به نام خدا
اگر سری به سایت گوگل بزنید و کلمه عاشوراء یا Ashoura را جستجو کنید در قسمت تصاویر ، اولین تصاویری که می بینید مربوط به قمه زنی می باشد. این چه پیامی می تواند داشته باشد؟ مگر چه تعداد در روز عاشوراء قمه می زنند؟ این سایتهای صهیونیستی همیشه در جهت قلب واقعیت بوده اند و از کوچکترین اشکال ما کوهی عظیم در جهت تخریب چهره ی اسلام و شیعه می سازند.
به نظر من برخی از مظاهر عزاداری های ما همانند همین قمه زنی، علم، طبل و سنج و غیره و شاید حتی برخی وسایلی مانند گهواره ، ریشه های غیر سنتی و غیر دینی و شاید ریشه های مسیحی داشته باشد.البته محققین باید در این زمینه تحقیقات مبسوطی انجام دهند تا با روشن شدن موضوع این ذخارف از عزاداری های ما پاک شود. متاسفانه در برخی موارد عزاداری ها ما محدود شده به اینگونه کارها و عمدتا هم موجب آزار و اذیت دیگران می شود.
کلمات کلیدی: اسلام ستیزی
به نام خدا
خوارزمی گفته است:
خورشید در آن روز (عشورا) در میزان بود، 17درجه و 20 دقیقه ؛ وقمر [در] دلو، 20 درجه و 20 دقیقه؛ و زحل در سرطان ، 29 درجه و 20 دقیقه و مشتری در جدی، 12 درجه و 40 دقیقه ؛ وزهره در سنبله، 5 درجه و 50 دقیقه و عطارد در میزان، 5 درجه و 40 دقیقه وراس در جوزا ، یک درجه و 45 دقیقه.
منبع: تاریخ یعقوبی- صفحه 182
کلمات کلیدی: شیعه
به نام خدا
اولین همایش تاریخ و فرهنگ وتمدن اسلام و ایران در روزهای 17تا19 آذر ماه سال 1388 برگزار شد. این اولین همایش اختصاص به تاریخ ریاضیات و نجوم داشت. این اولین قدم از قدمهای مثبتی است که در راه شناخت فرهنگ و تمدن اسلامی وایرانی است. سخنرانی های مناسبی در این سه روز انجام گرفت و چندین پوستر هم در کنار همایش به نمایش درآمد. در انتها هم با برگزاری نشست پسرش و پاسخ از پیشنهادات شرکت کنندگان استفاده شد. با توجه به حضورم در این همایش مطالبی را جهت بهتر شدن این گونه همایشها عرض می کنم:
1. در ابتدا از برگزار کنندگان همایش به خصوص دانشگاه تربیت مدرس کمال تشکر را دارم.
2. این همایش اختصاص به تاریخ ریاضیات و نجوم داشت. اولین چیزی که به ذهن می رسد این است که با توجه به تعداد زیاد دانشمندان اسلامی در این دو حوزه و حجم بالای علوم تولید شده در این زمینه ها در تاریخ اسلام و ایران؛ هر کدام از این دو حوزه ی ریاضیات و نجوم قابلیت برگزاری یک همایش جداگانه را داشتند. امیدوارم در دوره های بعد با توجه دوباره به هر کدام از این علوم به طور جداگانه بتوان توجه لازم را به هر دوی آنها انجام داد.
3. بیشتر بزرگانی که در این همایش شرکت داشتند دانشمندان ریاضیات و فیزیک بودند، البته برخی اساتید نجوم هم بودند که باز هم به نظر من حضور آنها هم کمرنگ بود.
4. در این همایش با اینکه صحبت از تاریخ ریاضیات و نجوم بود ولی متاسفانه حضورمحققین و دانشمندان حوزه ی تاریخ کشورمان در این همایش کمرنگ بود. بنده به عنوان دانشجوی تاریخ توقع دیگری از این همایش داشتم. اما گویا تاریخ در کشور ما محدود به تاریخ سیاسی و گاهی اجتماعی می شود. و تاریخ علم در این میان از بذل توجه محققین عرصه تاریخ کشورمان بی بهره است. البته نکته ای در این میان هست که شاید علت این حضور کمرنگ را توجیه کند. ریاضیات و نجوم رشته ای تخصصی اند و با توجه به سیستم آموزشی چندین ساله در کشورمان نمی توان از مورخین و فعالان عرصه تاریخ کشورمان انتظار داشت که اطلاعات تخصصی در این زمینه داشته و وارد این حوزه شوند. اما وقتی صحبت از تاریخ ریاضیات و نجوم می شود ، تاریخ بخشی از این موضوع می باشد که خود رشته ای تخصصی است و متخصصین خود را می طلبد. در نتیجه چاره ای جز همکاری بین رشته ای نمی ماند وگرنه این دور و تسلسل باطل همچنان باقی می ماند. و در نهایت همانطور که دکتر بنی هاشم فرمودند حدود شش هزار نسخه خطی در مورد ریاضیات در کتابخانه ی کشور خاک می خورد و کسی نسبت به احیای آن توجهی به خرج نمی دهد.
5. آقای دکتر بنی هاشمی به حدود دوازده هزار نسخه خطی در زمینه نجوم و ریاضیات اشاره کردند که هنوز عمل تصحیح و مقابله نسخ برروی آنها صورت نگرفته است. این کار تنها با همکاری بزرگان و دانشمندان رشته های تاریخ و نجوم و ریاضیات به ثمر خواهد نشست و تنها تشویق دانشجویان ریاضیات کارساز نخواهد بود. متاسفانه بیشتر هم مصححین ما بر روی نسخ مربوط به تاریخ و ادبیات و شاید پزشکی مصروف می شود و کمتر سراغ کتابهای علمی می روند شاید هم این به دلیل باشد که این علوم تخصصی اند. لذا این امر مهم همکاری مستمر و جدی این دو گروه دانشمندان را می طلبد.
6. سوال دیگری که در این همایش مطرح شد این بود که چگونه می توان توجه به تاریخ علوم را در میان دانشجویان و استادان بیشتر کرد. یکی از راهکارها تشکیل انجمن های تاریخ این علوم برای مثال تاریخ ریاضیات پیشنهاد شد. این کار می تواند قدمی بزرگی باشد به شرطی که علاوه بر اینکه گرفتار سیستم اداری نشده و در آن نگاه ویژه ای به همکاری بین رشته ای شود. و با دعوت از بزرگان رشته تاریخ در این انجمنها کار مشترک با همدلی و همیاری بالا انجام گیرد.
7. راه حلی که بنده برای پاسخ به سوال فوق ارائه کردم این است که اول اینکه در کتب دانش آموزان در کنارپرداختن به تاریخ سلسله ها و شاهان که البته لازم است، کمی هم یا شاید بیشتر به تاریخ علم وفرهنگ پرداخته و در کتب تاریخی مدارس از آنها ذکری به میان آید. مرحله بعدی این است که در کتب علوم و ریاضیات دانش آموزان به تاریخ مباحث علمی یاد شده در کشورمان و جهان اسلام اشاره شده و حتی اگر می شود تا جایی که امکان دارد از اصطلاحات فرهنگ خودمان به جای اصطلاحات لاتین وانگلیسی استفاده شود. اما در دانشگاه ها پیشنهاد من این است که در هر رشته ای درسی حداقل دو واحدی با عنوان تاریخ مختصر همان رشته حتی در سطح وسیع تاریخ کلی اعم از دوره اسلامی و غربی آن گنجانده شود تا دانشجویان با تاریخ رشته خود در تمدن اسلامی و بعد ادامه آن در تمدن غربی آشنا شوند.
8. نکته آخر اینکه دولتهای استعماری غربی برای بهره برداری هر چه بیشتر و نیز تسلط بیشتر بر دیگر کشورها علاوه بر تشویق مراکز علمی شان در خصوص تحقیق در مورد تاریخ و زندگی اجتماعی و عقاید کشورهای تحت سلطه ، به حمایت های عظیم مالی از این افراد پرداختند. گاهی هم مراکز اقتصادی دست به این حمایتها می زدند. اینها همه نه از روی علاقه به فرهنگ مردم جهان بلکه جهت استعمار بیشتر این کشورها بوده است. حال تکلیف ما برای تحقیق بر روی تاریخ و فرهنگ خودمان روشن است. دولت باید وارد عرصه حمایتی از این تحقیقها شود؛ مراکز اقتصادی خصوصی هم باید با احساس مسئولیت از روشن شدن زوایای ناپیدای تاریخ کشورمان در حد امکان حمایت کنند.
امیدوارم با آشنایی کامل به گذشته ی خود راهی برای روشنایی آینده ی مان بیابیم.
کلمات کلیدی:
فیلم Taken محصول 2009 فرانسه است که من اخیرا چند نقد در اینترنت راجع به این فیلم خوانده ام که اغلب رونوشتی از یک نقد بود که البته آخرش هم متوجه نشدم کدامش اصلی است. اما در این نقد هم به چند نکته اشاره شده. اول اینکه نکته مثبت این فیلم را در غیر هالیوودی بودن آن دانسته اند. اینکه دیگران هم را هالیوود را دنیال کنند فیلمی با آن سبک وسیاق بسازند افتخاری ندارد. نکته بعدی در این فیلم عشق پدر وفرزندی به تصویر کشیه شده است که البته در نوع خود برای جوامع غربی می تواند جالب و مفید باشد. اما برای ما جوامع شرقی و اسلامی این عشق پررنگتر از این حرفهاست. نکته قوت بعدی فیلم را در بازیگر نقش اصلی فیلم می دانند که البته بازی بدی هم نبوده، هر چند من تخصص چندانی درامر بازیگری ندارم و از دید یک بیینده فیلم می گویم.
اما نکته ای در این فیلم وجود دارد که این چند نقد به آن نپرداخته اند. البته من نقد مکتوب در مجلات نخوانده ام آن هم به این دلیل است که مدتهاست سراغ این مجلات نرفته ام. اما از سابقه ای که می شناسم بعید است این مجلات هم به این مطلب اشاره کرده باشند. دراین فیلم آدم ربایی گرچه در کشور فرانسه رخ می دهد و گرچه برخی عوامل دولتی را هم دخیل در این امر می دانند؛ اما به وضوح عمده کار این خلاف برعهده مسلمانان انداخته شده است. آدم ربا ها مسلمانان آلبانی تبار هستند و این از نشان ماه و ستاره در دستان یکی از آنان و همچنین چهره های آنها هویداست. مطلب مهمتر اینکه دختر ربوده شده توسط یک عرب مسلمان ثروتمند همراه چند دختر دیگر خریداری می شود و این مطلب دیگری است که فیلم سعی در شهوتران نشان دادن مسلمانان دارد. به طور کلی بار منفی فیلم بر دوش مسلمانان گذاردهشده . گرچه برخی عوامل دولتی اروپایی هم شریک این جرم نشان داده و یا هنگام خرید دختر خریداران دیگری هم وجود دارند. اما دست آخر فیلم همه گناه را از چشم مسلمانان می بیند. امیدوارم بینندگان فیلم های خارجی بادید بازتر به این فیلم ها بنگرند و اهداف پشت پرده را خوب کشف کنند و صرفا با نگاه تفریحی و یا حتی هنری به تماشای فیلم نشینند.
کلمات کلیدی: سینما، اسلام ستیزی، تمدن غرب، مبارزه
علی در عرش اعلا بی نظیر است
علی بر عالم و آدم امیر است
به عشق نام مولایم نویسم
چه عیدی بهتر از عید غدیر است
نه فقط بنده به ذات ازلی می نازد
ناشر حکم ولایت به ولی می نازد
گر بنازد به علی شیعه، ندارد عجبی
عجب اینجاست خدا هم به علی می نازد
غدیر روز اوج یافتن عشق و نفرت
آغاز وفا و جفا
پایان شعار وشعور
غیدر روز بی زوال علی بی دوستداران علی مبارک
تمام لذت عمرم در این است
که مولایم امیرالمومنین است
آفتاب بر هودجهای بر هم نهاده و چشمان منتظر، یکسان می تابد و دست ماه که در میان دست خورشد فشرده می شود ، آفتاب با شکوه (ص) نوافشانی را به مهتاب دلربا(ع) می سپارد، اما گویی آسمان از عداوت ابرهای تیره مضطرب است، و اینک بخ بخ یا علی
غدیر تجدید پیمان الستی است که بنی آدم بر ولایت علی بستند،
هزاران باره این پیمان را نو می کنیم و می گوییم :
خدایا مارا از متمسکین به ولایت علی (ع) قرار بده.
کلمات کلیدی:
به نام خدا
درحالیکه چندی پیش به نقل از یکی از دانشمندان دینی کشور خبر باقی ماندن "فقط 5 نشانه ظهور" منتشر شد خبر تولد نوزادی عجیب الخلقه اسرائیل را فراگرفته است .
برخی منابع اسرائیلی طی روزهای گذشته دست به انتشار خبری باعنوان تولد "دجال آخرالزمان " از بدنیا آمدن کودکی عجیب الخلقه در سرزمینهای اشغالی فلسیطنیان خبر میدهند که تنها یک چشم دارد و چشم سمت چپش روی پیشانی اش قرار گرفته و فاقد گودی زیرچشم و بینی است ،دراین اخبار تلاش شده این کودک دجال فتنه گر آخرالزمان معرفی شود .
براساس خبرنگار ما منتشر کنندگان خبر مذکور با معرفی نوزاد مذکور بعنوان یک نوزادیهودی وی را با دجال که در کتب دینی ادیان بزرگ اسلام ،مسیحیت و یهود ازوی بعنوان فتنه گر آخرالزمان یاد شده ،مقایسه میکنند.
این منابع با طرح این سوال که آیا این نوزاد که اکنون با مرگ دست و پنجه نرم میکند همان دجال فتنه گر است؟ ادامه میدهند: دجال پس از رشد و تکامل جسمی مدعی خدایی شده و فتنه گری در جهان را آغاز خواهد کرد .
انتشار خبرمذکور بصورت گسترده ازسرزمینهای اشغالی آغاز و تاکنون بسیاری از کشورهای جهان را دربرگرفته است .
این درحالیست که خبرنگار البرز درپیگیریهای خود به سرنخ هایی برای استفاده ابزاری از این نوزاد ناقص الخلقه دست یافته است .
این پیگیریها حاکیست نوزاد مذکور چندی پیش در چین و ازیک پدر و مادر اهل این کشور بطور ناقص متولد شد.
تولد این کودک منجر به بروز ترس درمیان این خانواده چینی میگرددتااینکه با پیشنهاد قابل توجهی ازسوی یک صهیونیست مواجه میشوند.
این یهودی با پیشنهاد کلانی اقدام به خرید نوزاد مذکور و انتقال وی به اسرائیل مینماید.
کودکی که هم اکنون در برزخ مرگ و زندگی دست وپنجه نرم میکند به ابزاری برای تحقق آرمانهای صهیونیست مبدل شده است.
باتوجه به اعلام تولد دجال درمیان قوم یهود در احادیث شیعی و انتشارگسترده خبر مذکور این امکان برای رژیم صهیونیستی فراهم میشود تا ضمن تثبیت عقاید دینی یهود صهیونیست بر یهودی بودن اراضی فلسطینیان تاکید نمایند.
دجال در عقاید شیعه :
براساس برخی روایات شیعی پیش از ظهور آخرین منجی عالم علائمی طبیعی و غیر طبیعی درجهان رخ خواهد داد که به دو بخش اصلی و فرعی تقسیم بندی شده است .
براساس این روایت علائم فرعی داری تعدد است وهمگی آنها پیش از ظهور باید اتفاق بیفتد ولی تنها بروز یکی از علائم اصلی یا حتمی برای اعلام نزدیکی ظهور منجی کفایت میکند.
علائم حتمی برای ظهور :
1. خروج سفیانی وخسف بیدا : در روایتی از امام علی بن الحسین(ع) مرویست که قیام حضرت قائم حتمی و امر سفیانی نیز حتمی است و تازمانی که سفیانی نیاید حضرت قیام نخواهد کرد.
2. خروج یمانی: امام صادق(ع) دراین باره میفرمایند: سه کس در یک سال و در یک روز قیام میکنند؛ خراسانی و سفیانی و یمانی و در بین این سه پرچم بهترین پرچمها از یمانی است: زیرا پرچمی است که به حق دعوت میکند.
3. صیحه آسمانی: ندایی که ازآسمان شنیده میشود و عالمیان همگی این صدا را خواهند شنید ازجمله علائم حتمی شمرده میشود .امام باقر در روایتی از این نشانه ظهور چنین بیان میفرمایند: صدایی از آسمان شنیده میشود که حق با او (امیر المومنین) و پیروان اوست. در این هنگام قائم ما خروج خواهد کرد.
4. قتل نفس زکیه:قتل نفس زکیه نیز از علائم قطعی ظهور شمرده میشود و براساس روایتی از نبی گرامی اسلام(ص) در شرح علائم ظهور اینگونه نقل میشود که : مهدی ظهور نمیکند تا اینکه نفس زکیه کشته شود.
5. ظهور دجال : براساس همین روایات دجال بعنوان فردی با یک چشم که از گودی معمول زیرچشم برخوردار نبوده و چشم سمت چپش روی پیشانی اش قرارگرفته و دارای شمایل ترسناکی است و...نام برده شده است .
براساس روایات مختلف چهره دجال ناقص ، کور و یک چشمی که و از اصل خلقت یک چشم ندارد به طورى که گودى حدقهاش نیست و ادعای خدائی میکند ،چشم چپش در وسط پیشانی او قرار دارد،متولد شده در میان قوم یهود ازجمله ترسیم شده است.
در بیان دیگر مشخصات ظاهری دجال میخوانیم : مردی چاق و سرخ روی است ( در برخی منابع ذکر شده است که لحاظ بزرگی هیکل هیچ انسانی از ابتدای خلقت مانند او وجود نداشته است ) ،موهایش مجعد است،پایش لنگ است، دارای قدرتهای فوق بشری و جادوئی است به نحوی که تصور میشود مرده را زنده میکند و در قحطی مردم را طعام میدهد.
هفتاد هزار ترک ، یهود ، زنا زاده ، خواننده ، نوازنده ، بادیه نشین و زن از او پیروی می کنند به هرخرابه ای برسد می گوید گنج هایت را آشکار کن پس آنچه گنج دارد آشکارمی شود.
طول حکومتش چهل روز است و در این مدت همه را به کفر میکشد
برای نجات از شرش حفظ نمودن سوره کهف قبل از خروجش و در صورت رویت وی خواندن سوره حمد و خانه نشینی و توکل بر خدا توصیه شده است
اما تاکنون برسراین مطلب که آیا دجال یک انسان است یا تعبیری از یک رویداد یا ابزار است تردید وجود داشته است .ازهمین رو دلار آمریکا،تلویزیون ،ماهواره و..ازجمله تعابیری است که از دجال در زمان کنونی نام برده میشود.
اما انتشار خبرتولد این کودک که همزمان ،موضوع درشرف مرگ بودنش نیز درحال نشر است " انسان " بودن دجال را میتواند تقویت نماید.
منبع:البرز
همانگونه که ملاحظه فرمودید، چنان ادعا شده است که کودک مذکور همان دجال آخرالزمان می باشد و اسراییل در تلاش است تا وی را برای ایفای نقشش در آینده زنده نگه دارد. اما آیا این ادعا صحیح است؟
کودکی که در تصویر فوق ملاحظه می فرمایید، مبتلا به یک ناهنجاری شدید تکاملی مغز با نام هولوپروزنسفالی و یک نوع خاص از این بیماری با عنوان سیکلوپیا می باشد. این بیماری یک بیماری بسیار خطرناک و مهلک بوده که باعث عقب ماندگی شدید ذهنی فرد مبتلا شده و منجر به مرگ وی در همان دوره ی کودکی می گردد. به طوری که غالب افراد مبتلا به سیکلوپیا در همان سال اول زندگی می میرند. همان گونه که در تصویر ملاحظه می فرمایید، کودک مذکور اینتوبه بوده و با دستگاه های کمکی، به زور زنده نگه داشته شده است و علیرغم این تمیدات به زودی از بین خواهد رفت.
لازم به ذکر است که کودک مذکور اولین نمونه از افراد مبتلا به این بیماری نبوده و آخرین آن ها نیز نمی باشد. بلکه بیماری هولوپروزنسفالی و به خصوص شدیدترین نوع آن یعنی سیکلوپیا، یکی از بیماری هایی است که در علوم پزشکی به خوبی شناخته شده است.
در اشکال زیر، تصاویری از سایر مبتلایان به این بیماری ملاحظه می فرمایید:
برای کسب اطلاع بیشتر پیرامون این بیماری می توانید به آدرس های اینترنتی زیر مراجعه فرمایید:
http://en.wikipedia.org/wiki/Cyclopia
http://www.medterms.com//main/art.asp?articlekey=15530
http://www.wisegeek.com/what-is-cyclopia.htm
http://www.lpfch.org/fundraising/news/winter05/research.html
http://www.phreeque.com/parasitic_twins.html
http://www.nurseminerva.co.uk/twins.htm
بنابراین همانگونه که ملاحظه فرمودید، کودک مذکور مبتلا به بیماری سیکلوپیا می باشد و دجال آخرالزمان نیست. برای این امر دلایلی وجود دارند که مهمترین آن ها عبارتند از:
1 – کودک مذکور علیرغم تمهیدات پزشکی انجام شده به زودی خواهد مرد و به سن جوانی و بزرگسالی نمی رسد و نمی تواند نقش دجال را ایفا کند.
2 – مطابق روایات نقل شده از معصومین، عمر دجال بسیار طولانی بوده و وی حتی در زمان قبل از پیامبر اسلام (ص) نیز وجود داشته است. بنابراین این کودک که تاره به دنیا آمده است نمی تواند دجال باشد. (برای بررسی روایات ذکر شده، به مقاله ی فراماسونری: دجال آخرالزمان مراجعه فرمایید.)
3 – کودک مذکور، اولین کودکی نیست که با بیماری مذکور به دنیا آمده است. بنابراین کودکان مشابه با وی که قبل از او به دنیا آمده اند نیز می توانستند کاندید دجال بودن باشند، حال آن که همگی آن ها فوت کرده اند.
4 – علم پزشکی هنوز در زمینه ی علوم اعصاب و نورولوژی بسیار ناتوان است و در حال حاضر توانایی درمان کودکان مبتلا به ناهنجاری های شدید مغزی را ندارد و در آینده ی نزدیک نیز نخواهد داشت. بنابراین نمی تواند کودک مذکور را زنده نگه داشته و پرورش دهد. به همین دلیل احتمال دجال شدن وی منتفی است.
5– کودکی که نمی تواند به خودی خود حتی به راحتی نفس بکشد، چگونه ممکن است بتواند بزرگترین جنایات تاریخ بشر را رقم زند و چگونه می تواند بزرگترین دروغگوی تاریخ باشد؟
6 – کودکی که مبتلا به شدیدترین ناهنجاری تکاملی مغز و بدترین نوع عقب ماندگی ذهنی است و حتی در انجام کارهای روزمره ی زندگی نیز ناتوان است، چگونه می تواند مکارترین موجود تاریخ لقب بگیرد و اکثریت مردم را فریب دهد.
7 – کودکی که از اولین ساعات زندگی در معرض دید عموم است و اخبار مربوط به وی با دقت و وسعت زیاد منتشر می شود، به فرض محال رسیدن به سن بزرگسالی، چگونه می تواند بزرگترین دجال تاریخ باشد. حال آن که همان مردمی که او را از کودکی به عنوان دجال می شناسند، می فهمند که نباید به سخنان وی اعتماد کرد.
دلایل فوق و صدها دلایل دیگر وجود دارند که نشان می دهند که کودک مذکور و کودکان مشابه وی دجال نیستند. عزیزان خواننده ای که قصد دارند با دجال آخرالزمان آشنا شوند، می توانند به مقاله ی « فراماسونری: دجال آخرالزمان » مراجعه فرمایند تا این دروغگوی بزرگ تاریخ را بیشتر بشناسند.
لازم به ذکر است که ممکن است هدف صهیونیست ها از انتشار خبر فوق، گمراه کردن افکار عمومی از دجال اصلی آخرالزمان باشد تا این موجود خبیث بتواند با خیال راحت به فتنه انگیزی ادامه دهد.
این مطلب با توجه به خطری که این خبر کذب ممکن بود برای جامعه ی مهدوی کشور ایجاد کند، به صورت فوری نگاشته شده است. خوانندگان عزیز وبسایت نویسنده ی این مطلب را به دلیل تفاوت نحوه ی نگارش و رفرنس دهی آن عفو فرمایند. از عزیزان در خواست می شود تا در صورتی که این مطلب را مفید دانستند، آن را به سرعت در اینترنت منتشر نمایند.
کلمات کلیدی:
به نام خدا
سریال شمس العماره بالاخره به پایان رسید سریالی با نقاط ضعف بسیار و نقاط قوت کم. شاید برخی تاکید بر صرفه جویی را از نقاط مثبت آن بدانند. اما در کل این سریال این پیام را نمی رساند چرا که تناقضاتی در فیلمنامه آن وجود دارد با آن خانه کذایی و مجلل!!! برای کسانی که نمی دانند ، باید گفت که این خانه در داراباد تهران قرار دارد خانه است بزرگ و مجلل. من که اول بار آنرا دیدیم متعجب شدم که این خانه از آن کیست و شاید اصلا خانه نباشد و هتل باشد. گرچه دنبالش نرفتم و برایم هم چندان مهم نبود. نکته ی تا حدی قابل قبول در این سریال بازی برخی بازیگران بود. وگرنه داستان نه سری داشت و نه؟ البته ته آنرا بالاخره یک جوری ماست مالی کردند. اما جالب اینکه عوامل فیلم مسابقه ای می گذارند برای پیش بینی داماد خانواده و در نهایت با حیله ای ناجوانمردانه و بی هیچ مقدمه ای در آخرین دقایق سریال شخصی را وارد فیلم کرده و به عنوان داماد مورد نظر نشان می دهند. این هم از آن نقصهای سریالهای ایرانی همانند دلنوازان است که چندین ماه سریال را کش می دهند و در آخر با ناشی گری تمام سرو ته قضیه را هم می آورند، بدون رعایت روابط منطقی در داستان.
اما نکته دیگر رعایت نکردن عرف جامعه دینی ما و همچنین برخی موازین شرعی در فیلم است که از همان اولین قسمتهای فیلم به چشم می آمد. در حالیکه سعی می شد یک خانواده معمولی ایرانی نشان داده شود اما این خانواده بین خانواده ثروتمند ، متوسط، مذهبی ، روشنفکر، غربزده و سنتی در رفت و آمد بود. بی کاری تمام اعضای خانواده در حالیکه فقط به شکور بابت بی کاری گیر می دادند، جالب بود و اینکه بالاخره این خانواده چه منبعی برای درآمد دارد. لیلا از طرفی دختری امروزی است با ولی بی هدف و سرگردان در حالیکه انتظار بر کارکردن او بود ولی مانند دختران سنتی در خانه منتظر خواستگار است. در این خانه هر کسی بدون دلیل وارد می شود و بدون دلیل چند شبی مهمان می شود و بعد... پری بدون مشخص شدن دلیل کافی و انگیزه در خانه ی دامادش زندگی می کند. بعد هم که با اقای هرمز ازدواج می کند باز هم ....
شریفه معلوم نیست با چه دلیل و برهانی فکر خارج رفتن به سرش می زند آن هم با آن وضع زندگی خانواده اش. پدر مرحوم خانواده فردی است مرموز و قابل احترام برای همه ، اما باز هم بی هویت وناشناخته.
خلاصه که این فیلم بیش از این هم درخور نوشتن نیست. فقط چند وقتی مردم را سرگرم کرد که البته اگر برای شوخیهایش بود که فیلمهای مدیری از آن جلوتر است.
به نام خدا
«فیلم حماسی باز لورمن با عنوان "استرالیا" مورد انتقادهای بسیاری قرار گرفته است که بیشترین این هیاهو ها از سوی جرمین گریر و با این استدلال صورت گرفته است که این فیلم در پی تطهیر تاریخ استعماری این کشور است. در همین حال این فیلم در خدوت این مدت نیز بوده است تا از استرالیا چهره ای ارائه دهد که گویی بهترین جا برای گذراندن تعطیلات است. اکران این فیلم همزمان بود با پوشش گسترده اعلام نمایش آن در بخش سیر و سفر روزنامه ها در راه اندازی یک برنامه تبلیغی گشاده دستانه از سوی اراده گردشگری استرالیا. این نوع بازاریابی را نمی توان چندان جدید دانست. در سراسر تاریخ سینما مشاده می شود که فیلم ها در خدمت اهداف سیاسی و اجتماعی خاصی بوده اند. اما به منظور درک نفوذی که امروزه بر هالیوود جریان دارد، طرح این سوال به شکل دقیق تر ف هنوز ارزش دارد که چه چیزی کمپانی در فاکس قرن بیستم، را تشویق به تولید این قبیل محصولات کرده است؟ پاسخ این سوال هنگامی روشن تر می شود که بدانیم، شرکت ها در این استودیو "نیوز کورپوریشن" است که متعلق به روبورت مورداک است ودر سراسر مراحل تولید این فیلم دست در دست دولت استرالیا داشته است. قرار و مدارهای گذاشته شده بین دو طرف، به خوبی نتیجه داده است. دولت از افزایش تعداد جهانگردان بهره مند می شود و در عوض، مورداگ نیز از ده ها میلیون دلار تخفیف مالیاتی برخوردار می گردد.
این تنها یک نمونه از این واقعیت است که چگونه محتوای فیلم های هالیوودی نه فقط بر اساس تقاضای بازار و خلاقیت های استودیو های سازنده آنها، بلکه از سوی کسانی که در مراحل بالاتر این زنجیره اقتصادی قرار دارند، تعیین می شوند. ...
همان طور که ما سرمان را از روی پاکت پف فیل خود بالا می آوریم تا به پرده سینما نگاه کنیم، ارزشش را دارد که به یاد آوریم، در پشت جادوی فیلم ها، قدرت تاریک روابط عمومی شرکتی پرسه می زند که از خود سینما نیر تاریک تر است. »
www.newstatesman.com
منبع: مجله سیاست غرب مرکز پژوهشهای اسلامی صداو سیما ارسال ششم / شماره هفتاد/ اردیبهشت 1388
متن بالا ازمنبعی که ذکر شده آورده شده است. هر گاه از پشت پرده و عمق محتوای برخی فیلم های غربی سخنی به میان می آید برخی فوری برآشفته و جبهه می گیرند گویی که سازنده آن فیلم پدرش یا یکی از آبا و اجدادش است و این فیلم به آبروی ایشان بسته ایت. این البته از میزان علاقه به فرهنگ غربی و سینما به عنوان پدیده ای متولد شده در غرب با رنگ و بوی و ذات غربی است. اما با منتشر شدن اندک و بی سرو صدای اینگونه تحلیل ها، که البته آن هم می تواند به علت بده بستان های اقتصادی باشد ، خود غربی ها به وجود عناصری غیر از هنر و سینما در صنعت سینما اعتراف می کنند. باید هنگام دیدن فیلم های سینمایی و سریال های خارجی با دیدی باز به آن نگاه کرد. سخن از ندیدن فیلم نیست ، بلکه سخن از با بصیرت و آگاهی فیلم دیدن است.
اما نکته ی دیگری که از این موضوع می توان برداشت کرد و آموزشی که مسئولان ما می توانند از این مقاله بگیرند این است که در دینایی امروز سینما فقط هنر نیست ، بلکه رابطه تنگاتنگی با اقتصاد دارد. لذا چرا مسئولان نهاد های مختلف همانند گردشگری برای شناساندن ایران اول به خود ایرانیان و بعد هم به جهانیان از ساخت فیلم های تاثیر گذار و خوب حمایت نمی کنند و در این راه سرمایه گذاری های لازم را انجام نمی دهند. اینگونه باید صنعت سینما را پویا کرد. البته نباید اشتباه کرد که منظور من ایجاد روابط پنهانی و مرموز که در بالا اشاره شد نیست ولی می توان از هنر به نحو بسیار موثرتری برای شناساندن ایران و نیزجهت بهره برداریهای اقتصادی مناسب تر، استفاده کرد. امید است که متولیان امور در حوزه های مختلف با دیدی جدید به این امکانات دنیای امروز نظر کنند.
کلمات کلیدی: سینما
به نام خدا
به نام خدا
این روزها بحث اسلامی کردن دانشگاهها و رشته های دانشگاهی دوباره بحث محافل علمی کشور شده است. این مباحث به ویژه در رشته های علوم انسانی مطرح است. نظریات مخحتلفی در این زمینه ارائه می گردد. در میان راه های مختلف برای رسیدن به این هدف یکی از راه ها ایجاد رشته های جدید تحصیلی مطابق با فرهنگ و دین و آیین ماست. رشته هایی که شاید ایجاد آن در دیگر کشور ها جایگاه و موضوعیتی نداشته باشد.در این زمینه باید توجه داشته باشیم که غربیان که پس از رنسانس و با افول تمدن اسلامی در در عرصه علم پیشتاز شدند، علوم را با توجه به نیازهای خود گسترش داده اند. البته حق هم با آنهاست چرا که این نیاز و سوال است که انسان را به دنبال جواب و راه حل می کشاند. حتی ایجاد رشته هایی مانند شرق شناسی و اسلام شناسی نیز با توجه به نیاز آنها بوده است که گسترش یافته است.
ما هم باید نه تنها در بخش منابع و سرفصلهای درسی به این نکته توجه کنیم؛ بلکه باید در ایجاد رشته های جدید تحصیلی در دانشگاه ها هم بااین دید به قضیه نگاه کنیم. یکی از رشته هایی که ما به آن نیاز داریم مبحث مهدویت است. با توجه به گستردگی این مبحث و نیز عمق آن در جامعه بشری نیاز به این رشته برای تربیت دانشمندانی جهت تبیین و موشکافی بحثهای مرتبط بامهدویت و آخرالزمان نه تنها در فرهنگ اسلامی و شیعی بلکه در سطح دیگر فرهنگها لازم است. باید توجه کرد که در حال حاضر غرب تبلیغات نادرست بسیاری دراین زمینه در سطح جهان منتشر می کند و لزوم برخورد با این تبلیغات بر همگان روشن است. اما باید در این زمینه هم علمی و با مطالعه مواجه شد . ایجاد رشته های تخصصی در زمینه مهدویت و آخرالزمان هم در حوزه و هم در دانشگاه لازم و ضروری است. باید به این نیاز ایجاد شده در سطح جهانی بیشتر توجه کرد. غفلت از آن هم موجبات پشیمانی در آینده و هم پرداخت هزینه های گزاف در خنثی سازی تبلیغات سوء دشمنان را در پی خواهد داشت.
البته زمینه های دیگری هم وجود دارد که نیازمند بذل توجه مسئولین امر می باشد. که امیدوارم در آینده بتوانم به آنها هم بپردازم.
کلمات کلیدی:
| |||
|
کلمات کلیدی: انتخابات 88