهیونیستی با همین شیوه

4-     نامه های اعتراض آمیز به سازمانهای بین المللی و سفارتخانه ها هم می تواند از کارهای دیگر باشد.

5-     طومارهای اینترنتی یکی دیگر از راهکارهاست.

6-     خاموش کردن چراغها در خانه ها و سطح شهر برای دقایقی جهت همدردی بامردم غزه

7-     انواع بمبهای گوگلی از تصاویر جانایتهای صهیونیستها

8-     مانور بر روی داوطلبان عملیتهای استشهادی جهت ایجاد وحشت در اردوگاه دشمن

9-     ایجاد سایتی به زبانهای گوناگون دنیا جهت ایجاد هماهنگی بین تمام جوانان پرشور دنیا برای مقابله با صهیونیستها

10- ایجاد اتحاد جهانی دانشجویان ضد صهیونیست

11- محاکمه اینترنتی سران صهیونیست به علت جنایات جنگی. در این زمینه متخصصان حقوق بین الملل می توانند موثر باشند.

12-  به همین شیوه محاکمه اینترنتی سران سازشکار عرب به جرم خیانت

13-  اقامه دعوا علیه سران رژیم اشغاگر قدس در دادگاه های داخلی و خارجی

14- ایجاد نسخه های اینترنتی حامی از مردم فلسطین از روزنامه و رسانه های معروف دنیا و تبلیغ بر روی آنها

15-  مانور بر روی سپر بلا شدن شهرک نشینان در برابر جنایتهای رژیم صهیونیستها

16- تحریک مسلمانان کشورهای عرب بر تحت فشار قرار دادن سران خود در حمایت از مردم غزه

17-  اعزام دانشجویان و داوطلباناستشهادی به مرز لبنان و فلسطین

18- ساخت فیلمهای کوتاه ویدیویی و قرار دادن آنها در اینترنت

19- خواندن دعای فرج برای رهایی امت از شر دشمنان و خائنان (الهی عظم البلاء و...)

20- تکیه بر دروغ بودن هولوکاست ادعایی صهیونیستها و هولوکاست واقعی در غزه

21- تکیه بر روی خیبر و شکستهای یهودیان از اسلام

22- حملات روانی با پرداختن به نابودی اسرائیل در آینده ای نزدیک

23- اشاره مداحان و سخنرانان بر فجایع غزه در ماه محرم. چه عزاداری که خالی از این امور باشد یک سنت بی خاصیت و تشرفاتی و اسراف و تبذیر بیش نیست.

24- مانور گروههای بسیجی در حمایت از غزه

25- مانورهای موشکی و دیگر مانورهای سپاه و ارتش

26- ارسال محموله های کمکی به فلسطین

اینها راههایی بود که به ذهن بنده می رسید. امیدوارم به زودی نابودی اسرائیل را شاهد باشیم.

آدرس سایت بمب گوگلی  http://www.gaza.ir

آدرس صفحه اختصاصی بمب گوگلی http://www.pw-arzeshi.com/gaza-google-bomb.php

آدرس گزارش بمب در گلوبال ویس  http://globalvoicesonline.org/2008/12/26/iran-islamist-bloggers-support-gaza/

به نام خدا

باز هم عاشورا از راه رسید. باز هم محرم.

ای عاشورا تو که در همیشه ی تاریخ جاری و ساری هستی! ای کربلا تو که تمام زمین را در بر گرفته ای، آیا می بینی؟ آیا یزیدیان امروز را می بینی؟ آیا خط سرخ حسین را امروز می بینی؟ آیا ندای یا للمسلمین را از کربلا می شنوی؟

چه می گویم؟ تو که همیشه بینا و شنوایی. اما آنانکه سم بکم عم فهم لایعقلون اند همچنان کر و کور لال اند. اما ای کاش اینگونه بودند، آنان چشم و گوش و زبان دشمنان خدا و اسلام و بشریت شده اند. ای کاش فقط لال بوده اند، اینان در راه صهیونیستها گویا هستند و در دفاع از مظلوم لال. اینان در برابر حق نابینا اند و در برابر مشرکان بینا و هوشیار. اینان شنوای ندای یا للمسلمین نیستند بلکه شنوای تهدیدها و تطمیهای آمریکا اند.

ای کربلا امروز ندای هل من ناصر حسین از غزه به گوش می رسد. امروز حضرت ابا عبدالله از غزه بر سر بشریت فریاد هل من ناصر می زنند. امروز اسلام در غزه فریاد مظلومیت می زند. اما تو ببین قدرتمندان عرب را که قنودن در بسترهای نرم را به جهاد ترجیح می دهند. اینان چشم بر کشتار مسلمین بسته اند و خود را تابع سنت حضرت رسول می دانند. اینان ترک جهاد کرده اند و ما را به علت مبارزه با کفار و مستکبران ظالم شماتت می کنند. اینان غرق در نعمت خداوند به دین خدا خیانت می کنند. خداوندا ببین این منافقان را که با اتکا به دین رسول تو به پیروان حبیب تو از پشت خنجر می زنند. خداوندا ببین که این فرعونیان قرن بیست و یک چگونه بندگان تو را پیش مرگ منافع و لقمه های حرام خود می کنند. خداوندا ببین که حکام مصر و عربستان چگونه با دشمن خدا دست یاری می دهند و جام های شراب به هم می کوبند.

ای منافقان شرمتان باد از خدا و رسول(ص). شرمتان از امت مسلمان. شرمتان باد لعنت خدا بر منافقان ، لعنت خدا بر کسانی که با دشمنان خدا دست دوستی می دهند، لعنت خدا بر کسانی که به دشمنان اسلام اجازه کشتار کودکان و زنان مسلمان را می دهند. لعنت خدا بر خائنان به دین خدا و رسول خدا و بندگان و مومنان خدا.

ای فرعون مصر آیا خالد اسلامبولیها نیستند که تورا به جزای خیانتت برسانند. ای فرعون مصر آیا آه ظلومان غزه دامان تو را نخواهد گرفت. ای سلطان عربستان ای که خود را خادم حرمین می دانی آیا خدمت این است؟ آیا شرط خادم بودن این است؟ آیا هنوز خود را خادم می دانی؟

ای امت مسلمان چرا این منافقان را از سر راه خود برنمی دارید؟ چرا خائنان را به سزای عملشان نمی رسانید؟ ای امت مسلمان به پا خیزید و بر سر حکام خود فریاد بزنید که اینان خائنان به شما و به دین شما و به رسول شما و به قبله شما و به قران شما و به خدای شمایند. اینان اند آنانکه در نهان و آشکار به یهود صهیون دست مودت داده و جام دوستی به هم می کوبند. اینان نه تنها دشمن شیعه که دشمن هر مسلمان آزاده و دشمن ستیزاند. ای امت مسلمان نگذارید فریاد مظلوم در گلو بماند. نگذارید خداوند بر امت خشم بگیرد، بپاخیزید که امروز بدر و احد در غزه اند. امروز اسلام محتاج یاری شماست. امروز دین خدا چشم به یاری شما دارد. چرا دین خدا را یاری نمی کنید؟ چرا بر سر خائنان فریاد خشم خود را فرود نمی آورید؟ دین خدا را یاری کنید تا خداوند هم شما را یاری کند.

ای مردم غزه امروز محرم است، محرم را می شناسید؟ باید بشناسید. کربلا را می شناسید؟ باید بشناسید. حسین را می شناسید؟ باید بشناسید. عاشورا را می شناسید؟ باید بشناسید. یزید را می شناسید؟ باید بشناسید. از مسلمانان غزه امروز کربلا در غزه است. امروز یاریگر حرمت رسول الله هستید. امروز شما انصار دین خدایید. امروز شما در صف مسلمین در بدر و احد هستید. خوب مقاومت کنید. و اجر خود از خدا و رسولش بگیرید. امروز حضرت محمد(ص) به شما و مقاومتتان مباحات می کند. امروز خدا بر فرشتگانش به خاطر مقاومت شما مباحات می کند. امروز روز مقاومت و فردا روز پیروزی است. حق آمد و باطل رفت و به درستی باطل رفتنی است. مقاومت کنید که حق به زودی نمایان خواهد شد و باطل خواهد رفت و منافقان باید سرشکسته پاسخگوی خدا و رسولش و امت اسلام باشند. یاری از خداست و پیروزی نزدیک است.

ما اهل حقیم و در کنار مظلومان فلسطینیم. ما تا آخر ایستاده ایم و با باطل مبارزه خواهیم کرد. ای دشمن خون ما بریز که این خون سیلابی است که بنیان تو خواهد برد. ای دشمن مرگ تو بسی نزدیک است. اما با این مرگ ، مرگی است با نهایت ذلت و خواری. و مرگ سرخ ما مرگی است جاودانه و با افتخار با آن روبه رو خواهیم شد. ما مرگ را به بازی گرفته ایم. ما برای شهادت آماده ایم. ماجوانان مسلمان تورا سرنگون خواهیم کرد.

ای دنیای غرب، ای مدعیان دروغین دموکراسی، ای شورای امنیت مستکبران، ای سازمان ملل مستکبر امروز باید تابوتتان را بر دستان حمل کرد. ای غرب تو دیگر به آخر خط رسیده ای. تودیگر مرده ای . تو دیگر به سوی مرگ سقوط آزاد کرده ای. ای امت اسلام بر تابوت دمکراسی و آزادی غربی فاتحه بخوانید. ای امت اسلام بپاخیزید و پرچم لااله الا الله و محمدروسل الله را بر بام دنیا برافرازید.

به نام خدا

این روزها ماجرای پرتاب لنگه کفش الزیدی دست مایه و سوژه بسیاری از رسانه گشته است. این عمل عمق نفرت مردم عراق از بوش و عملکردش را نشان می دهد. این عمل مایه الهام هایی در سراسر دنیا گشته تا با هجمه عظیم رسانه ها مردم دنیا هم به طریقی عمق انزجار خود را از اعمال بوش به نمایش بگذارند. حتی در داخل آمریکا هم این کار الزیدی با بازتابهایی روبه رو بوده است. و برخی با تقلید این عمل و پرتاب کفش سوی آدمک بوش به برگزاری نمادین این کار الزیدی می پردازند.

من با نفس این عمل و اعتقاد و باورهای پشت آن و نیز وسعت پخش و تاثیر گذاری اش و علت این تاثیر گذاری در جهان ندارم. اما جای تعجب است که رسانه های دنیا اینگونه با این حجم وسیع به بازتاب این ماجرا و حواشی آن می پردازند.! در این روزها که غزه آماج حملات صهیونیستهاست چرا رسانه های دنیا با پخش چندین باره این ماجرا آنرا اینقدر کش داده و موضوع روز رسانه های خود کرده اند. اگر رسانه ها حتی رسانه های ما به همین اندازه که نه حتی نصف این میزان به نسل کشی نرم صهیونیستها در غزه اشاره داشتند، امروز این فجایع در غزه متوقف شده بود.  اگر مسلمانان دنیا به همین میزان در مقابل جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین و به خصوص اکنون در غزه واکنش نشان می داند آیا باز هم وضعیت در غزه اینگونه بود؟

ای مسلمانان بیدار شوید؟ ای سران عرب به خود آیید؟ ای رسانه های جهان اسلام چرا چشم باز نمی کنید؟ چرا قدری هم به مردم مظلوم غزه نمی پردازید؟ چرا گرفتار بازی رسانه ای صهیونیستها شدید؟ این رسانه ها با بزرگنمایی این ماجرا و کشدار کردن آن سعی در فراموشی وضعیت بحرانی مردم غزه در اذهان و افکار جامعه جهانی دارند تا با یورشهای خود مردم بی دفاع غزه را که در محاصره چنیدن ماهه تا مرز مرگ هم پیش رفته اند اما تسلیم نشده اند نابود کنند.

در این هیاهوی رسانه ای علیه بوش نباید مردم غزه فراموش گردند. اما متاسفانه باز هم مسلمانان فریب رسانه های فریب کار غرب را خورده اند. و باز این مردم فلسطین هستند که تاوان این فریب را پس می دهند. دولت مصر در این روزهای اخیر نسبت به اعتراض سیاستمدران ایران به ایشان در عدم کمک رسانی به مردم غزه اعتراض کرده است. این دولت آیا شرم و حیا ندارد؟ آیا اصلا او مسلمان است یا یک صهیونیست است؟ لقب مسلمان صهیونیست لایق و برازنده ایشان است. باید در مسلمان بودن آنها نیز شک کرد. آنها همانطور که بارها برخی علمایشان فتوا داده اند، دشمن شماره یک آنها اسرائیل نیست،! بلکه شیعیان هستند. اما در اینکه چرا آنها شیعیان را دشمن خود معرفی می کنند، تحقیق عمیقی باید صورت بگیرد تا باریشه یابی علتهای آن به پاسخگویی و مبارزه با این رسوخ این تفکر در جهان اسلام پرداخت. اما برخی از این دلایل را می توان به صورتهای زیر بیان کرد:

 ادامه مطلب...

به نام خدا

بیا الان خودتو تو غزه فرض کن. تا ببین ما چه حالی داریم؟ برق قطعه، سفره خالی از نونه، آب مشکل داره، برادر بزرگتُ اسرائیلیا گرفتن، خواهر کوچیکت مریضه اما امان از بی دارویی. مادرت از غصهء برادر بزرگت و مرگ برادر کوچیکت تو حمله های صهیونیستا پیر شده. اما پدرت چه حالی داره. بی کار، پیر ، فرتوت و زمینگیر. چه کار میکنی؟

خدا هر روز این صهیونیستا بچه ها رو می کشن. نمی ذارن دارو غذا بیاد. خدا اینجا هر روز مارومی کشن، بی آب و برق و دارو و غذا. خدا کسی نیست به یاری ما بیاد؟ خدا بدتر از همه اینا تحقیر ماست. صهیونیستا خونه هامونو آتیش می زنن، خون رو رو سرمون خراب می کنن، جوونارو اسیر می کنن بچه ها رو می کشن. به چه جرمی؟ دموکراسی ؛ جالبه نه؟!

تو دونیای مدعی دموکراسی این همه بلا سر ما میارن به جرم رعایت دموکراسی. می رن عراق و افغانستانو اشغال می کنن برای ایجاددمکراسی، بعد مارو می کشن به جرم داشتن دموکراسی و انتخاب حکومت با رای اکثریت. توف بر این دموکراسی ، داشتن یه جرمه نداشتنش یه جرم. در هر صورت مجرمی. تواین دنیای دروغین غربی ، تو فقط برده ای و باید حرف اونارو گوش کنی. اگه گفتن بمیر، بمیری ، اگه گفتن بخواب ، بخوابی، اگه گفتن اینو انتخاب کن همونو انتخاب کنی. اگه گفتن انرژی هسته ای داشته باشی، می تونی داشته باشی، اگه گفتن حق آب و برق هم نداری لابد داری دیگه، آخه فقط اونا اند که می فهمند. بقیه مردم دنیا وحشی و نفهمند و خیر و صلاح خودشونو نمی فهمند. خب اینه دیگه چه میشه کرد. اگه بخوای مبارزه کنی تروریستی، اگه ساکت باشی چیزی جز نابودی منتظرت نیست.

در میون این همه بلا و ظلم و ستم آدم  کشی و نسل کشی؛ روسای عرب هم میرن با صهیونیستا تو یه سفره می شینن و گفتگوی ادیان راه می اندازن. بیایید گفتگو کنیم. گفتگوی چی؟ بیایید بابا ما همه با هم دوستیم ما همه آدمیمف بیایی با صلح و صفا در کنار هم زندگی کنیم. بابا این چهارتا فلسطینی رو ولش کنید. بذاریداونقدر گوشنگی بکشن تا سر عقل بیان. تقصیر خودشونه، راه افتادن دنبال حماس. حماسم که راه حزب الله در پیش گرفته. حزب الله هم که از ایرانیای مجوس خط می گیره. اونااصلا مسلمون نیستن. مسلمون فقط ماییم. اونا حقشونه، اصلا هرکی بخواد ایرانی بازی دربیاره و از ایران خط بگیره جرم همینه باید تقاسشم پس بده. اصلا مگه ما همین ایرانو هشت سال نکوبیدیم؟ گرچه صدام بی عقل نتونست از اون همه امکانات استفاده کنه وگرنه کار ایران باید همون سال اول جنگ تموم می شد.

عیب نداره ای سران شکم گنده و زن باز عرب. دنیا اینطوری نمی مونه. مگه همین اسرائیل توجنگ با حزب الله شکست نخورد؟ مگه شما اونجا هم به این صهیونیستا کمک نکردید؟ ولی آخرش با یاری خدا تونست به کوری چشمای کور و دلای سنگ شما اسرائیلو شکست بده. ان شاءالله نوبت ما هم میشه کهاز این وضعیت نجات پیدا کنیم. اما اون موقع شما هستید و ما. آمریکا هم که ان شاءالله داره سرازیری سقوط رو با سرعت می ره پایین.

پشت بندشم نوبت این صهیونیستای بی خداست. ولی ماییم و شما و رفتارتون.

ما که هرچی داد زدیم به جایی نرسید اما شما هم گوشاتونو گرفتید باید جواب پس بدید. هم اون دنیا و هم این دنیا.